پاسخ دوستانه مینا احدی به شيوا نظر آهاری در مورد کمپين نجات ريحانه:

ارسال کننده خانم منیزه عباسیان 14 فروردین 93

من خواهان روشن شدن تکليف شربتی هستم که روی ميز بوده، آيا اين خواسته ای اضافی است؟ ما حاضريم هيئتی به ايران اعزام کنيم برای رسيدگي به اين پرونده ، آيا حکومت اسلامی می پذيرد؟
شیوا نظر آهاری در مورد اعدام ریحانه و نحوه برخورد با این قضیه در فیس بوک خود نوشت :
ما در میان دلسوزی‌ها و تلاشمان برای نجات جان یک انسان، یادمان رفته بود که انسان دیگری هم در این میان کشته شده و خانواده او نیز نیازمند و لایق توجه و همدردی‌اند.
شیوا نظر آهاری دادگاه تجدید نظر در روز ۱۸ دی ۱۳۸۹ محکومیتش را که به اتهام «تبلیغ علیه نظام»، «تشویش در اذهان عمومی» و «محاربه با خدا» محاکمه شده بود، تایید و او را به چهارسال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده بود و کمپینی بین‌المللی در حمایت از او تشکیل و صدها نفر در شهر‌های مختلف به خیابان‌ها آمدند و خواهان آزادی او شدند.
—————————————————
شیوا نظر آهاری در صفحه فیسبوک خود می‌نویسد:
در این سالها، روزهایی که قرار بود دل آرا را اعدام کنند یا بهنود را، ما به هر جایی چنگ میزدیم تا جلوی اجرای حکم اعدام را بگیریم، امضای صدها نامه، رفتن شخصیت‌ها و افراد مختلف به منزل مقتول، سر و صدا و داد و فریاد، از تجمع گرفته تا التماس، همه کار کردیم، اما آنقدر در تب و تاب چنگ انداختن به هر چیزی گم شدیم که یادمان رفت چنگ‌هایمان دارد به خانواده مقتول هم می‌رسد و آنها را زخمی می‌کند، آنها زخمی شدند و بهنود اعدام شد، آنها زخمی شدند و متهم شدند و دیگرانی اعدام شدند، ما در میان دلسوزی‌ها و تلاشمان برای نجات جان یک انسان، یادمان رفته بود که انسان دیگری هم در این میان کشته شده و خانواده او نیز نیازمند و لایق توجه و همدردی‌اند، ما یادمان رفت که کشتن یک انسان امری قابل دفاع نیست و همان شد که پس از مرگ بهنود، همه دادشان در آمد که این هیاهوی رسانه‌ای، وقتی مقتول و خانواده‌اش را به جای شاکی در جایگاه متهم قرار داد، باعث اجرای حکم اعدام شد وگرنه میشد در فضایی آرام‌تر رضایت گرفت.
مادر ریحانه جباری، هنرمند و کارگردان و سخنور است، آنقدر خوب حرف می‌زند و از ریحانه‌اش می‌گوید و دفاع می‌کند که هیچ وکیلی نمی‌تواند چنین سخنوری کند‌‌، به هر چیزی هم چنگ می‌زند برای نجات جان ریحانه ‌اش، وقتی می‌گویم: انشالله سال دیگر همین‌جا ریحانه هم نشسته است..” می‌پرسد” کس دیگری هم در این سالها بوده که ازاعدام نشدنش مطمئن باشید و اعدام شود”، و من ذهنم می‌گردد روی خیلی از نام‌ها که هرگز گمان نمی‌کردیم با آنهمه فشار و رسانه و شلوغی، حکمشان اجرا شود و شد. می‌گویم بعضی‌ها بودند اما در مورد ریحانه، همه باید سنجیده‌ترعمل کنیم. اشتباهات رسانه‌ای و احساسی ما می‌تواند موجب ستاندن جان یک انسان شود. ” همه اینها را نوشتم که بگویم، هر کدام از ما که می‌خواهیم در جریان این پرونده کمک کنیم و تلاشی باشیم برای نجان جان ریحانه، یادمان بماند که در این میان خانواده مقتول را زخمی نکنیم
————————
پاسخ دوستانه مینا احدی
شيواي عزيز :
در فيسبوک ديدم که در مورد کمپين نجات ريحانه حرف زده اي و نکته اي را مطرح کرده اي که اين روزها بسيار مورد بحث است و اجازه بده بعنوان يکي از کساني که سالهاي سال است براي نجات جان محکومين به اعدام فعاليت ميکنم و با زير و بم بسياري از اين کيس ها که تو هم به آنها اشاره کرده اي آشنا هستم، نظرم را بگويم.
واقعيت اينست که در ايران يک قانون قرون وسطايي وجود دارد به اسم قصاص و واقعيت تلخ تر اينست که حکومت اسلامي با اين قانون قرون وسطايي پاي خانواده اي زخم خورده و دردمند را به پروسه باز ستاندن جان يک نفر بر اساس قانون کذايي قصاص باز ميکند.
يعني حکومت نه فقط به اين خانواده ها آرامش و امکان بازگشت به شرايط عادي را نميدهد، بلکه همواره اضطراب و استرس کل پروسه رسيدگي به پرونده و سپس کشيدن چهار پايه از زير پاي متهم به قتل را نيز به آنها واگذار کرده و در حقيقت آنها را شريک جرم يک قتل آگاهانه ميکند و زندگيشان را بعد از اعدام فرد متهم به قتل ، نيز نابود و سياه ميکند. اينرا از تعداد زيادي از خانواده هاي مقتولين بعد از اجراي حکم اعدام شنيده ام.
در هر کمپيني که براي نجات يک محکوم به اعدام به راه مي افتد، کل حرف ما اينست که همان حکومتي که قانون قصاص را تصويب و با سبعيت اجرا ميکند، همان حکومتي که زندان و دفتر دستک دارد و با شکنجه از متهم اقرار ميگيرد و ابدا به پديده قتل و آثار و علائم و شواهد توجهي نميکند، همان حکومتي که صداي وکيل را خفه ميکند و حکم اعدام ميدهد همان حکومت را بايد وادار کرد حکم را لغو کند.
اما حکومت اسلامي در مقابل اعتراضات بين المللي و سر و صداها بقول تو چکار ميکند، هر وقت اعتراضات گسترده است و صدايش به گوش بيت رهبري و عوامل و اراذل اين حکومت ميرسد، آدرس اشتباه ميدهد و از خود سلب مسئوليت کرده و ميگويد ” قانون قصاص است ديگر وما ديگر نميتوانيم کار بکنيم، از خانواده مقتول رضايت بگيريد”
پشت صحنه و مستقيم و يا غير مستقيم، کمپينرها ويا خانواده اي که فرزندش و يا عزيزش در خطر اجراي حکم هست، را زير فشار ميگذارد که ساکت باشيد، آرام باشيد، در غير اينصورت خانواده مقتول عصباني ميشوندو حکم اجرا ميشود…
اين تاکتيک حکومت اسلامي است براي ساکت کردن اعتراضات و سپس نشان دادن اين امر که اگر سر و صدا کنيد و بويژه اگر سر و صدا شديد باشد، حتما اعدام انجام ميشود پس نتيجه ميگيريم ساکت باشيد شايد فرجي بشود.
تجربه اثبات کرده است در اثر اعتراضات افسانه و نازنين و کبرا رحمانپور و… نجات يافته اند و ما متاسفانه در مورد دلارا و بهنود ، و همچنين در مورد فعالين سياسي که خانواده مقتولي در کار نبود، مثل احسان فتاحيان و فرزاد کمانگر و شيرين علم هولي و … نتوانسته ايم جان اين عزيزان را نجات دهيم.
در مقابل اين افراد صدها و صدها نفر در سکوت کامل وبدون اينکه کسي اسمي و يا عکسي و يا خاطره اي از آنها داشته باشد، در سکوت مطلق اعدام شده اند. يعني وقتي کمپيني در کار نيست و خانواده مقتولي نيز زير فشار نيست، صدها نفر اعدام ميشوند و اين سياست وقانون حکومت اسلامي ايران است. نکته محوري اينست که اين حکومت به جنايت احتياج دارد، براي نشان دادن قدر قدرتي خود و ترساندن بقيه. اگر اعتراض نشود در کمال آسودگي ميکشند و اگر اعتراض باشد، به تقلا افتاده و در مواردي مجبور ميشوند عقب نشيني کنند، حکم را لغو کنند و خانواده مقتول را نيز خودشان آرام ميکنند.
پس شيواي عزيز
اين يک نبرد مهم است با حکومتي که جانش به طناب دار وصل است. اين حکومت به هر وسيله اي متوسل ميشود که صداي اعتراضات را کم کند و يا اين صداها را خاموش کند.
در هر کمپيني که سر و صدا ميشود و در اين مورد وقتي مي بيند بيش از
۱۰۰۰۰۰ نفر از اقصي نقاط جهان به اعدام ريحانه نه ميگويند، دوباره همان سياست رنگ و رو رفته را پيش ميکشد، سر و صدا نکنيد خانواده مقتول ناراحت ميشود.
ما بارها گفته ايم، خانواده مقتول زخم خورده است و يک نفر از از دست داده است، اما پروسه رسيدگي به پرونده و عدم توجه به فاکتها ، عليه ريحانه در دادگاه حرکت کردن و اعلام حکم اعدام همه و همه در محدوده قوانين و سيستم قضايي حکومت اسلامي بوده و اين حکومت بايد اعلام کند که به فاکتها توجه نکرده و از قبل تصميم اش را گرفته و سپس دادگاه تشکيل داده است. . ما ميتوانيم يک هيئت بيطرف به ايران اعزام کرده و به اين پرونده رسيدگي کنيم، آيا حکومت اسلامي مي پذيرد؟
من به اين موضوع که ريحانه قتل عمد کرده اعتراض دارم و خواهان روشن شدن تکليف شربتي هستم که روي ميز بوده و داروي بيهوشي در آن بوده است؟ آيا اين خواستي اضافي است؟
داستان اينست که رژيم اسلامي خانواده هايي که براي نجات فرزندان خود به افکار عمومي متوسل ميشوند، را پشت صحنه تهديد ميکند در همين مورد هم دارد اين کار را ميکند و سپس فضاسازي ميکند که خانواده مقتول را ناراحت نکنيد و ساکت باشيد و سپس سعي ميکند عليرغم اعتراضات اعدام کند و اعلام کند چون شلوغ کرديد و خانواده مقتول را ناراحت کرديد اعدام انجام شد.
در اين ميان بايد چنان فشاري بر حکومت اسلامي آورد و اعتراضات را چنان گسترده کرد و دولتها را وادارکرد که علامت سوال روي روابط خود با حکومت اسلامي بگذارند، تا آملي لاريجاني که اکنون اصرار دارد که حکم ريحانه را امضا کرده وبايد اعدام بشود، مجبور شود، امضايش را پس بگيرد. اين تنها راه نجات محکومين به اعدام در ايران است. مورد اعتراضات به سنگسار يک نمونه حي و حاضر است، ببين چگونه در مورد سکينه محمدي آشتياني و موضوع سنگسار مجبور شدند عقب نشيني کنند، همان لاريجاني اگر زير فشار شديدتر قرار بگيرد، بلد است چگونه عقب نشيني کند و آيه از قران بياورد که عقب نشيني کار پيغمبر بوده و بايد چنين و چنان کرد و همان لاريجاني خانواده مقتول را نيز آرام ميکند. اين واقعيت مسئله است و از همه دعوت ميکنيم حساسيت اوضاع را درک کرده و ما را ساکت نکنند، بلکه فشار بر اين حکومت اعدام و جنايت را بيشتر کنند.
مينا احدی
۲ آوريل ۲۰۱۴ برابر با ۱٣ فروردين ۱٣۹٣