ایران وایر
«ایرانوایر» به اطلاعاتی دست یافته که نشان میدهد زن جوانی به نام «شهلا عبدی» که در اعتراضات سراسری شهر ارومیه در آبان ۱۴۰۱ عکس «روحالله خمینی» را آتش زده، حکم اعدام گرفته است. او در زمان بازداشت باردار بوده است.
در اعتراضات سراسری، زنان بسیاری که شماری از آنها مادر بودهاند، زندانی و تحت شکنجه روحی و فیزیکی قرار گرفتهاند. برخی از این زنان باردار بودهاند و گزارشهایی از سقط جنین مادران بازداشتی اعتراضات نیز منتشر شده است. یک منبع آگاه از داخل زندان مرکزی ارومیه، درباره شهلا عبدی به «ایرانوایر» میگوید: «وقتی این زن را دیدم بسیار جوان ولی ضعیف و آزاردیده به نظر میرسید، و متوجه شدم فرزند خود را ۴ ماهه باردار است.»
***
یک زن زندانی از زندان مرکزی ارومیه میگوید شهلا عبدی کرد و اهل بوکان است و روزهای ابتدای آبان ۱۴۰۱ در شهر ارومیه بازداشت شده است. به گفته یکی از زندانیان زن که فرصت گفتوگو خیلی کوتاهی با او از داخل زندان مرکزی ارومیه داشته است، در مدتی که شهلا در زندان مرکزی ارومیه نگهداری شده، تحت تدابیر شدید امنیتی قرار داشته است. هیچکدام از زندانیان حق نزدیک شدن به او نداشتهاند و هرگز امکان گفتوگو طولانی مدت با او دست نداده است.
این زن زندانی میگوید برخی زندانیان گفتهاند شهلا عبدی حدودا سه هفته پیش به زندان تبریز منتقل شده است. ولی برخی زنان زندانی دیگر گفتهاند به احتمال زیاد، او را به بازداشتگاه وزارت اطلاعات منتقل کردهاند. بر اساس منبع آگاه «ایرانوایر»، شهلا حدود یک ماه در زندان مرکزی ارومیه در بازداشت نگهداری شده است.
زندانیان میگویند کسی اجازه صحبت کردن با شهلا را نداشته و تمام مدت در سلول انفرادی نگهداری شده است، اگر هم برای خرید به فروشگاه زندان مراجعه میکرده است، همواره دو مامور زندان همراه او بودهاند. در زمان خرید ماموران زندان مراقب بودهاند که کسی با او حرف نزند.
یکی از زنان زندانی میگوید شهلا زن بسیار جوانی است و حدودا ۲۱ یا ۲۲ سال سن دارد. «ایرانوایر» قادر به تایید سن دقیق این زن معترض زندانی نیست، زیرا دو زن زندانی از زندان ارومیه میگویند سن شهلا را از روی چهره او حدس زدهاند.
یکی از زندانیان که یک بار شهلا را در فروشگاه زندان از نزدیک دیده است میگوید: «سر و وضع خیلی آشفتهای داشت، معلوم بود مدتها است حمام نکرده و خیلی موهای آشفتهای داشت، خیلی بی حوصله بود و به شدت میترسید؛ فقط میترسید.» این زن زندانی نمیداند شهلا دقیقا از چه چیزی ترسان و هراسان بوده است.
این زن زندانی شهلا را اینطور توصیف میکند: «خودش یک جوان نازک، اصلا جون نداشت.»
به گفته این زندانی زن، شرایط زنان بازداشتی در زندان ارومیه بسیار نامناسب است. او میگوید: «اصلا به وضعیت زنان بازداشتی رسیدگی نمیکنند، دکتر در زندان نیست. زنان زندانی بیمار را بدون مرخصی درمانی وادار به کار میکنند. یکی از زنان زندانی دو ماه بیمار بود و حتی یک قرص (مسکن) هم به او ندادند.»
او ادامه میدهد: «وضعیت زندان ارومیه خیلی بد شده است، خیلی از زنان زندانی جرائم عمومی واقعا بیگناه در زندان هستند، زندگی آنها از هم پاشیده شده است.»
همچنان افراد بسیاری که در اعتراضات سراسری بازداشت شدهاند، با شرایط نامشخص در بازداشت بهسر میبرند. بسیاری از آنها را زنان تشکیل میدهند و شماری از این زنان بازداشت شده مادرانی هستند که فرزندان خردسال آنها تحت فشار مضاعف سرکوبگر قرار دارند. این کودکان از دیدن مادران خود هم محروم هستند.
طی سالهای گذشته و البته در آستانه اعتراضات سراسری، در میان زندانیان زن، افرادی دیده شدند که در زمان بازداشت باردار بودهاند. برخی از این زنان کودک خود را از دست دادهاند.
سازمان حقوقبشری «ههنگاو»، مرداد امسال گزارش داد، «مریم حقگو» که همراه همسرش «پوریا جوادی» به اتهام فعالیت سیاسی بازداشت شدهاند، در حین بازداشت دو ماهه حامله بوده است. این فعال سیاسی متعاقب بازداشت توسط نیروهای اطلاعات سپاه به بند نسوان زندان مرکزی ایلام منتقل شده بود و در داخل زندان جنین سه ماهه او سقط شد و تاکنون، هیچ اخباری در این خصوص منتشر نشده است.
۲۸دی۱۴۰۱، «ههنگاو» در گزارش دیگری نوشت «زهرا نبی زاده»، زن بارداری که حدود سه هفته قبل از دستگیری در مهاباد ربوده شد، حکم اعدام دریافت کرده و در انتظار اجرای حکم در زندان بهسر می برد.
زهرا نبی زاده در هنگام دستگیری ۶ ماهه باردار بود، ولی بر اساس این گزارش، زیر شکنجه و لگدهایی که به شکم او در زمان بازداشت زده شد، طفل خود را سقط کرد و دچار خونریزی شدید شد.
شب قبل از دستگیری خانم نبی زاده در محله «بری مدرسه» که محل سکونت او است، زنان مهابادی با شعار «زن، زندگی، آزادی» به خیابان آمده بودند.
بررسی اخبار مربوط به زنان بازداشت شده در اعتراضات اخیر نشان میدهد که دستکم یک زن باردار به نام «مهشید کاشانینژاد» نیز در مشهد، جنین خود را به دلیل خشونت و ضربوشتم در زمان بازداشت از دست داده است.
یکی دیگر از زنان زندانی باردار، «سعدا خدیرزاده» است که ۷آذر۱۴۰۰ سازمان حقوقبشری «ههنگاو» از شرایط بد نگهداری او در زندان مرکزی ارومیه خبر داد.
رنج مادر بودن
اینکه چه تعداد زن باردار در میان زندانیان زن در زندانها نگهداری میشوند، به صورت مستند موجود نیست. آماری مبنیبر اینکه چه تعدادی از این زنان در زمان بازداشت و بازپرسی، بهدلیل شرایط سخت زندان و بازداشتگاه و بهدلیل شکنجه و اعترافگیری جنین خود را سقط کردهاند نیز، منتشر نشده است.
«حامد فرمند»، بنیانگذار موسسه «مادران زندانی» میگوید: «طی حدود ۷ سال بررسی و پژوهش در مورد زنان بازداشتی در زندانهای مختلف ایران، به این نتیجه رسیدیم که تنها راه دسترسی به اطلاعات در مورد زنان زندانی، از لابهلای خطوط گزارشهای رسمی ارگانها ممکن است، یا به همت زنان زندانی که در بند زنان نگهداری میشوند و بعد از آزادی، اطلاعاتی در مورد شرایط داخل زندانها در اختیار نهادها و فعالین حقوقبشر قرار میدهند.»
به گفته حامد فرمند، در سالهای گذشته، تبعید برخی زنان زندانی به زندانهای شهرهای کوچک و شهرستانهای مختلف، امکان جمعآوری دادههای بیشتری در خصوص شرایط زندان زنان فراهم کرد. او همچنین تاکید میکند که همین معدود اطلاعات به دست آمده نیز ناقص بوده و فعالان این حوزه با دانش خیلی دقیقی در مورد اینکه چه تعداد زن زندانی همراه کودک خود، یا زن باردار در زندان نگهداری میشوند.
در مورد احکام این زنان نیز اطلاعاتی در دست نیست. بنیانگذار موسسه مادران زندانی تاکید میکند شمار بسیاری از این مادران، زندانیانی با جرائم عادی هستند.
آیا باردار بودن زنان بازداشتی تاثیری بر نوع و طول دوران محکومیت آنان دارد؟
حامد فرمند میگوید:«مشاهدات فعالین این حوزه نشان میدهد رابطه مستقیمی بین حکم اعطا شده به زندانیان زن باردار و بارداری آنها وجود ندارد. در عین اینکه یک بیتوجهی سیستماتیک و نقض حقوق کودک و حقوق زنان وجود دارد، به این معنی که در نوع احکام صادر شده فرقی دیده نمیشود، ولی در نوع برخورد بین زنان و مردان بازداشتی، تبعیض سیستماتیک و تحت فشار گذاشتن زنان با علم به اینکه آنها باردار هستند، وجود دارد.»
بنیانگذار موسسه کویپی، مادران زندانی، اضافه میکند: «بیتوجهی به این موضوع که افراد باید پرونده پزشکی تشکیل بدهند به فراوانی دیده شده است. در موارد بسیاری دیده شده که مدتها بعد از بازداشت، زنان متوجه شدند در زمان بازداشت باردار بودهاند. زمانی هم که این مساله روشن میشود، نه تنها توجه خاصی به لحاظ تغذیه مادران باردار، رسیدگی به جنین و سلامت محیط نگهداری صورت نمیگیرد و نیازهای خاص زن باردار هم مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه فشارهای مضاعف هم بر آنها وارد میکنند.»
حامد فرمند از جمله این فشارها را داشتن مذهب خاص یا بارداری زنان از راهی غیر راه مورد تایید جمهوری اسلامی عنوان میکند، همچون بارداری به واسطه داشتن رابطه خارج از ازدواج، حتی اگر بارداری در اثر تجاوز رخ داده باشد.
این نویسنده و سخنران میگوید این فشارها به دلیل زن، مادر و باردار بودن، افزایش پیدا میکند.
هرچند حقوق کودک در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا در محکومیت مادران نیز لحاظ میشود، ولی نتیجه بررسی فعالین حقوق کودک در ایران نشان میدهد سیستم قضایی ایران، خلاف این مسیر را طی میکند.
به گفته این فعال حقوق کودک، شرایط اخیر به دلیل حجم بالای بازداشتیها در اعتراضات سراسری، شرایط بد زندان زنان را، بهویژه برای زنان باردار و مادران و کودکان تشدید کرده است.
آقای فرمند با تایید اینکه سلامت جنین زنان باردار در بازداشتگاههای ایران در خطر است میگوید:«فشارهای روانی که به دلیل تراکم زندانیان، نبود بهداشت، نبود آب سالم، نداشتن آب گرم برای حمام، در عین اینکه شرایط را برای تمام زندانیان دشوار میکند، اما زنان باردار و کودکان در شرایط سختتری این دوران را سپری خواهند کرد. این شرایط منجر به بیماری و تشدید شرایط بیماریهای زمینهای در افراد میشود.»