گزارش آتنا دائمی از فاجعه‌ی باندهای تجارت سکسِ کودکان یک تا پنج ساله

صدای مردم

 

آتنا دائمی، ضمن اشاره به سوءاستفاده مختلف جنسی از زندانیان زن در زندان قرچک هم توسط زندان‌بان‌ها و هم نیروهای امنیتی و بازجوها، از ورود و مواجهه با متهم تازه‌واردی می‌گوید که همه زندانیان از او منتفر بودند.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، آتنا دائمی، کنشگر مدنی روز دوشنبه چهارم بهمن‌ماه ۱۴۰۰، به صورت زودهنگام از زندان لاکان رشت آزاد شد. خانم دائمی که از آذرماه ۹۵ دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری می‌کرد، اسفندماه سال گذشته به زندان لاکان رشت تبعید شد.

آتنا دائمی ضمن اشاره به سوءاستفاده مختلف جنسی از زندانیان زن در زندان قرچک هم توسط زندان‌بان‌ها و هم نیروهای امنیتی و بازجوها، از ورود و مواجهه با متهم تازه‌واردی می‌گوید که همه زندانیان از او منتفر بودند:

▪️«یک بار متهمی را آوردند که دیدم همه زندانیان از او بدشان می‌آید، یعنی اولین مورد بود می‌دیدم که همه از این یک زندانی تا این حد متنفرند… چون همه زندانی‌ها تقریبا مثل هم بودند [از لحاظ شرایط] و با هم حس هم‌دلی داشتند، حتی یک زندانی که خود من به خاطر کارهایش در زندان از او ناراحت بودم، اما او هم از این زن متنفر بود. متوجه شدم زندانبان‌ها هم خیلی در مورد این زن صحبت می‌کنند و همه در موردش بد می‌گفتند. برایم سوال بود که چرا همه در مورد او بد می‌گویند. وقتی پرس‌وجو کردم متوجه شدم که این زن دختر بچه‌های یک تا پنج ساله را می‌دزدید و به مردان مختلف، اغلب مردان سن بالا می‌فروخت تا پرده بکارت آنها را با انگشت بردارند و در ازای این کار مبلغ دو تا سه میلیون (آن زمان) پول می‌گرفت.»

«خود این زندانی خیلی ریلکس بود و با این قضیه هیچ مشکلی نداشت. می‌گفت من باید پول در بیاورم، من چهار تا بچه دارم باید زندگی‌ام را بگذرانم و مردها هم برای این کار پول می‌دهند و خیلی هم لذت می‌برند. حتی می‌گفت مشتری‌های زیادی دارد و خیلی‌ها متقاضی این کار هستند، این برای من خیلی شوکه‌کننده بود… تعریف می‌کرد که چندتا مشتری ثابت دارد که بارها و بارها برای آنها دختربچه برده است.»

▪️این زن طی صحبتی که با آتنا دائمی داشته از روش کار و مشتری‌هایی که حاضر هستند بابت آنچه که از نگاه آنها «برداشتن پرده بکارت دختربچه‌ها» خوانده می‌شود، هزینه‌های گزاف بپردازند و مردانی از اقشار مختلف مشتری او بوده‌اند:

«برایم تعریف کرد برای دختربچه‎‌هایی که پرده بکارت‌شان برداشته می‌شود از همه‌جا مشتری دارد، از تجریش تا مرکز شهر و می‌گفت حتی در بین کارمندها و مردهای کراوات‌زده هم مشتری‌اش هستند، منظورش این بود حتی کسانی که روشن‌فکر و این‌ها هم هستند به این کار مشغولند. حتی یادم است زندانی‌ها می‌گفتند یکی از قضاتی که این زن را متهم کرده هم مشتری‌اش است.»

«کودکانی که ناخواسته به دنیا می‌آمدند را می‌خریدند و تحویل آدم‌هایی می‌دادند که آنها را تبدیل به کودک کار می‌کردند. برای مثال خیلی از زن‌ها به دلیل مصرف بالای شیشه به زندان افتاده بودند، و شیشه چون میل جنسی را بالا می‌برد باعث می‌شود آنها به دفعات باردار شوند… و چون هیچ پشتوانه مالی نداشتند به صورت عمدی جرمی مرتکب می‌شدند -مثلا یکی را می‌زدند یا سرقتی انجام می‌دادند- که آنها را دستگیر کنند و به زندان بیافتند، و از این طریق برای وضع حمل در زندان باشند و با هزینه زندان فرزندشان را به دنیا بیاورند. نکته اینجاست که در همان زندان هم کودکی که تازه دنیا می‌آمد را معامله می‌کردند و می‌فروختند.»

آن زمان – سال ۱۳۹۶- مبلغ دو میلیون تومان در زندان برای خرید و فروش کودکان رایج بوده است. آتنا دائمی می‌گوید زنانی که در زندان بودند حتی اطلاع داشتند که فرزندان‌شان سر کدام خیابان یا چهارراه به‌عنوان کودک کار مشغول به کار است.

«دختر بچه‌هایی که می‌دزدیدند بعد از اینکه توسط مردان پرده بکارت‌شان به این شیوه برداشته می‌شد را در خیابان رها می‌کردند. می‌گفت به بعضی از دختربچه‌ها که نه فقط با انگشت بلکه مورد تجاوزکامل قرار می‌گرفتند و وضعیت جسمی بسیار بدی پیدا می‌کردند، آنها را به همین خاطر در بیابان‌های اطراف شهر رها می‌کردند و دیگر معلوم نیست چه بلایی سرشان می‌آید…»

▪️اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود، بلکه این زن تعریف کرده بود که مشتریان گاها دختربچه‌هایی را با ویژگی‌های ظاهری خاص و مورد علاقه‌شان سفارش می‌دادند و او سعی می‌کرد برای جلب رضایت مشتریانش دختربچه‌های شبیه به آنچه درخواست شده را بدزدَد:

«یک موضوعی که در صحبت‌های این زن بسیار آزاردهنده بود، می‌گفت برخی از مشتریانش دختر بچه‌های خاصی را سفارش می‌دهند، مثلا می‌گویند دختربچه سفید باشد، موهای بور داشته باشد و غیره و او هم دنبال همین تیپ دختربچه‌ها می‌رفت و آنها را می‌دزدید تا به مشتریان تحویل بدهد.»

«خوشحال بود و اصلا برایش مهم نبود که تا این‌ حد منفور است، فقط تاکید می‌کرد باید به نحوی پول در بیاورد و این هم چیزی است که بابتش پول می‌دهند. در زندان می‌دیدم که همه زندانیان از حضور او شاکی هستند…»

«یادم می‌آید تعریف می‌کرد که مثلا یکی از محل‌های معامله کودکان یک تعمیرگاه ماشین سنگین است. در حاشیه تهران این کودکان معامله می‌شوند و صبح‌ها با کامیون و وانت آنها را در سطح شهر تهران پخش می‌کنند که کار کنند.»