صدای مردم
ماجرای آزار جنسی زنان سینمای ایران این روزها بحث مهمی است؛ چه این اتفاقات با جدیت پیگیری شود چه نشود، آنچه اهمیت دارد این است که هرچه بیشتر میگذرد، زنان به حقوق خود بیشتر آگاه میشود؛ آنها خواهان برابری جنسیتی و رفع تبعیض و پایان دادن به آزارهای جنسی هستند بنابراین هرگونه تلاش و کوشش آنها را باید قدر دانست؛ زیرا هر گامی در راستای رفع تبعیض جنسیتی مقدمه گام بعدی است.روایت آزار جنسی در سینما
رویداد۲۴ تا این لحظه سال ۱۴۰۱ که هنوز به میانه ماه نخست آن هم نرسیدهایم، رکورد اخبار جنجالی را شکسته است؛ از پاشیدن اسپری فلفل به صورت زنانی که قصد داشتند به ورزشگاه فوتبال بروند تا بازداشت شهروندان کُرد که فرا رسیدن نوروز را جشن گرفته بودند، از مهمترین اتفاقاتی بود که سال جدید با آن آغاز شد. در میان این اخبار، یکبار دیگر جنبش «ME TOO» خبرساز شد و این بار سینماگران از تجاوز و آزار جنسی که در سینمای ایران وجود دارد، پرده برداشتند. این بار ماجرا از توییت سمیه میرشمسی آغاز شد. او در توییتی پای فرهاد اصلانی بازیگر سینما را به میان کشید و او را متهم به آزار جنسی کرد و گفت که حضورش در یک فیلم به عنوان دستیار دوم کارگردان تلخترین تجربه کاری من در سینمای ایران بوده است.
موضوع اتهام تجاوز پیش از این با چهرههایی همچون «آیدین اغداشلو» و «سیاوش اسعدی» و … آغاز شده بود و این بار توییت سمیه میرشمسی پای فرهاد اصلانی را به میان کشید و اتهامات تندی علیه او مطرح شد. ماجرا در حال فراموشی بود که چند نفر از بازیگران زن سینمای ایران در بیانیهای از «آزار جنسی» در سینمای ایران نوشتند و بار دیگر حاشیههای جدیدی ایجاد شد.
بیانیه زنان سینمای ایران در نقد آزار جنسی
سینماگرانی همچون نیکی کریمی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، احترام برومند، پوران درخشنده، شبنم قلیخانی، سحر دولتشاهی، پریناز ایزدیار، هانیه توسلی، نگار جواهریان و … نامهای سرگشاده نوشتند و در آن تاکید کردند که «هر فرد صاحبت قدرت و شهرت در ساز و کار سینمای ایران از موقعیت خود برای قلدری، تهدید، توهین، تحقیر و تعرض به زنان بهرهبرداری میکند… ما زنان دستاندرکار سینما، اینجا، به مدد این همبستگی اعلام میکنیم: هرگونه خشونت، آزار و باجگیری جنسی در محیط کار از نظر ما محکوم است و برای توقف آن خواستار عواقب قانونی جدی برای متخلفین هستیم.»
برخی بازیگران سینما از این ناراحت بودند که چرا همه اهالی سینما پشت کار نیامدند و عمده آنها سکوت کردهاند. ترانه علیدوستی نوشت: «تعداد بیشمار این روایتها و اینکه تکرارشونده هستند، وضعیت خیلی وحشتناکی را به وجود آورده و به دنبال آن سکوت هولناک همکاران عزیز من در سینمایمان خیلی ما را شگفتزده کرده است. همکارانم باید این مسایل را پیگیری میکردند یا حتی در ابتداییترین شکلش افرادی را که نامشان به عنوان خشونتگر و آزارگر آورده شده بود را کمی پاسخگو میکردند. نه اینکه با بیاعتنایی مطلق به این روایتها … این انسانها هنوز کارشان، زندگیشان، اعتبارشان، بروبیایشان، همه چی به جا باشد و هیچکس اگر مرتکب چنین کاری شده، اصلاً هزینهای ندهد.»
واکنشهای منفی به بیانیه زنان درباره تجاوز و آزار جنسی در سینمای ایران
هنگامی که این نامه و واکنش ترانه علیدوستی منتشر شد و بحث زیادی درباره آن شکل گرفته بود، متن کوتاهی از چیستا یثربی نویسنده سینما منتشر شد که در واقع حمله تندی به بازیگران زن سینما بود. یثربی در آن یادداشت مختصر اما اثرگذار خطاب به کسانی که نام آنها را نگفته اما ظاهرا همان کسانی هستند که بیانیه را امضا کردند، نوشت: «یک مشت دروغگوی ترسوی موقعیتطلب؛ چطور اکنون، جرأت پیدا کردهاید؟ ولی آن موقع به من گفتید خفه شو! و آن مرحومه خانه سینما گفت حرف بزنی؛ خودم ساکتت میکنم! ۱۵ سال با وحشت، پنیک و استرس؛ زندگی کردم و شما صیغه شدید! معشوقه یکروزه و یکساعته شدید! جایزه فجر گرفتید. به عنوان خانم باوقار، متین و خوشحجاب سینما از شما یاد شد! … حالا بیانیه میدهید و لیدر و رهبر جنبش خشونت علیه زنان هم شدهاید؟ شما که اول از همه؛ مرا بایکوت و تهدید کردید خانمها! پیشکسوتتان فرمود: ساکت شو چیستا! در هر صنفی پیش میآید. برای ما هم پیش آمده، جایی نگفتیم و رشد کردیم. من اما خفه نشدم! نوشتم… رمان، نمایشنامه، فیلمنامه، مصاحبه کردم و شما ویرانم کردید! مگر ۱۵ سال پیش به من نگفتید: چیستا خفه شو! در هر شغلی پیش میآید. ممنوع الکارت میکند! او وصل است. قدرت دارد تو نه!»
مشخص نیست خطاب یثربی به کدام بازیگران زن بوده و او صرفا کدهایی داده که شاید انها که اخبار سینما را بیشتر دنبال میکنند، بهتر بدانند که منظور این نویسنده از «بانوی باوقار» و «کسانی که جایزه فجر گرفتند» و … چیست. اما همزمان با این درگیری، رسانههای دیگری سخنان ده سال گذشته فرج الله سلحشور کارگردان سینمای ایران و واکنش زنان سینمای ایران را بازخوانی کردند. سلحشور در آن زمان به زبانی بسیار تند گفته بود فساد در سینما وجود دارد و فاحشهخانه است و در پی این اظهار نظر، ترانه علیدوستی، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، نگار جواهریان و هانیه توسلی خطاب به سلحشور نوشتند: «… ای کاش لطف کنید سینمایی را که خجالت میکشیم بگوییم شما را یاد کجا میاندازد به حال خود رها کنید، شاید که رستگار شوید..»
دوقطبی مخالفان و موافقان در رسیدگی به آزار جنسی
این ماجرا در شبکههای اجتماعی به محل اختلاف میان دو طیف تبدیل شده است؛ اول طیفی که معتقد است چهرههایی همچون علیدوستی و آهنگرانی و … کسانی هستند که خودشان زمانی به هر که علیه سینما صحبت میکرد حمله میکردند بنابراین وجاهت اینکه در قامت مدعی قرار بگیرند را ندارد. طیف دوم کسانی هستند که معتقدند اگر چنین هم بوده و آنها زمانی به منتقدان حمله میکردند، اکنون دریافتهاند که نباید چنین کنند بنابراین از فعالیت آنها باید حمایت کرد زیرا در شرایطی که بحث آزار جنسی و تجاوز مطرح است، انتقاد از زنان به جای انتقاد از آزارگران، حاصلی ندارد.
چرا باید از زنان در بیان تجاوزهای جنسی حمایت کرد؟
حقیقت آن است که موضوع تجاوز و آزار جنسی تا سالهای سال در ایران تابو بوده و سخن گفتن از آن بسیار دشوار است. در غرب زمانی که بحث تجاوز کوین اسپیسی یا هاروی واینستاین و … به میان میآید، همراهی عظیمی شکل گرفت و حتی اسپیسی از ادامه سریال پربیننده و موفق «خانه پوشالی» کنار گذاشته شد و واینستاین به دادگاه کشانده شد، اما در ایران بیشتر به خاطر آنچه «حرمت» و «مصلحت» خوانده میشود، معمولا به اینگونه مسائل ورود جدی نمیشود؛ مگر آنکه فرد ناشناس باشد؛ چنانچه هیچ دادگاهی پیگیر اسعدی و آغداشلو نبود اما کیوان اماموردی به سرعت توسط پلیس دستگیر شد و اعترافات او هم به روایت پلیس به رسانهها داده شد. در چنین شرایطی کسی که مورد تجاوز قرار گرفته بود هم جرات طرح این موضوع را نداشت اما در نهایت پیشرو شدن بخشی از زنان ایران و همراه شدن بخشی از جامعه مردان در حمایت از زنان آسیبدیده باعث شد زنان جرات بیشتری در بیان آنچه سالها در خود سرکوب کرده بودند، پیدا کردند.
اهمیت بیانیه زنان سینمای ایران درباره تجاوز سیستماتیک
در واقع در دوره کنونی دیگر نگاه سنگین مردسالارانه کمتری به زنانی که آزار جنسی دیدهاند، میشود. این در حالی است که تا سالهای گذشته شرایط به گونهای که بود که حتی تا «طرد» زن آسیبدیده هم پیش میرفت؛ از این منظر شاید باید بپذیریم از زنانی در گذشته هم دیگران را به سکوت واداشتهاند، امروز باید حمایت کرد تا «آزارگران» و مخصوصا آنها که شهرت بیشتری دارند، تاوان یکهتازی خود را بدهند. از این منظر باید بیانیه دستهجمعی سینماگران را قابل اهمیت دانست زیرا تا پیش از این تلاشها در حوزه فردی بود و این نخستین بار است که بخش عمده زنان سینماگر ایران از «خشونت سیستماتیک» در سینمای ایران میگویند و افشا میکنند که سالها اصناف و اتحادیهها، چنین جرایمی را «با حداقل هزینه برای خشونتگر، پشت درهای بسته و با میانجیگری بین قربانی و خشونتگر» حل و فصل میکنند.
تا کنون بیانیهای به این صراحت و با امضای تعداد زیادی زیادی از بازیگران منتشر نشده بود؛ آنهم بیانیهای که در آن مشخصا درخواست شده «کمیتهای مستقل با اکثریت مطلق زنان برای رسیدگی به شکایات علیه خشونت جنسی» تشکیل شود تا جلوی «باجگیری جنسی و خشونت و قلدری» در سینما گرفته شود.
شاید همین همدلی عمومی بود که باعث واکنشهای مثبت و در حمایت از میرشمسی شد. دستکم درباره ریحانه پارسا و سارا امتعلی چنین اتفاقی نیفتاد و ماجرا مسکوت ماند، اما این بار اصناف سینما نیز بیانیه دادند؛ از جمله انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان که از میرشمس حمایت و اعلام کرد: «با توجه به شناخت از گذشته همکارمان خانم سمیه میرشمسی، به طور کلی، صادق بودن ایشان را تأیید میکنیم. این انجمن با ابراز تأسف از برخوردهای تحقیرآمیز و بداخلاقیها و ایجاد ناامنیهای روانی و حتی تهدید و برخورد فیزیکی در پشت صحنه تولید صنعت فیلم ایران اعلام کرد این اولین بار نیست که چنین اتفاقاتی میافتد. انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان در ایران اعلام کرد که موضوع را پیگیری خواهد کرد.»
البته خانه سینما موضعی خنثی گرفت و صرفا به بیان مواد قانونی اکتفا کرد و از سابقه چنین اتفاقاتی حتی بدون نام آوردن هم خودداری کرد. جمال خندان مشاور حقوقی خانه سینما در واکنش به ماجرا اعلام کرد: «زمانی یکی از طرفین به شورای صیانت خانه سینما شکایت میکند و این شورا موظف به رسیدگی به این شکایات است، اما زمانی شکایتی صورت نمیگیرد، اما دلیل و مدرکی وجود دارد که از طرق مختلف به شورای صیانت واصل میشود که شورا به این مساله نیز رسیدگی میکند که تا امروز چنین اتفاقی رخ نداده است.»
چه خانه سینما با جدیت بیشتری ماجرا را پیگیری کند چه نکند، آنچه اهمیت دارد این است که هرچه بیشتر میگذرد، زنان به حقوق خود بیشتر آگاه میشود؛ آنها خواهان برابری جنسیتی و رفع تبعیض و پایان دادن به آزارهای جنسی هستند؛ آنها برای کوچکترین خواستههای خود مثل ورود به ورزشگاه تلاش میکنند و آنقدر پیش میروند که پای فیفا را هم به میان بکشند؛ آنها برای حقوق برابر با مردان همچنان پیش خواهند رفت و با توجه به تجربه اندک آنها و محدودیتهای فراوانی که دارند، هرگونه تلاش و کوشش آنها را باید قدر دانست، به همین دلیل است که حرف کسانی که معتقدند «ورود زنان به ورزشگاه» اولویت زنان نیست را باید نادیده گرفت، زیرا هر گامی هر چند کوچک در راستای احقاق حقوق زنان و رفع محدودیتهای آنها را باید قدر دانست؛ چه اینکه این گام، مقدمه گام بعدی است.