شرق
حضور زنان در این اعتراضات از آنجایی اهمیت پیدا میکند که صدای یک زن که فریاد میزند «تظاهرات مسالمتآمیز است» بهطور گسترده دست به دست شد. این صدا هم نماد شیوه اعتراضات مردم خوزستان بود و هم از این بابت که صدای یک زن در یک جامعه مردسالار نماد اعتراضات شد، مهم بود؛ اما این حضور، این سؤال را مطرح میکند که آیا حضور زنان خوزستان در مناسبات اجتماعی موضوع جدیدی است؟
زهرا اکرمی-شرق: خوزستان، این سرزمین خیر و برکت، این روزها در شرایطی تنها مانده که نخلستانها خشک شدند و برخی از دامداران هم با تلفشدن دامها آسیب دیدهاند؛ اما خواسته مردم احیای تالابها و رودخانهها، توقف انتقال آب برای اهداف غیرشرب و زندگی در شهرهایشان است. این بخشی از صحبتهای فعالان مدنی در خوزستان است. صدای خوزستان هرچند در روزهای اول به گوش رسید؛ اما درنهایت در هیاهوی موجهای کرونا، انتخابات، اتفاقات افغانستان و هزار اتفاق ریز و درشت دیگر گم شد. هرچند بعد از هر اتفاقی ما به زندگی عادی خود برگشتیم، اما برای مردم این شهر چیزی عوض نشده است. گشتی در بین مردم و گفتوگو با فعالان منطقه این حقیقت را بهخوبی روشن میکند. عاطفه بروایه، مدیرعامل سمن زنان ریحانه، درباره مسئله آب در خوزستان میگوید: مسئله آب ساده و واضح بیان شده و مطالبه اول مردم خوزستان این است که هیچ آبی با اهداف غیرشرب از این استان انتقال داده نشود. بهطورکلی حقابه عادلانه به مردم خوزستان داده نمیشود و حالا هم که آب باز شده، جوابگوی یکی، دو ماه آینده است و دوباره چند ماه آینده وضعیت به روز اول برمیگردد؛ اما مردم خوزستان میخواهند هورالعظیم زنده شود و کارون و کرخه مثل گذشته دائمی جریان داشته باشند. ما خواهان لغو طرح اختصاص آب در شورای ملی آب هستیم.
دیگر آبی وجود ندارد، نخلستانها و گاومیشها از بین رفتند، حیات هور از بین رفته و چیزی برای امرار معاش وجود ندارد. نکته مهمتر این است که بروایه تأکید میکند. «عدهای سعی در ترویج این تفکر دارند که مشکل خوزستان مدیریتِ ناکارآمد است؛ اما مسئله ما صرفا مدیران و مسئولان و بیبرنامگی آنها نیست؛ بلکه حرف ما این است که لزومی نداشت در مناطق کویری صنایع آببر راهاندازی و برای تأمین آب آن یک جلگه سرسبز خشک شود. این دو نکته از هم متفاوت هستند». بنابراین تبوتاب خرید آب معدنی برای این جمعیت هم فقط تقلیل خواستههای مردم بود تا جایی که این فعال مدنی آن را شگردی میداند که نتوانست در برابر آگاهی مردم خوزستان بایستد. «به نظر میرسد مطالبات مردم خیلی واضح است؛ مگر اینکه کسی نخواهد آن را بشنود. استان خوزستان پنج رودخانه پرآب دارد و بیشترین آب کشور در این استان متمرکز بود. زمینهای کشاورزی استان خوزستان جلگهای هستند و خوزستان همیشه از نظر آب و کشاورزی زمین خیر و برکت و نعمت بود؛ اما براثر انتقال آب، سدسازیها و خشککردن هورالعظیم برای استخراج نفت به این روز افتاده است». اما نکته مهمتر از نظر بروایه این است که از روز اول اعتراضات مسیر و هدف توسط زنی که گفت «مظاهرات سلمیه» و تمام خواسته ما آب و خاک است، مشخص شد. «این ویدئوی کوتاه به سمبل مطالبات مردم خوزستان بدل شد؛ چراکه تاریخ چندین دهه را در اولین روز اعتراضات خلاصه کرد که نشاندهنده اوج شعور مدنی مردم بود. به عبارت دقیقتر، مشخص شد که مردم درک مطالبه بحق حقوق مدنی را دارند؛ اما بزرگترین رویداد این بود که این مسئله از زبان یک زن برای همه نمایان شد».
چرا زنان اولین قربانی خشکشدن هورالعظیم هستند؟
او در ادامه درباره آثار خشکشدن هور بر زندگی زنان میگوید: باید به این نکته توجه شود که بحث حیات وحش، دامداری، کشاورزی، زندگی و نفسکشیدن مردم در این اعتراضات مطرح بوده است که زنان اولین قربانی آن هستند. از طرفی فقر یکی از مهمترین عوامل خشونت علیه زنان است و فقر ناشی از خشکسالی موجب پایینآمدن سن ازدواج دختران و در نتیجه ازدیاد کودکهمسری خواهد شد. در شرایط بیآبی مدیریت خانه، پختوپز، نظافت و مسائل بهداشتی همگی با مشکل مواجه خواهد شد. مسئول جمعآوری آب نیز معمولا زنان و دختران هستند که این شرایط آنها را وادار به کولبری آب میکند که ابتداییترین آثار آن بروز مشکلات جسمی-مفصلی است؛ بنابراین زنان اطراف هور یا کرخه واقعا به ستوه آمدهاند.
از مهاجرت اجباری تا خودکشی به خاطر تلفشدن دامها
زینب محمدآوی، کارآفرین و فعال حوزه زنان عرب، نیز مهمترین خواسته مردم خوزستان را آب عنوان میکند؛ اما میگوید: آب مورد نیاز ما با آب معدنی که برایمان فرستاده شد و پول کلانی هم بابت آنها جمع شد، خیلی متفاوت است. ما درمورد ماندن در سرزمین خودمان و اشتغال به کارهای همیشگی مثل کشاورزی، دامداری و صید ماهی و طیور میجنگیم. امنیت آبی یکی از ضلعهای امنیت است که مردم جنوب آن را از دست دادهاند؛ چراکه تمام رودخانههای ما خشک شده و در نتیجه این وضعیت روستاییان مهاجر که دیگر قادر به کشاورزی نیستند، از ۲۰ سال پیش تاکنون مجبور شدند از روستاهای شادگان، سوسنگرد، هویزه، آبادان، خرمشهر، شوش و… برای پیداکردن شغل به اهواز بیایند. این افراد در نهایت مجبور میشوند در حاشیه اهواز ساکن شوند که از آسیبهای اجتماعی پر شده است؛ بنابراین از طرفی اهواز به شهری ناامن تبدیل شده و از طرف دیگر مهاجران نمیتوانند خود را با زندگی شهری وفق دهند؛ چراکه این شرایط را در شأن خود که زمانی مستقل بودند و شغل خود را داشته و درآمد بالا داشتند، نمیدانند. خواسته اصلی مردم این است که بتوانند در شهرهای خود بمانند و مجبور به ترک دیار نشوند و برای این هدف باید حقابه مردم داده شود. او همچنین از یک مورد خودکشی و یک مورد سکته که خبر موثق آن را دارد، به خاطر ازدستدادن دام خبر میدهد و میگوید: در سالهای اخیر شاهد موارد متعدد سکته بهخاطر ازدستدادن دامها بودیم. بهتازگی هم فردی که ۹ گاومیش، هرکدام به قیمت ۲۵ تا ۳۵ میلیون تومان را در مدت دو روز از دست داد، سکته کرد.
حضور تاریخی زنان
ماجرای حضور زنان در این اعتراضات هم بخشی از ماجراست و از آنجایی اهمیت پیدا میکند که صدای یک زن که فریاد میزند «تظاهرات مسالمتآمیز است» بهطور گسترده دست به دست شد. این صدا هم نماد شیوه اعتراضات مردم خوزستان بود و هم از این بابت که صدای یک زن در یک جامعه مردسالار نماد اعتراضات شد، مهم بود؛ اما این حضور که حالا به چشم خیلی از مرکزنشینان آمده، این سؤال را مطرح میکند که آیا حضور زنان خوزستان در مناسبات اجتماعی موضوع جدیدی است؟ این حضور چه تاریخی دارد؟ آصف بیات، محقق و نویسنده، در نوشتههای خود بارها بر ابزارهایی که از طریق آنها مردم عادی جوامع خود را تغییر میدهند، اشاره کرده است. او معتقد است مردم بیشتر به آنچه «نا جنبش» نامیده، روی میآورند که عبارت است از اقدامات جمعی میلیونها فعال فردی که در میادین، کوچهپسکوچهها، دادگاهها یا اجتماعات انجام میگیرد. این تعریف بیات بهخوبی حضور و بروز زنان خوزستان و حتی زنان حاشیه در دیگر استانها را توصیف میکند. عاطفه بروایه، مدیرعامل سمن زنان ریحانه اهواز، در ادمه صحبتهایش درباره حضور و بروز زنان میگوید: حضور زنان عرب در عرصه اجتماعی اتفاق جدیدی نیست. در دوران جنگ ششهزارو ۴۲۸ زن براثر بمباران شهید شدند. نمونه بارزی از زنان مقاومت، مجیده نگراوی است که در زمان جنگ چهار اسیر عراقی را بهتنهایی به اسارت گرفت و بارها نیز از ایشان تقدیر شده است؛ اما این تنها حضور تاریخی زنان عرب در جنگ نیست که مؤثر بوده؛ بلکه آنچه اکنون اهمیت دارد، شکل جدید مبارزه زنان با قتلهای ناموسی است. «حداقل در یک سال اخیر شاهد بودیم تصویر یا نام زنانی که قربانی قتلهای ناموسی یا ازدواج اجباری شدند، منتشر شد که این موضوع بیسابقه بود. تاکنون هیچ وقت اسم، تصویر و نام قبیلهای که در آن قتل رخ داده، منتشر نمیشد. در یکی از این موارد زمانی که یک دختربچه در مقابله با ازدواج اجباری با پسرعمویش خودکشی کرد، باز هم زنان تصویر و قصه او را در فضای مجازی پخش کردند. در خبرسازشدن قتل فاطمه …، یک زن بود که تصمیم گرفت سکوت را بشکند. این نشان میدهد زنها ساختن پایگاه خبری خود را آغاز کردهاند و دیگر منتظر تأیید یا همراهی مردان نمیمانند». او انتشار نامها و تصاویر زنان قربانی را یک نوع تابوشکنی میداند و جدیدترین تابوشکنی را هم حضور زنان در اعتراضات خوزستان عنوان میکند که در همه آنها خود زن عامل بوده و نکته جالبتر این است که در تمام این تابوشکنیها، فعالان حقوق زن یا زنان روشنفکر و تحصیلکرده آغازگر نبودند؛ بلکه زنان عامی این امکان را به فعالان زن دادند که خواسته آنها را دنبال کنند. به عبارت دقیقتر، زنان تاکنون تریبون نداشتند؛ اما حالا با عمومیشدن فضای رسانه، حضور زنان بروز پیدا کرده است. بحث سوم هم این است که امروزه آگاهی جامعه بالا رفته و یک عامل اینکه اکنون حضور زنان به چشم آمده، همین آگاهی زنان و در کل جامعه عرب است.
چهرهای کمتر دیدهشده از حضور زنان
اما زینب محمدآوی، کارآفرین و فعال حوزه زنان عرب که درباره زندگی زنان در طایفهها بیشتر میداند، به شکلهای دیگری از حضور تاریخی زنان ازجمله رجزخوانی، تشویق و احیای روحیه مردان در کنار میدان نزاعهای طایفهای و شعرسرایی زنان اشاره میکند. «زنان از گذشته در زندگی روستایی، علاوهبر مشارکت در کشاورزی، اداره زندگی و در مواردی روستا را برعهده داشتند. رسومی در زندگی روستایی وجود دارد که اساسا زنها آنها را پایهگذاری کردند؛ اما هیچوقت به آنها پرداخته نشده است». اما چهرهای که بیشتر مورد تأکید این فعال حوزه زنان عرب قرار دارد، روضههای محلی حاوی درددل زنان است. بخشی از این شعرها حالا در دست تحقیق است. اما بهطورکلی در پاسخ به این سؤال که کدام حضور اجتماعی زنان عرب دیده نشده، میگوییم نویسندگی و شعرگویی زنان بیسواد عرب که شعرهایی پرمعنی در شادی و غم میگفتند.