این ایده که همه افراد بشر دارای حقوق پایه معینی هستند چطور با پذیرش عمومی روبرو شد؟ آن تغییرات اجتماعی و سیاسی که بازتاب این پذیرش بود چگونه به وقوع پیوست؟ این پرسش هایی است که لین هانت، مورخ و استاد دانشگاه استانفورد، در کتاب خود آن را موضوع کاوش قرار داده است. ترجمه اختصاصی آموزشکده توانا تمام متن کتاب خانم هانت را که در سال 2007 منتشر شده در بر می گیرد. فصل های آغازین کتاب به نمونه هایی از قرن 18 در فرانسه می پردازد تا نشان دهد که چگونه گرایش های جدید در ادبیات و هنر بر رفتارهای مورد قبول جامعه تاثیر گذاشت و در پدیدار شدن شیوه های تازه ای از تفکر موثر افتاد، و نهایتا اسباب تغییرات سیاسی را فراهم ساخت. برای نمونه، رشد روزافزون خواندن رمان کمک کرد تا موانعی که بین گروههای اجتماعی وجود داشت برداشته شود چرا که «افراد در مردمان دیگر هم همان شوق و عواطف و همدلی هایی را یافتند که در خود می دیدند». هانت رشد حس همدلی با دیگران را با ممنوع شدن شکنجه دولتی در فرانسه مرتبط می کند.
در همین زمان، بیانیه های رسمی مثل اعلامیه استقلال آمریکا در 1776 و نیز اعلامیه حقوق انسان در فرانسه به سال 1789 به اندیشه هایی که پیش از آن قابل تصور نبود شکلی ملموس بخشید. در زمانهای نزدیکتر به ما، اعلامیه جهانی حقوق بشر در 1948 به نقطه عطفی در کوشش های عصر مدرن برای گسترش حقوق اساسی تبدیل شد. هانت در کتاب خود این مطالبات را، که به اتکای این اسناد و “منطق توقف ناپذیر”ی که پدید آوردند دوره به دوره منتقل شده و نهایتا به اعطای حقوق به اقلیت های مختلف انجامیده، بررسی می کند. این اسناد «با تکیه بر “آنچه دیگر قابل قبول نیست” کمک کردند که نقض حقوق بیش از پیش با عدم پذیرش روبرو شود».
با اینهمه، همدلی با دیگران و تدوین اسناد رسمی برای تامین حقوق بشر کافی نیست. فصل های آخر کتاب به بحث از این مساله می پردازد که چگونه حقوق بشر می تواند با روایتهای متکی به ناسیونالیسم، ایدئولوژی یا امنیت ملی به حاشیه رانده شود. با این وجود، پیام نهایی امیدوارانه است. هانت با افروختن چراغ نگاه به گذشته، راههایی را روشن می کند که مردم از طریق آن در همه جا می توانند جامعه های عادلانه تری در آینده بسازند.
جهت دانلود “سیر تاریخی ابداع حقوق بشر” به زبان فارسى، ترجمه توانا، اینجا کلیک کنید.