نرگس محمدی هربار سه بار میلرزاند؛ در رثای زنده ها

ارسال کننده:خانم مریم مرادی 1 مرداد

یکبار زمانیست که او لب به سخن گشوده و جنایات رژیم فاشیستی مذهبی اسلامی را که تا بن استخوان در فساد وخرافات وجنایت فروغلطیده در ملا عام ودر مقابل دوربین ومیکروفون برشمرده واعتراض مینماید.

0a29d0ef57ced3a7c1d1ed4eda5e2ff6_XL

عوامل رژیم که همه جا با اوبوده وتحت نظر دارند به نیابت از رژیم لرزیده ووحشت زده وی را یا همان موقع ویا به فاصله کوتاهی دستگیر وبه زندان میبرند . بد شانسی رژیم اینجاست که دنیا پراز خبرنگار وگزارشگرشده است وتمامی اعمالش رصد شده وبا چشم تیزبین یک موبایل کوچک به دنیا مخابره میشود . البته رژیم طوری برنامه ریزی کرده که مردم داخل ایران گرفتار تامین معیشت وروزمره گی شده و وجدانهای انسانها از تکرار روزافزون ستمهایش گل اندود وبی تفاوت شده است.

بطوریکه یونس عساکره در خرمشهر ویکی دیگر در تبریز ودیگری در جای دیگر در حضور مردم دست به خودسوزی میزنند آب از آب تکان نمیخورد درصورتیکه همین حرکت محمد بوعزیزی در تونس آنچنان انفجار سیاسی واجتماعی ایجاد کردکه سراسر دنیای عرب را فراگرفت و موجب سقوط مکرررژیمهاوحکومتها گردید. حال آیا این وضع در سرزمین نرگس محمدی تا کی دوام خواهد داشت بحث دیگریست.بار دوم زمانی رژیم را میلرزاند که اورا در محضر دادگاه حاضرنموده وبه محاکمه فرمایشی میکشند.

او بعنوان یک حقوقدان ونه یک فرد عادی از خودواعمال خود واز حقوق بشر مسلم مصرح در کلیه مراجع ذیصلاح جهانی خود با صلابت وشجاعت تمام دفاع نموده وآعمال ضد اخلاقی وغیر انسانی رژیم را بارها وبارها به چالش میکشدودر مقابل قاضی وهیات قضات نادان وبی شخصیتی که شرف وشعور شئون خودرا به ثمن بخس فرخته اند چون فرومایگان بدون گوش شنوا به دفاعیات نرگس وبا تب ولرز تمام منتظر اتمام جلسه هستند تا حکم فرمایشی را که بدستشان داده اند خوانده وبایک صلوات ریائی وبدستور قاضی صلواتی بی وجدان اصل نصب نداشته یا فروخته ختم جلسه را اعلام نمایند.

متهم با گرفتن حکم برای گذراندن دوره محکومیت به زندان میرود.معمولا زندان در سراسر دنیا مقوله نکوهیده ایست ومحکوم شدن وزندان رفتن باعث سر افکندگی شخص محکوم واطرافیانش میگردد وهیچ خواهری حاضر نمیشود راجع به زندانی بودن برادرش حرفی بزند. در رابطه با پدر به پسر ومادربه فرزند وبرعکس تمامی اینها صادق است. ولی وقتی زندان بجای اجرای عدالت اجتماعی وسیله وابزاری برای بستن دهان مردم وحرکت محقانه مردم وموجب بیعدالتی شد آنگاه تبدیل به سازوکارهای افتخار شده ومردان وزنان بزرگی را تربیت نموده وبه جامعه بشری تحویل میدهد.

آنگاه از آن نلسون ماندلاها وواسلاوهاولها ودوبچکها وبابی سندزها ویان پالاشها ورودی دویچه گه ها و……دیگرانی از این دست به جوامع بشری تحویل داده میشوند. واما نرگس محمدی بدون اینکه خود حضور داشته باشد برای بار سوم هم میلرزاند.فرزندان وی آخر شب وپس از مشغله روز مره نظیر درس ومشق وغیره که بالاخره وقت پر کن هستند وقتی میخواهند سر بر بالین بگذارند جای خالی مادر رااحساس میکنند. پس مادر عزیزو دلبندمان کجاست که بگوید بچه ها اول مسواک؟؟؟ صدای مادر نمیاید وخلوت کودکانه باز شبی دیگر پراز غم ودر میشود.

به رختخواب خود پناه برده وبفکر فرومیروند .فکری که بجز از دلتنگی برای مادر نیست .دقایقی به سقف اطاقشان خیره شده وخاطرات شیرین مادر بسراغشان میاید. دیگر تحملشان تمامشده وبا احساس کردن داغی چند قطراشگ برگونه های معصوم ولطیفشان وشاید هم بخاطر غرور کودکانه لحاف یا ملافه را برسرشان میکشند ودر پناه آن میگریند .از پدر مهربانشان تقی مدتهاست که خبری نیست تا با حضور گرم خودش موجب تسلب آلامشان گردد.او نیز بخاطر فرار از جوروستم رژیم کوچ اجباری اختیار کرده ورفته است.

عمه ای خاله ای یا مادربزگی مهربان بربالای سرشان حاضر شده دلداری ووعده های شیرین میدهد.ولی بچه ها تا مدتی اشگ ریخته و با چشمان گریان بخواب میروند. ساعت هفت صبح شده .بچه بیدار میشوند وسروصورتی صبحانه ای وراهی مدرسه میشوند. کلاس در شروع شده در یک کلاس بیست /بیست وپنج نفری شاگردی هست که چشمانش بشدت پف کرده. اول همشاگردی بغل دستی اش میپرسد .گریه کرده ای؟؟؟میگوید نه. میگوید نه گریه کرده ای از پف چشمانت کاملا معلوم است .اصرار از این وانکار از آن.

صداها بلند شده وتوجه معلم را بخود جلب میکند .میگوید بچه ها آنجا چه خبر است؟؟همشاگردی بغل دستی میگوید خانم یا آقامعلم رحمانی گریه کرده .این عمل باعث میشود همه شاگردان کلاس متوجه موضوع شوند .هم همه ای بپا میشود وبعد معلم میپرسد رحمانی چی شده ؟؟رحمانی تاب نیاورده وباصدای بلند گریه سر داده ومیگوید دیروز /پریروز (یکی از روزها) مادرم به زندان برده اند.کلاس لحظه درسکونت میشود. لحظه ها بسرعت سپری شده وهم همه ها واظهار نظرات گوناگون شروع میشود. این واقعه سابقه دارد قبلا هم اتفاق افتاده است ونرگس محمدی نام آشناست.

تف ولعن ونفرین است که توسط بچه ها نثار رژیم میشود .پس از پایان کلاس موضوع به سراسر مدرسه سرایت میکند. تف ولعن ونفرین بیشتری نثار رژیم میگردد واین بار نرگس علیرغم غیبت خود برای بار سومو با موج سنگین تررژیم را میلرزاند چرا که غائله بهمین جا ختم نشده وحکایت بوسیله شاگردان ومعلمان مدرسه با آب وتاب بگوش خانواده هایشان میرسد وتف ولعن ونفرین صد چندان نثاررژیم میگردد.

باآرزوی نجات ایران
شهباز

مطالب این مقاله بعهده نگارنده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
balatarin cloob Donbaler viwio