ارسال کننده:آقای غلامعلی اخلاقی17دی
رادیو آلمان: محمد نوریزاد در وب سایت رسمی خود از راز بازداشت و خودکشی دختری به نام “شلر” پرده برداشته است. “شلر” دختر دانشجوی کردی بود که پس ازامضای طوماری خطاب به رهبر ایران به طرز مشکوکی ناپدید شد.
در ۲۴مهرسال ۹۰ آیتالله خامنه ای به دانشگاه رازی کرمانشاه رفت. وی در آن روز صحبتهای برخی ازدانشجویان و اساتید این دانشگاه را شنید و خود در بخشی از سخنرانیاش گفت: «… مسئله پیرى و جوانى نظام چگونه قابل تحلیل است؟ هر موجود زندهاى دوران جوانى و پیرى دارد. وضع نظام اسلامى در این زمینه چیست و چگونه خواهد شد؟ آیا نظام اسلامى پیر خواهد شد؟ فرسوده خواهد شد؟ از کار افتاده خواهد شد؟ براى اینکه چنین وضعى پیش نیاید، آیا راهى وجود دارد؟ اینها سؤالات مهمى است که باید در مراکز فکر و تصمیمگیرى که عمدتا حوزه و دانشگاه است، مطرح شود. باید روى این موارد فکر شود. شما جوانها هم روی این مسائل فکر کنید.»
در همان جلسه بخشهایی از طوماری که به امضای هشتاد نفر از دانشجویان این دانشگاه رسیده بود نیز خوانده شد. طوماری که به وضعیت جامعه ایران و به خصوص دانشگاهها نگاهی انتقادی داشت.
پس از خوانده شدن بخشهایی از این طومار در حضور رهبر ایران بسیاری از امضاکنندگان احضار و بازداشت شدند. اما ماجرا از این هم فراتر رفت. حالا با گذشت حدود دو سال از آن جلسه در دانشگاه رازی کرمانشاه رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان درباره بازداشت دختری به نام “شلر” مینویسند و علاوه بر آنها محمد نوریزاد درباره مفقود شدن دختر دانشجوی دیگری به نام شیده فرهودی و احضار و بازداشت بسیاری از امضاکنندگان آن طومار سخن میگوید.
نوریزاد در ابتدا در مورد بازداشت بسیاری از امضاکنندگان طومار انتقادی به دویچهوله میگوید: «اطلاعات من در این رابطه هنوز بسیار کم است. برای مثال من در مورد دختری به نام “شیده فرهودی” هم خبرهایی شنیدم که پس از امضای این طومار به کلی ناپدید شده است. بسیاری از امضاکنندگان طومار پس از آن جلسه مورد بازجویی قرار گرفتند. هر کدام چند ماه در بازداشت به سر میبردند. یکی از این دانشجویان هم دختری به نام “شلر” بود که به اوین منتقل شد. شاید فکر کردند از آنجا که رشته تحصیلی این دختر علوم سیاسی بود پس حتما یکی از افراد اصلی در رابطه با تهیه این طومار است و به همین خاطر او را به اوین منتتقل کردند.»
بازجویی، دستگیری و ناپدید شدن
محمد نوریزاد در مورد چگونگی باخبر شدن از ماجرای بازداشت و در نهایت خودکشی “شلر” میگوید: «من حدود دو ماه پیش از کنار مزاری عبور میکردم که ناخودآگاه نوشته روی سنگ قبری توجهام را جلب کرد. روی سنگ قبر نوشته شده بود، دوشیزه ناکام “شلر فرهادی” لیسانسه علوم سیاسی. از اطرافیان پرسوجو کردم که گفتند این دختر ماجرای عجیبی دارد که اگر مایل هستید بدانید باید با خانوادهاش حرف بزنید. خانواده این دختر اما مطلقا آمادگی صحبت نداشتند. این خانواده به شدت ترسیده بودند. به همین خاطر تصمیم گرفتم از منابع دیگری کسب اطلاع کنم.«
نوریزاد میافزاید:«من متوجه شدم این دختر هم یکی از امضاکنندگان همان طومار اعتراضی بود. پس از رفتن آقای خامنهای از کرمانشاه در سال ۹۰ اتفاقات عجیبی در این شهرستان رخ میدهد. بیشتر امضاکنندگان این طومار احضار و بازجویی و برخی از آنها به حبس محکوم میشوند. “شلر” اما در این بین مفقود میشود. در ابتدا دوستانش متوجه میشوند که “شلر” به دانشگاه نمیآید. گمان میکنند که مشکلی برای او پیش آمده است و نزد خانوادهاش است اما پس از چند روز با دیدن خانواده او در محوطه دانشگاه متوجه میشوند که آنها هم خبری از او ندارند.»
محمد نوریزاد در ادامه با بیان اینکه خانواده “شلر” حدود پنج ماه از دخترشان بیخبر بودند، میگوید: «پس از این مدت از زندان اوین با خانواده این دختر تماس میگیرند که “شلر” اینجا است. مسئولان زندان با شرط اینکه او باید پس از یک مرخصی کوتاه به زندان برگردانده شود، به خانوادهاش اجازه میدهند که او را به خانه ببرند. وقتی خانواده به زندان مراجعه میکنند، “شلر” را بسیار لاغر و تکیده میبینند. من عکسهای این دختر را دیده بودم. او یک دختر رزمی کار و بسیار سرحال و شاداب بود. شما تصور کنید که چه بر سر این دختر آورده بودند که تا چهار ماه نمیتوانست حتی به تنهایی راه برود.»
خودکشی به جای بازگشت به زندان
به گفته نوریزاد خانواده “شلر” حتی پس از باخبر شدن از وضعیت دخترشان حاضر نبودند با هیچ رسانهای صحبت کنند. هنوز هم در این مورد سکوت کردهاند. آنها هم به درستی نمی دانند که چه اتفاقی برای دخترشان در زمان بازداشت رخ داد که او با شنیدن اینکه باید دوباره به زندان بازگردد، مرگ را انتخاب کرد.
نوریزاد با اعلام اینکه تمام مسئولیت افشای راز این دختر دانشجوی کرد را خود شخصا قبول کرده است، ادامه میدهد: « تفنگی متعلق به پدربزرگ خانواده در خانه بود. “شلر” با شنیدن این خبر که باید مجددا به زندان بازگردد، حولهای را خیس میکند و بر سر لوله تفنگ می گذارد تا صدایی از آن بلند نشود و از این طریق با شلیک به قلبش به زندگی خود پایان میدهد.»
نوریزاد در ادامه با اشاره به پرونده ستار بهشتی به دویچهوله میگوید: «با مرگ ستار بهشتی کلانتریها و اداره آگاهی نسبت به جریانات سیاسی حساس شدند. ما گمان میکنیم که خون ستار بهشتی را پایمال کردند اما بسیاری از موانع با مرگ این جوان برطرف شد. پس از مرگ ستار بهشتی رفتار با زندانیان در بسیاری از موارد تغییر کرد. زندانیانی بودند که وقتی از زندان خارج شده بودند از رفتار بدون خشونت مسئولان در بازداشت خبر میدادند. به خصوص کلانتریها و اداره آگاهی پس از مرگ ستار بهشتی در مورد ضرب و شتم متهمان تغییر رویه دادند. اینها از رسانهای شدن اخبار هراس دارند.«
حامی پیشین آیتالله خامنهای و منتقد سرسخت فعلی حکومت ایران در پایان میگوید بهاین دلیل اقدام به افشای جزئیات زندان و خودکشی شلر میکند که معتقد است سرنوشت این دختر دانشجو میتواند سرنوشت هر کدام از فرزندان خانوادههای ایرانی باشد.