زنی جوان که کودکی چهارساله دارد، در ۱۱ سالگی به علت فقر مالی خانواده و سنت رایج مبنی بر ازدواج زودهنگام دختران، به ازدواج مردی با سن بالاتر از ۳۰ سال در می آید. زمانی که حامله بوده، شوهرش وی را ترک کرده و مجبور به بازگشت به خانه پدری در یکی از مناطق حاشیه تهران می شود. پس از تولد فرزندش به کار مشغول می شود و با توجه به اینکه هزینه زندگی خودش، کودک و خانواده اش را به عهده داشته، پس از مدتی مجبورا به روسپی گری روی می آورد.
این زن از آسیب های روانی ازدواج زودهنگامش و همچنین مشقات تن فروشی می گوید. آسیب های جسمی و روانی ناشی از کودک همسری ضربات جبران ناپذیری را بر روی زندگی دختران بهویژه بارداریهای زیر ۱۸ سال، مرگومیر مادران، افسردگی، و بعضاً اقدام به خودکشی در کنار آسیبهایی مانند طلاق بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی است. ادامهی مطلب