ایران وایر
«ملیکا بلالی»، بانوی کشتیگیر ایرانی موفق شده است در رقابتهای کشتی زنان بریتانیا به عنوان قهرمانی برسد. او در لحظه اهدای جوایز، وقتی روی سکوهای قهرمانی ایستاد، برگهای در دست داشت که روی آن نوشته بود: «به حجاب اجباری پایان دهید. من حق دارم کشتیگیر باشم.»
با ملیکا بلالی به عنوان کشتیگیر، فعال حقوق زنان، کارتونیست، طراح صحنه، طراح پوستر، منشی صحنه، طراح انیمیشن، شاعر و دارنده دو مدال طلای رقابتهای کشتی زنان در ایران و بریتانیا و یک عنوان نخست طراحی پوستر فیلمکوتاه از «جشنواره آرکانزاس» امریکا گفتوگو کردهایم.
***
با ملیکا بلالی به بهانه قهرمانی او در کشتی زنان بریتانیا و بالا بردن شعاری در حمایت از زنان ورزشکار ایرانی همصحبت شدیم. گفتوگو از این نقطه آغاز شد که او کیست.
– من، ملیکا بلالی، متولد سال ۱۳۷۸ از شهرستان شهرکُرد هستم؛ از خاندان بلالی که از باستانیکارهای کهنهکار ایران محسوب میشوند. فرزند اول یک خانواده چهار نفره هستم و یک برادر کوچکتر دارم. خانوادهام، یعنی پدر و مادرم هرگز حامی ورزش من نبودند اما فکر کشتی هرگز از ذهنم خارج نشد. خانوادهام مذهبی هستند. با وجود آن که یکی از بزرگترین زورخانههای کشور را در شهرکُرد داریم ولی هرگز پای زنان به آنجا نرسیده است. خلاصهاش را بگویم که سهم زنانگی از این زورخانه یک کلمه است؛ هیچ.»
او در دبیرستان، رشته انیمیشن را برای تحصیل انتخاب کرد و سال ۱۳۹۷ در «دانشگاه سوره» قبول شد. میگوید تا پیش از ازدواجش، هرگز شانسی برای ورزش حرفهای نداشته است: «من بعد از ازدواج تازه موفق شدم به رویایم، یعنی کشتی برسم. پس از آن که با خانوادهام از شهرکُرد به کرج مهاجرت کردیم، با همسرم آشنا شدم. آشنایی با او، چه در زمینه هنر و انیمیشن و چه در زمینه رشتههای ورزشی و کشتی، به من کمک کرد. من خوششانس بودم که همسرم با من همراه شد تا بتوانم به رویایم، یعنی کشتی برسم.»
«رسول خادم» در آخرین سال حضورش در فدراسیون کشتی ایران، ورزش کشتی آزاد کلاسیک زنان را برای زنان ایران دایر کرد. ملیکا بلالی همزمانی این اقدام رییس وقت فدراسیون کشتی ایران با آغاز تلاشش برای ورود به این رشته ورزشی را بزرگترین خوش اقبالی زندگی خود میداند: «من اولین یکخمها را زیر نظر مونا میرزایی و کژال کاوهتبار یاد گرفتم.»
او در نخستین مبارزات خود موفق شد به مدال طلای رقابتهای کشتی آزاد البرز دست پیدا کند: «من الان با خودم فکر میکنم سهم آن دخترانی که من روزی با آنها پنجه در پنجه میشدم، از تشک آبی و نارنجی کشتی چیست؟ آیا رویاهایشان پاک شده است؟ یادم هست مادرم همیشه با کشتی گرفتن من مخالف بود. از دید او و خانوادهام، من باید حتما یک زن خانهدار و مادر چند فرزند میشدم.»
ملیکا بلالی یک دوگانگی در ورزش کشتی که نشانی از تبعیض ریشه کرده در ذهن جامعه است را به میان میکشد: «از نگاه مادر من، راه رفتن یک زن با دو بنده روی تشک ننگ است اما اگر یک مرد با همان لباس روی تشک بیاید، میشود نشانهای از جوانمردی و پهلوانی.»
اما زندگی ملیکا فقط در کشتی و دوبنده خلاصه نمیشد. همسرش، «جواد دارایی»، از کارگردانهای مستقل سینمای ایران است و متولد خرمآباد: «آشنایی با همسرم، زمینه آغاز فعالیتهای من در زمینه طراحی و تدوین را فراهم کرد. همچنین در چند فیلم نیز منشی صحنه بودم.»
یکی از موفقیتهای ملیکا بلالی پس از طراحی پوستر فیلم کوتاه «حد» نصیبش شد. این فیلم در سال ۱۳۹۶ برای نخستین بار به نمایش درآمد و پس از آن، در بیش از ۱۰ کشور اروپایی، امریکایی و آسیایی به نمایش گذاشته شد.
این فیلم در سال ۱۳۹۸، در «جشنواره فیلم Speechless» امریکا و «جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه فرانسه» مقام اول را کسب کرد.
در عین حال، ملیکا بلالی که طراحی پوستر این فیلم کوتاه را برعهده داشت نیز جایزه «جشنواره آرکانزاس» امریکا را به دست آورد: «رویاهایت را باور کن؛ این شعار فستیوال آرکانزاس بود که من را تحت تاثیر قرار داد و از آن پس جدیتر سراغ رویاهایم رفتم.»
ملیکا بلالی و همسرش، جواد دارایی، با استفاده از بورسیه تحصیلی، سال ۱۳۹۸ به دانشگاهی در پنسیلوانیا امریکا رفتند: «دو سال در امریکا بودم و به دلیل همهگیری کرونا، امکان تمرین برای من وجود نداشت. با این حال، من تمریناتم را به صورت شخصی و حتی روی زمینهای سفت ادامه دادم. یک سال قبل به بریتانیا آمدیم. دومین روزی که وارد این کشور شدیم، من به یک سالن کشتی رفتم. ساعتها اشک ریختم. باورم نمیشد فاصله حقوق زنان کشور من و زنان یک کشور اروپایی تا این حد زیاد باشد.»
او میگوید بریتانیا به او فرصت داده است تا آزادی را، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر ذهنی بفهمد: «من مهاجرت کردهام اما ذهنم لبریز از سرکوب است. من زیر سایه ایدئولوژیهای مذهبی و مردسالارانه زندگی کرده بودم و در این سن باید خودم را پیدا میکردم.»
از ملیکا بلالی در مورد شعاری که در لحظه ایستادن روی سکوی قهرمانی بالای سر برده بود، میپرسیم و او میگوید: «مسایل اجتماعی دغدغه من بوده و هستند. من برای آزادی زنان شعر مینویسم و نقاشی میکنم. شاید صندلی که من الان روی آن نشستهام، دور از مردم ایران باشد اما من باور دارم که روزی همه زنان ایرانی در همان کشور، روی همین صندلی خواهند نشست. من میخواستم وقتی روی سکو میروم، فقط خودم نباشم و یک پیام را بالای سرم ببرم. میخواستم یک سوال بپرسم و آن این که چرا من و دختران ایران نباید با حسن یزدانیها سهمی برابر از ورزش و کشتی کشور خودمان داشته باشیم؟»