طلاق عاطفی؛ زجر مشترک زیر یک سقف

ارسال کننده: خانم زهرا مبینی 24دی

پارسینه/ الهام رشیدی: زن در خود مچاله شده است و خوابیده، صورتش چنان درهم است که انگار کابوسی دردناک دارد خواب شبانه او را در هم می‌پیچد.در اتاقی دیگر مردی تنها در بستر رها شده است، چهره‌ه‌اش خالی از هر حسی است، انگار خوابش تهی از هر رویایی است.

گویا هیچ چیزی انگیزه‌ای برای بیدار شدن و ادامه زندگی ندارد.دستانش را به هر طرف بچرخاند خالی است، کسی نیست که آغوش او را پر کند و مرد را به این فکر بیندازد که باید موجودی را که در آغوش گرفته خوشبخت کند.

نه زن و نه مرد هیچکدام دیگر تصمیم ندارند یکدیگر را خوشبخت کنند آنها مدت‌های زیادی است که در زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما به یکدیگر کاری ندارند، آنها یکدیگر را دوست ندارند و اگر زیر یک سقف مانده‌اند برای این است که بچه یا بچه‌های آنها خانواده داشته باشند و از نعمت پدر و مار برخوردار باشند اما بچه‌ها همه چیز را می‌بینند، زندگی دردناک پدر و مادر خود را می‌بینند که چگونه بدون هیچ عشقی در کنار هم مُردن را تجربه می‌کنند.آنها می‌بینند که خانه آنها خالی از هر عاطفه‌ای است و حالا آنها می‌دانند که پدر و مادر آنها درگیر «طلاق عاطفی» شده‌اند.

پژوهشگران و جامعه شناسان بر این باورند که طلاق عاطفی از طلاق رسمی دشوارتر و آسیب زننده تر است.در این نوع طلاق هم زن و مرد و هم بچه‌ها بیشتر آسیب می‌بینند.این آسیب در آینده بیشتر خود را نشان می‌دهد در آینده نه چندان دوری که بچه‌ها بزرگ می‌شوند و تهی از هر عاطفه‌ای به زندگی ادامه می‌دهند و گاه برای پر کردن خلا عاطفی خود به روابط نادرست پناه می‌برند و باز هم آسیب می‌بینند و یا برای فراموشی آنچه در خانواده دیده‌اند یا به مواد مخدر و یا به مشروبات الکی پناه می‌برند.

زن و شوهری که دچار طلاق عاطفی شده‌اند به انسان‌هایی افسرده تبدیل می‌شوند که توان زندگی ندارند آنها در ظاهر کارهای روزمره را انجام می‌دهند اما از زندگی لذت نمی‌برند.

لذت نبردن از زندگی بدترین تجربه‌ای است که یک آدم می‌تواند داشته باشد.این زن و مردها به تدریج به انسان‌های خاموشی تبدیل می‌شوند که مانند مردگان متحرک گاهی از نقطه ای به نقطه‌ای دیگر حرکت می‌کنند.

طلاق عاطفی اما چه هنگام شکل می‌گیرد؟ زمانی که زن و مرد دیگر نقطه تفاهمی با یکدیگر نداشته باشند.از یکدیگر آزرده شده باشند اما این آزردگی را بر طرف نکرده باشند.آزردگی زمانی به وجود می‌آید و دائمی می‌شود که بانک عاطفی یکی از طرفین و یا هر دو نفر به اندزه کافی پس انداز نداشته باشد.وقتی پس انداز عاطفی کافی باشد،‌

می‌توان در مواقع ضروری از آن برداشت کرد اما وقت این صندوق خالی است دیگر نمی‌توان از آن برداشتی داشت.بانک عاطفی زمانی اندوخته کافی دارد که هر روز به آن افزوده شود.محبت، صداقت، از خودگذشتگی و فداکاری اندوخته‌های این بانک است.وقتی زن و مردی برای هم به اصطلاح مایه می‌گذارند، اندوخته‌ها بیشتر می‌شود.اما گاهی این رفتارها یک طرفه می‌شود مثلا زن به مردش محبت می‌کند بدون این‌که محبت دریافت کند.

در مواقع لزوم به کمک او می‌آید و بی هیچ چشم ‌داشتی خلاهای شخصی و کاری او را پر می‌کند.در این شرایط زن هزینه کرده است و یک مرد هوشیار می‌داند که باید خیلی زود این هزینه را جبران کند.اگر نکند از اندوخته بانک عاطفی او کاسته می‌شود.

مرد و زن در زندگی بده‌ بستان‌هایی با هم دارند.باید دهنده و گیرنده هر دو هوشیار باشند و بدانند که باید به یک میزان برای هم خرج کنند.این خرج کردن اصلا مفهوم مالی ندارد.هر قدمی که زن برای مرد برمی‌دارد باید در آینده‌ای نه چندان دور جبران شود و بلعکس. باید هر دو مراقب بانک عاطفی خود باشند.

برای حفظ اندوخته این بانک باید گفتمان وارد محیط زن و شوهری شود.باید اختلافات و آزردگی‌ها به زبان آید و حل شود.اگر کدورت‌ها برطرف نشود به مرور طلاق عاطفی شکل می‌گیرد. اگر زن و مردی با هم گفتگو کنند و در اصل آینه هم باشند هیچ وقت دچار طلاق عاطفی نمی‌شوند.آینه چهره آدمی را همانگونه که هست نشان می‌دهد اما تخریب نمی‌کند.

وقتی زن و مردی با هم به اختلاف برمی‌خورند بهتز است با هم صحبت کنند، بگویند که دلخوری‌اشان از چیست، نقاط ضعف یکدیگر را آینه‌وار بهم نشان دهند و به رفع آن به هم کمک کنند.

در چنین شرایطی آزردگی برطرف می‌شود و دوستی و محبت در کحیط خانه جریان پیدا می‌کند اما اگر آزردگی‌ها برطرف نشود، کینه شکل می‌گیرد و کینه راه انتقام را باز می‌کند و در چنین شرایطی زندگی به میدان جنگ تبدیل می‌شود. بعد از مدتی طرفین خسته از جنگ هر کدام به پیله خود پناه می‌برند و با این توجیه که بچه‌ها پدر و مادر می‌خواهند در زیر یک سقف با هم زندگی دردمندانه‌ای را ادامه می‌دهند.

اما ایکاش به جای استفاده از این روش زن و مرد بانک عاطفی خود را هر روز بررسی کنند وببینند کدام‌یک برای دیگری بیشتر قدم برداشته است.این فاصله نباید به وجود آید و یا زیاد شود.اگر هر کدام بیشتر از دیگری فعالیت عاطفی از خود نشان دهد روزی فاصله زن و مرد آنقدر زیاد می‌شود که پر کردن آن دیگر کار راحتی نیست.

زن و مرد باید منصفانه در کنار هم زندگی کنند، عدالت عاطفی زندگی را راحت‌تر و زبیاتر می‌کند و امنیت روانی به وجود می‌آورد.راه‌های یک طرفه معمولا به بن بست می‌رسد در یک رابطه هر دو طرف باید برا ی هم هزینه کنند.