دهمین دورۀ مراسم تندیس صدیقه دولت آبادی ۱۳۹۲

ارسال کننده: آقای محمود نعیمی20اسفند

تغییر برای برابری :کتابخانه دیجیتالی صدیقه دولت آبادی: دهمین دورۀ مراسم تندیس صدیقه دولت ابادی در حوزۀ پژوهش و مطالعات زنان سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، از ۱۷ تا ۱۹ برگزار شد. گزارش مراسم را در زیر می خوانید.

مراسم هشت مارس دهمین سال تندیس صدیقه دولت آبادی با حضور فعالان حقوق زنان در تهران برگزار شد. هیئت امنا و داوران تندیس کتابخانه صدیقه دولت آبادی در این مراسم، هیچ کتابی را دارای رویکرد جنسیتی در چارچوب اهدای تندیس ندانستند و در بزرگداشت دهمین سالگرد تندیس جایزه کتاب صدیقه دولت آبادی به بنفشه حجازی، پژوهشگری برجسته و پرکار که سالهاست وقت خود را صرف تحقیق و تالیف در حوزه زنان کرده است اهدا شد.

زهره ارزنی، وکیل و فعال حقوق زنان، مجری مراسم هشت مارس تندیس کتابخانه دولت آبادی، در ابتدای مراسم گفت:« امروز، روز خاصی برای کتابخانه صدیقه دولت آبادی و تندیس است. کتابخانه و تندیس با تحمل همه سختی ها و مرارت ها، 10ساله شد. فرزند ما امروز ده ساله شد در حالی که چندسالی است که ما از حضور در کتابخانه محروم هستیم و درهای آن به روی ما بسته شده است».

او با اشاره به تاریخچه راه اندازی کتابخانه گفت:« دوسال طول کشید تا کتابخانه در سال 83 متولد شود. قبل از آن بحث ها، گفتگوها و تنش های زیادی بین اعضای مرکز فرهنگی زنان درگرفت ولی در نهایت اعضای این مرکز با کمک دیگر زنان و مردان دارای حساسیت های جنسیتی، توانستند کتابخانه را در سال 83 سال تاسیس کنند».

بخش اول برنامه به پخش ویدئوی کوتاهی از سیمین بهبهانی اختصاص داشت که در دومین مراسم اهدای تندیس، 16 اسفند 1384، ضبط شده بود. زهره ارزنی توضیح داد:« بانو سیمین بهبهانی به دلیل بیماری نتوانستند در این مراسم شرکت کنند. سیمین عزیز، که از ابتدای تاسیس کتابخانه کتابخانه صدیقه دولت آبادی عضو هیئت امنای آن بوده، همواره برای ما یک الگو و اسطوره دلنشین است که هرچند شعرهایش همواره لبخند به لب ما آورده اما در حقیقت حاکی از واقعیت های تلخ وضعیت زنان است».

سیمین بهبهانی در این ویدئو می گوید:«زن مقتدرترین موجود انسانی است، زن خالق است، بدون زن خلقت میسر نیست و این موهبت را فراموش نکنید که اگر شما نبودید، خلقتی هم نبود. احساس شکست برای شما خیلی بد است، شما ذلت نمی پذیرید». یکی از فعالیت های کتابخانه صدیقه دولت آبادی، انتخاب و اهدای تندیس به بهترین کتابی است که هرسال در حوزه مطالعات زنان در ایران تالیف می شود. هدف از اهدای تندیس، تشویق نویسندگان حوزه زنان و معرفی و توصیه کتاب به خوانندگان و علاقه مندان این گروه پژوهش ها و مطالعات است.

شهلا اعزازی، عضو هیات داوران تندیس، با ارائه گزارشی از روند کار تندیس گفت:« با وجود تغییرات اجتماعی که در این ده سال رخ داد، انتخاب کتاب برگزیده سال و اهدا تندیس هم در مواردی با مشکلاتی مواجه بود اما تندیس همچنان به کار خود ادامه داد و تبدیل به نهادی برای کتاب های مطالعات زنان شد. در سال های اول، تعداد کتاب های مورد بررسی زیاد بودند و داوری زمانی طولانی را به خود اختصاص می داد. اما به تدریج تعداد کتاب ها کاهش یافت تا جایی که در سال 92 که به بررسی کتابهای منتشرشده در سال 91 پرداختیم، فقط 18 کتاب در این حوزه به چاپ رسیده بود که بعد از گزینش اولیه، تعداد آنان به 13 عدد رسید».

او در مورد نحوه داوری کتابها گفت:« امسال، با توجه به تعداد کم کتاب و مشکلات حضور داوران در جلسات داوری، تصمیم گرفتیم که هسته اصلی داوری متشکل از سه داور ایجاد شود و سپس بر اساس موضوع، هر کتاب به داور متخصص آن حوزه ارجاع و نتیجه داوری کتبا ارسال شود. مانند دوره های قبل اگر دو کتاب داوری منفی کسب می کردند از دایره گزینش خارج می شدند. در نهایت در سال 92 کتابی جهت اهدا تندیس مورد گزینش قرار نگرفت و تنها به ارائه لیستی از چند کتاب قابل توصیه اکتفا شد».

کتابهای قابل توصیه از سوی گروه داوران تندیس صدیقه دولت آبادی عبارتند از :

با مادرم همراه: زندگینامه خودنوشت، سیمین بهبهانی. تهران: انتشارات سخن.

چشم در برابر چشم: زندگی و خاطرات، بر اساس روایت شفاهی آمنه بهرامی نوا، به قلم مهدی سجودی. تهران: انتشارات مهراندیش.

از عشق تا طلاق: تاملاتی در چالش های زندگی خانواده ایرانی، خاطره بهفر. تهران: انتشارات کویر

ایمان به مثابه عمل: رهیافتی معرفت شناسانه به الهیات فمینیستی، نوشته سیده زهرا مبلغ. تهران: نشر علم.

مراسم تندیس امسال، تفاوت هایی هم با سال قبل داشت. هیئت داوران تندیس امسال با توجه به تعداد قابل توجه کتاب هایی که روی زندگینامه زنان، و زن و خانواده – که همیشه زیاد بوده – متمرکز هستند، و دو کتب های نظری قابل توجه در حوزه زنان، تصمیم گرفت به این سه موضوع در قالب سه بحث کلی بپردازد. شهلا اعزازی در مورد کتاب های چاپ شده در حوزه خانواده و مسائل مرتبط با آن، بحث هایی را مطرح کرد، فیروزه مهاجر در مورد زنان و زندگینامه ها و نسترن موسوی در مورد کتابهای نظری در ارتباط با مسائل زنان. دکتر شهلا اعزازی، جامعه شناس و رئیس گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی دانشگاه تهران در گزارش گروه داوری تندیس 1392 در مورد کتابهای منتشرشده در حوزه خانواده در ده سال داوری تندیس گفت: « این کتابها به دو دسته تقسیم می شوند، یا کتابهایی هستند دانشگاهی و تخصصی یا کتابهایی که برای توده و عامه مردم نوشته شده اند. کتابهای دانشگاهی بیشتر پایان نامه هستند و انتخاب عناوین و متغیرها بیشتر آکادمیک است و معمولا با زندگی واقعی و کنونی خانواده ها جور در نمی آید و خیلی کم با واقعیت های اجتماعی مرتبط است. سبک این کتابها هم همان سبک پایان نامه نویسی است با توضیح اضافی در مورد شیوه تحقیق و در کل متن، بارها به نظریه های مختلف جامعه شناسی استناد شده است حتی بدون اینکه خود نظریه ها توضیح داده شوند. در نهایت هم ما نظر مولف را در هیچ جای کتاب نمی بینیم، مطالب قدیمی است و به نظریه های جدید در مورد خانواده اشاره ای نمی شود».

او ادامه داد:« بخش دوم کتابها یا کتابهایی که برای توده و عوام نوشته می شوند، بیشتر شامل توصیه هایی برای بهترشدن زندگی هستند. اما این کتابها هم فاقد تحلیل های جنسیتی هستند، بیشتر آنها ترجمه و یا نمونه برداری شده از کتابهای غربی است و توصیه های کتابها بیشتر معطوف به زنان است در عین حال که به مشکلاتی می پردازند که اصولا مشکل جامعه ما نیست و یا درصد آن خیلی ناچیز است و بیشتر مربوط به جوامع غربی است».

کتاب از عشق تا طلاق از کتابهای منتشرشده در سال 91 در حوزه خانواده است که توسط هیئت داوران تندیس دولت آبادی، توصیه به خواندن آن می شود. این کتاب به گفته اعزازی «مشکلاتی را که در جامعه ایرانی وجود دارد، بررسی کرده است. از ازدواج های پُستی تا راه های سوءاستفاده از مهریه و تاکید بر مسائل مادی در ازدواج. مقالات آن هرکدام دوسه صفحه است.، خواندنش راحت است، و تحلیل ها مبتنی بر تجربه است و ساختار کتاب برای مخاطب عام جذابیت دارد».

فیروزه مهاجر، فعال حقوق زنان، عضو هیئت امنا و گروه داوری کتابخانه صدیقه دولت آبادی، سخنران بعدی بود که بحث هایی را در مورد زندگینامه ها مطرح کرد. او گفت:« امسال کتاب ها با مضمون زندگینامه توجه ویژه می طلبید. مهم تر از همه خانم سیمین بهبهانی که عضو هیئت امنای کتابخانه صدیقه دولت آبادی هم هستند با مادرم همراه، اتوبیوگرافی جذابی شامل زندگی خودشان و خاطراتی از مادرشان فخرعظما ارغون، یکی از مدافعان جدی حقوق زنان در آغاز قرن، نوشتند، و آمنه بهرامی خاطراتش را با عنوان چشم در برابر چشم منتشر کرد. این نخستین باری است که می بینیم زنی قربانی خشونت در واکنش از جمله تلاش هایی که می کند برای بهبود وضع خودش ثبت تفصیلی خاطرات زندگی اش هست. بقیه کتاب های با این مضمون هرکدام البته ویژگی و اهمیت خاص خودشان را دارند. از جمله در زیر و بم روزگار نوشته خانم اتحادیه که صدای مادر بزرگشان می شوند».

مهاجر توضیح داد:« نوشتن زنان از زندگی خود و زنان دیگر مسئله مهمی است که اکنون تحت نام مطالعات زندگینامه خود نوشت جایگاهی در پژوهش فمینیستی یافته است. نگاه فمینیستی به مسئله حاوی این نکات بود و هست که زنان طی خلق و ارائه گوشه هایی از زندگی شان دانشی درباره خود کسب می کنند و با زنان دیگر به اشتراک می گذارند؛ مرزهای سنتی را به چالش می کشند و به هم می ریزند؛ و به زنان موثر در زندگی خود صدایی می بخشند. رویکردهای فمینیستی در عین حال به ایجاد تحول در پژوهش های اتوبیوگرافیک، و گسترش تعریف آن یاری رسانده اند تا امروز که زندگی نامه نویسی شامل ژانرهای مختلف گفتاری و نوشتاری، و بصری، همچنین فرم های استخدامی که پر می کنیم، مصاحبه ها و عکس های خانوادگی مان هم می شود».
او ادامه داد:« همه ما دوران رشدی را گذرانده ایم، … مدرسه رفته ایم، عاشق شده ایم، کار کرده ایم، سفر کرده ایم،… و درگیر تجربه های مختلف شده ایم. همه هم می خواهیم حقیقت را بدانیم و در عین حال از آن واهمه داریم. یک زن از زندگی خودش که می نویسد به همین امورعام مربوط به همه ما بازتاب می بخشد. اما متاسفانه این تجربه های مشترک را فقط تعداد انگشت شماری از زنان در قالب زندگینامه خود شرح می دهند. انگیزه ها برای نوشتن البته به قدر نویسنده ها متعدد و متنوع اند: اما انگیزه هرچه باشد و هرساختاری که زندگینامه داشته باشد حکایت از سفری به درون خود دارد». مهاجر در مورد سبک زندگینامه های زنان گفت:« در زندگی نامه های زنان به طور معمول قدرت و کنترل نمی بینیم، چرا که قدرت غیر زنانه شمرده می شود. زنان یا آرزو دارند یا فکر می کنند آرزو دارند که در جهانی فارغ از زورگویی و اعمال کنترل زندگی کنند. متن شان هم معمولا قوی و قاطع نیست. زنان عمدتا بر زندگی شخصی و حسی متمرکزند و زیاد به مسائل تاریخی یا عمومی گسترده تر زمان خود نمی پردازند. تاکید آن ها بیشتر روی خانواده، دوستان، و مسائل خانگی است؛ بیشتر از طنز، شوخی، تاکید و یک سبک ساده استفاده می کنند تا یک سبک ایده الیزه شده، فردگرا، از موضع قدرت، و گاه نوستالژیک که بیشترِ زندگینامه نویسان مرد دنبال می کنند.»

نسترن موسوی، مترجم، موضوع بحث خود را کتاب­های نظریِ نامزد این دوره از تندیس «صدیقه دولت­آبادی» اختصاص داده بود. تاکید دو کتاب معرفت شناسی فمینیستی از دیدگاه لیندا مارتین آلکوف و ایمان به مثابه‌ی عقل رهیافتی معرفت‌شناسانه به الهیات فمينيستي بر معرفت­شناسی از دیدگاه فمینیستی است». نسترن موسوی در ابتدا توضیحی در مورد معرفت­شناسی فمینیستی ارائه کرد و تاکید کرد که معرفت­شناسی فمینیستی به تاثیر جنسیت بر برداشت­ها و مفهوم­های ما از شناخت، موضوع شناخت، و پرسش­های پژوهشی و حتی اجرای روند شناسایی می­پردازد و نشان می­دهد که جریان­های مسلط علمی/پژوهشی از آن جا که عطف توجه­شان به منفعت­های گروه­های مسلط و حاکم جامعه است از پرداختن به مسئله­های گروه­های در حاشیه مانده یا محروم به طور نظام­مند خودداری می­کنند. موسوی افزود که «رواج معرفت­شناسی فمینیستی سبب شد تا در عرصه­ی علم و پژوهش، بسیاری پرسش­های اساسی، نظریه­های نوین و روش­های کارآمدِ فراگیرنده­یی مطرح شود که بر ژرفای شناخت بشری بیفزاید».

او در ادامه گفت :«چه بسا در وهله­ی نخست همین که در فهرست کتاب­های تالیفی سالیان اخیر دو زن پژوهش­گر را می­بینیم که- ولو به ضرورت­های تحصیلی- وارد عرصه­ی فلسفه و معرفت­شناسی می­شوند- عرصه­یی که ساختاری مردانه دارد- و بی­آن که از آوردن لفظ فمینیسم ابا کنند خود را با اقتدار موجود در می­اندازند، شاد شویم. اما با در نظر گرفتن پایه­یی­ترین مفهوم­های معرفت­شناسی فمینیستی، از خود می­پرسیم این دو اثر چه پرسش­های واقعا پراهمیتی را مطرح کردند که پاسخ به آن­ها گرهی از زندگی زنان این سرزمین باز ­گشاید؟ توصیه می­کنم هر دو نوشته را بخوانید اما در عین حال ببینید آن پرسش­های فلسفی و نظری که مطرح شده است با ابعاد زندگی کنونی زنان پیوندی دارد؟ از من بپرسید، نمی­گویم بی­ارتباط است اما منحصر شده است به پرسشِ معدودی کسانی از دین­پژوهانی مانند خود را تا بلکه به الهیات فمینیستی التفاتی شود. کاش می­شد با این نتیجه­گیری برخورد انتقادی کردد، یعنی فضایی ایمن برای مباحثه و جدل وجود می­داشت تا از یک سو نشان داده شود که گرایش یک زنِ دین­پژوه به فمینیسم خود از مصادیق این دستاورد است که نمی­توان فمینیسم را، خواه در عرصه­ی عملی خواه دانشگاهی، نادیده گرفت و نیز کاستی­هایی را بنمایاند، از آن جمله سستی پیوند میان عرصه­های نظری و جنبشی زنان… »

موسوی در پایان سخنانش گفت:«زنان پژوهش­گر و دانشمندی که در بسیاری از دانشگاه­های معتبر جهان به جان کوشیدند تا توجه علم و فلسفه را به مسایل زنان جلب کنند تا جایی که بخش­ها یا برنامه­های مطالعات زنان را به راه انداختند، با آن که اکنون با شدت گرفتن بحران­های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی متعددی که براشان رخ داده است دست و پنجه نرم می­کنند اما در کارنامه­ی خود از پیوندی که میان عرصه­ی نظری و عملی که ایجاد کردند به مثابه­ی دستاوری بزرگ نام می­برند. شاید آن چه گفتم قیاسی مع­­الفارغ به گوش برسد، اما در چنین روزی شاید به جا باشد از خود بپرسیم آیا نباید بیش از این­ها از پژوهش­گران و دانش­آموختگان رشته­های مرتبط با مسایل زنان انتظار داشته باشیم؟ در آغاز این دوره از داوری از دوستی همراه شنیدم (که البته در حین داوری هم تکرار می­کرد) که آیا به صرف این که زنی اثری را تالیف می­کند می­بایست شاکر و خرسند باشیم؟ نباید به خود جرئت دهیم و به مراتب بیش از این­ها از جامعه­ی مولفان زن حوزه­ی زنان انتظار داشته باشیم؟»

بخش بعدی مراسم، تجلیل و اهدای تندیس کتابخانه صدیقه دولت آبادی بود. زهره ارزنی گفت:« تاکنون در مراسم تندیس از دو نفر تجلیل شده است، از شیرین عبادی و سیمین بهبهانی. امسال تصمیم گرفتیم که از بنفشه حجازی تجلیل کنیم، پژوهشگر، شاعر، منتقد، و نویسنده ای که همه ما حداقل یکی از آثار او را خوانده ایم».

تندیس صدیقه دولت آبادی توسط ناهید میرحاج، پژوشگر و عضو هیئت امنای کتابخانه و طلعت تقی نیا، از بنیانگزاران کتابخانه، به بنفشه حجازی اهدا شد. حجازی گفت:« بعد از 30سال کار کردن در حوزه زنان، این تندیس بیشترین چیزی است که دوست داشتم آن را داشته باشم».

در پایان مراسم، فیلم مستندی با عنوان «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» با حضور آزاده بی زار گیتی، گزارشگر، کارگردان و تهیه کننده آن به نمایش درآمد. این مستند روایت زندگی 5 زن است که در بمباران شیمیایی سردشت، وسیع ترین بمباران شیمیایی شهری جهان پس از جنگ جهانی، شیمیایی شده اند. نگاه زنانه آزاده بی زار گیتی موفق می شود از یک ماجرای هولناک، روایتی ارائه دهد که هم می توان به تماشایش نشست و هم ما را با گوشه ای از زندگی زنان شیمیایی شده و درد و رنج آنها آشنا شد، زنانی که با وجود مشکلات سلامتی جدی باید از خانواده خود مراقبت کنند و در عین حال در بیشتر موارد به فکر تامین معاش هم باشند. این از دلایل انتخاب و پخش مستند مورد بحث توسط هیات امنای کتابخانه صدیقه دولت آبادی بود. «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» از برگزیدگان چهارمین جایزه بزرگ شهید آوینی، و نامزد دریافت بهترین فیلم جشنواره سینما حقیقت 1392 بوده است.