حکایت دست‌های سوخته «مریم»

ارسال کننده:آقای نوید احمد فخرالدین 16 تیر

استان کرمانشاه ۶۵ هزار زن سرپرست خانوار دارد که یکی از آنها «مریم» است که با دست‌های سوخته در یک قدمی‌کلانشهر کرمانشاه برای خانواده دو نفره اش دنبال یک سقف است.

به نقل از مهر، مریم در آستانه سی و چهارسالگی منتظر جواب آخرین آزمایش است تا پزشکی سبز پوش «کلیه» اش را در ازای اندک بهایی به فرد دیگری پیوند زند.

اینجا کرمانشاه، شهرک کرناچی، روستایی در حاشیه شهر و خانه ای در حاشیه ی روستا یا همان شهرک!

اتاقی که با رویای یک فرش، میزبان خانواده ی سه نفری مریم و این روزها آخرین فرصت باقی مانده از مهلت اضافی صاحبخانه است و مریم با دو همراه دیگرش باید از اینجا به جای دیگری که ندارند! اسباب کشی کنند.

مهلت خانه سرآمده است و هنوز نوبت عمل کلیه نیامده است و رهن دو میلیونی خانه هم که آن هم وامی‌از طرف کمیته امداد امام خمینی (ره) بود، به جای کرایه‌های نداشته به جیب صاحبخانه رفته است.

تا همین چند روز پیش، قبل از آخرین بار بستری برادر مریم در بیمارستان روانی کرمانشاه، ساکنان خانه، چهار نفر می‌شدند. مریم و برادر بیمارش، مادرش و رضا!

مادرش که پس از سالها سرایداری در مدارس کرمانشاه، اکنون به مریم پناه آورده است، می‌گوید: پس از دوازده سال نظافت و کارگری مدارس شهر، با مرگ شوهرم، جوابمان کردند، بی هیچ بیمه ای و حقوقی، آن روز شروع روزهای سخت زندگیمان بود.

مادر ادامه می‌دهد: برادرم مریم پانزده ساله را در همان روزهای بیچارگی مان، عروس خانه ی پیرمردی هفتاد ساله کرد، تا پس از سه زن، چهارمین عروس خانه پیر مرد شود و رضا یادگار همان پیرمرد است.

پسری که امروز ده ساله شده و نمی‌داند بابا، جز در کتاب درسی کلاس اول، در چند روستا آنطرف تر هم زندگی می‌کند.

مریم می‌گوید: سالی یکی دوبار پیش پدرش می‌رود و آخرین بار که پیش بابای هشتاد ساله اش رفت یا عصا برسرش کوبید.

بچه تر که بود، در اثر حادثه ای خانه ام آتش گرفت و دستانم و بدنم سوخت، سه ماه در بیمارستان بستری بودم ولی حتی بکبارهم آن پیرمرد نیامد! بعد‌ها چهارمیلیون مهرم را بخشیدم و رضا راگرفتم.

اما مادر مریم، آتش را نه یک حادثه بلکه تصمیم مریم برای رهایی از درد و رنج رندگی با پیرمرد می‌داند، اما آتش هم بالهای مریم را سوزاند و گرفتاریش را صدچندان کرد، دستان سوخته و انگشتان نصف نیمه اش، یادگار آن خیال رهایی ست.

پرستاری شبانه از بیماران بیمارستان و کلفتی در منزل‌های ثروتمندان، البته به شرط پوشاندن دستهایش از چشم مهمان‌ها، تنها کاریست که گاهی برای مریم میسر می‌شود.

روز گذشته خبر رسید که اسباب‌های خانه را بیرون ریخته اند و مادر و رضا و مریم به خانه خواهرش آوار شده اند که شاید تا هفته بعد، روز پیوند کلیه اش فرا برسد و با بهای پاره تنش اندکی از قرض‌ها و هزینه رهن منزلی فراهم آید.

اما، شایددر همین روزهای با برکت و شبهای مبارک قدر، شاید چشمان پر امید رضا، گوش‌های سنگین مادر و دستان سوخته مریم را، قلب‌هایی از جنس باران همراه شوند، آنان که می‌دانند برای روشنایی چشمان آدمهای خسته باید چراغی روشن کرد.

موسسه خیریه مهرآفرین به شماره ی تماس ۰۸۳۳۴۲۴۱۸۹۹ پلی است برای وصل دستان شما و دستهای سوخته مریم.

کرمانشاه ۶۵۹۰۰ زن سرپرست خانوار دارد
مدیرکل امور زنان وخانواده استانداری کرمانشاه در همین رابطه اظهار داشت: زنان سرپرست خانوار در سراسر جهان به عنوان رکن اصلی خانواده در هنگام از دست دادن همسر محسوب می‌شوند، بدین جهت با مسائل و مشکلات متعددی هم در گیرند، از مشکلات فرهنگی تعامل جامعه با یک زن سرپرست خانوار گرفته تا مسائل اقتصادی و مهمتر از همه، مشکلات روحی و روانی ست که به این افراد وارد می‌شود.

شریفه حقشناس بیان داشت: بر اساس آمار منتشره از سرشماری سال ۹۰، در کشور دومیلون و ۵۴۸ هزار و ۷۲ زن سرپرست خانوار وجود دارد که رقمی‌معادل ۱.۱۲ درصد کل خانوار‌های کشور است و این تعداد در استان کرمانشاه به ۶۵ هزار و ۹۴۱ نفر می‌رسد.

وی ادامه داد: تعدادی از زنان سرپرست خانوار زیر پوشش تامین اجتماعی و سازمان‌های حمایتی همانند کمیته امداد حضرت امام (ره) و سازمان بهزیستی قرار دارند و تعدادی هم توسط سمن‌ها حمایت می‌شوند که البته به دلیل پایین بودن سطح خدمات، این زنان عموما با مشکلات فراوانی مواجه هستند و تعدادی هم همیشه در صف این پوشش‌ها قرار دارند.

وی با انتقاد از حمایت‌های ناکافی در باره ی زنان سرپرست خانوار ادامه داد: بارها شاهد آن بوده ایم که برای تامین احتیاجات، یک زن سرپرست خانوار ناچار به اعمال نامتعارف اجتماعی شده است که شاید متعارف ترین آن فروش کلیه باشد، قطعا وجود چنین مسایلی در جامعه خاطر هر وجدان بیداری را مکدر می‌کند و باید برای پیشگیری از آن اقدامات جدی تری انجام گیرد.