۳۰.فروردین.۱۴۰۳ ایران وایر
درحالیکه نیروی سرکوب جمهوری اسلامی خیابانهای ایران را به میدان جنگی خشونتبار با زنان تبدیل کرده، منابع آگاه از کشته شدن زنان به دست مردان نزدیک به خانواده یا خودکشی آنها تحت فشار و اجبار خانواده خبر میدهند. در آخرین مورد «ایرانوایر» مطلع شده است که زن جوانی به نام فاطمه مسروری در میاندوآب از شهرهای استان آذربایجان غربی با شلیک اسلحه توسط همسرش کشته شده است. فاطمه مسروری کارمند بخش «آسیبهای اجتماعی اداره آموزشوپرورش» شهرستان میاندوآب بوده و بهتازگی از همسرش خواسته بود که به زندگی مشترکشان پایان بدهند. براساس بررسیهای ایرانوایر، همسر فاطمه به نام «محمدعلی محمدنیا» بعد از اینکه مقابل اداره محل کار همسرش او را با شلیک چند گلوله به قتل رسانده، اقدام به خودکشی کرده و جان باخته است. نزدیکان فاطمه میگویند او قربانی کودک همسری بوده و حالا در شرایطی که استقلال مالی داشته، میخواسته به زندگی مشترکش پایان بدهد. «فریبا بلوچ»، فعال حقوق زنان ساکن لندن نیز، از کشته شدن زن جوانی به نام «حدیث میرابی» اهل زابل و ساکن سراوان به دست برادرش خبر داده است. به نوشته خانم بلوچ، حدیث میرابی بهدلیل مشکلات متعددی که با خانواده خود به ویژه پدر و برادرانش داشته از زابل به سراوان رفته و در آنجا مشغول کار در یک آرایشگاه زنانه شده است. براساس اطلاعات منتشر شده، او به لحاظ مالی و اقتصادی از خانوادهاش مستقل بوده، اما بعد از مرگ پدرش تصمیم میگیرد برای گرفتن ارثیهای که بهعنوان فرزند خانواده مطابق قانون از آن بهره میبرده به زابل و منزل خانوادگیشان برود. فریبا بلوچ نوشته: «حدیث روز ۲۸فروردین۱۴۰۳ برای درخواست حق و حقوق خود به آنجا رفته، اما بهدلیل همین درخواست، با شلیک اسلحه توسط برادر ۲۰ ساله خود کشته شده است. برادر حدیث در حال حاضر متواری است.» فریبا بلوچ که همواره از رنج و محرومیت زنان بلوچ نوشته و سخن گفته است، در بخشی از یادداشت خود نوشته که «باور ندارم این قتل صرفا بهدلیل مطالبه ارثیه رخ داده باشد. خانواده حدیث بهدلیل استقلال حدیث، او را طرد کرده بودند. در کشوری که قوانینش ضدزن ھستند و نهتنها حقوحقوق برابری نه در ارث و نه ھیچ چیز دیگری به زنان نداده، بلکه دست افرادی چون پدر وبرادر را بهبهانه ناموس باز گذاشته برای گرفتن جان زنان. برادر حدیث هم قطعا چون بقیه میدانسته که کشتن زنان مخصوصا وقتی که خواھر و مادر وھمسرت باشند ھیچ ھزینهای برایت نخواھد داشت و احتمالا پچپچھای اطرافیان و تحریک جامعه ھم در اینمورد بیتاثیر نبوده است.» ایرانوایر همچنین از قتل دختری ۲۱ ساله در آبادان به دست پدر ۷۵ ساله و برادرانش خبر داده است. یک منبع آگاه به ایرانوایر گفته است: «فامیلیشان حیدری است. برادرهای این زن جوان به او سوءظن پیدا کرده بودند که با پسرعموی شوهرش رابطه دارد. او را مقابل چشم شوهر و پدرش کشتند و حالا هم کسی از آنها شاکی نیست.» یک مورد زن کشی بهدلایل ناموسی در خمین و دستکم شش مورد زنکشی در تبریز هم در فروردین گزارش شده که ایرانوایر در حال بررسی و تکمیل اطلاعات آنهاست. براساس اطلاعات ایرانوایر، زن کشته شده در خمین به نام «فاطمه صفدری»، اهل دزفول بوده و همسرش صاحب یک تالار پردرآمد در این شهر بوده است. علت کشته شدن زن به دست همسرش، «اختلافات خانوادگی» ذکر شده؛ عبارتی که اسم رمز قتلهای با انگیزه ناموسی در رسانههای رسمی ایران است. «صبا عینی امیری» ۳۴ ساله، یکی از هزاران زنیست که قربانی بدگمانی و شکاک بودن همسرش شد. آن هم درحالیکه هنوز یک ماه از شروع سال جدید نگذشته. «مسلم یاریان»، همسرش ۳۹ ساله است. صاحب دو فرزند، دختر و پسر بودند. یک فرد نزدیک به صبا میگوید: «صبا خوش چهره و خوش خلق و سر به زیر بود. چون گیلکی بلد نبود و اهل لرستان بود، کمتر در جمع دوستانش زبان به حرف زدن باز میکرد. شوهرش همیشه توهم این را داشت که خوشگلی صبا کار دستشان میدهد. شب قتل، هیچ صدایی بلند نشد. مسلم صبا را به قتل رساند و سریع با بچهها پا به فرار گذاشت. در میانه راه تصادف کردند، مسلم خودش را به پلیس معرفی کرد و بچهها به بهزیستی سپرده شدند.» به گفته این فرد آگاه، صبا پیشاز این بهدلیل آزارواذیتهای همسرش یک بار از او طلاق گرفت، اما همسرش خانواده صبا را آزار میداد: «حتی روی پدر صبا هم دست بلند کرده بود. آنقدر خانواده صبا ر تحت فشار قرار داد تا پدر صبا دست دختر را گرفت و گفت برگرد به زندگیت. این شد که صبا مجبور به رجوع شد. بارها دوستانش او را با چشم و پیشانی کبود دیده بودند. این اواخر یکی از صبا پرسیده بود چرا انقدر کار میکنی درحالیکه شوهرت کمترین زحمتی به خودش نمیده؟ گفته بود قسط و قرض و بدهی زیاد دارم. چارهای ندارم.» مسلم یاریان، صبا و فرزندانش را به جویبار برده بود بی اینکه سادهترین امکانات زندگی را فراهم کند: صبا هفتم فروردین کشته شد. پیکرش را به سردخانه بردند و حتی کسی نبود که تحویلش بگیرد. با پدرش تماس گرفتند، گفته بود من اصلا دختری ندارم. برایش توضیح دادند چه به سر صبا اومده، با بغض و خشم گفته بود من دختری به اسم صبا ندارم، خیلی وقته ندارم. در نهایت آمدند جسد را بردند. صبا مدتها کار کرد، از طلاق مجدد حرف میزد، اما همه او را به سازش دعوت میکردند. همسرش او را میبرد سر کار و بعد بارها سرزده به آنجا میرفت به تصور اینکه مچ صبا را بگیرد. او فقط قربانی بددلی و سوءظن بیمارگونه مسلم شد.» ۱۳فروردین۱۴۰۳، زن جوانی به نام «اسرا خیرخواه»، طعمه شعلههای آتش شد و جان باخت. منابع محلی نوشتهاند که او در آتشی که برای روز سیزده بدر بر پا شده بود افتاده، اما یک فرد آگاه به ایرانوایر گفت اسرا بهدلیل فشارهای خانواده مبنیبر تداوم زندگی با همسری که دوستش نداشت، دست به این اقدام زده و به زندگی خود پایان داده است.