کودکان و زنان نابینا، محروم‌ترین گروه در طبقه معلولان

صدای مردم

کودکان و زنان نابینا و کم‌بینا در روستاها و مناطق محروم از گروه‌هایی هستند که بیشترین محرومیت‌ها را دارند. درحال‌حاضر ۳۵ درصد از جامعه نابینایان زنان هستند و ۶۵ درصد از آنها مردان؛ مشخص نیست که مادر یک کودک نابینا در مناطق محروم تا چه اندازه به بازی‌های فکری مناسب‌سازی‌شده، کتب بریل، گویا، درشت‌نما یا کتب لمسی که مهارت‌های لمسی کودک نابینا را تقویت کند، دسترسی دارد؟

گزارشی از مشکلات نابینایان و کم‌بینایان در ایران به مناسبت روز جهانی عصای سفید

سمیه جاهد عطاییان-شرق: نابیناست. عصایش را با دقت زیادی روی زمین جابه‌جا می‌کند، عصا برایش درست مثل یک دوست است؛ دوستی راهنما که از آن فرمان می‌گیرد. اگر مسیر برایش بدون خطر باشد، ادامه می‌دهد، ولی وقتی مسیر کمی ناهموار باشد، بازهم به کمک عصا و با تمرکز مانع را رد می‌کند؛ اما گاهی موانع بسیار جدی است. او از موانع خطرناک خاطرات خوبی ندارد؛ «بارها به داربست خوردیم، آن‌هم درست در مسیر تردد ویژه نابینایان. شهرداری مناسب‌سازی می‌کند، خط ویژه در نظر می‌گیرد، اما در این مسیر دوچرخه یا موتور پارک می‌شود. ما با این موانع بزرگ شدیم و نگرانی آنها همیشه با ماست، اما عدم آگاهی مردم از شرایط یک نابینا باعث شده گاهی درباره ما تصورات عجیب‌وغریبی داشته باشند. یک معلول جسمی و حرکتی از نگاه مردم گریزان و معذب می‌شود، اما یک نابینا با شنیدن کلام رهگذران بسیار ناراحت می‌شود. بارها از کنار من رد شدند و خدایا شکری گفتند. نابینایان هر صحبت را تفسیر می‌کنند و آسیب می‌بینند. یا سؤال‌های عجیب‌و‌غریب می‌پرسند و به خودشان اجازه می‌دهند که خصوصی‌ترین مسائل را بپرسند؛ مثل اینکه با یک انسان فضایی یا توریستی که از مریخ آمده روبه‌رو شدند؛ مثلا شما تنها غذا می‌خوری؟ یا خیلی سؤالات دیگر که از آگاه‌نبودن سرچشمه می‌گیرد. مثلا در تاکسی راننده کرایه دریافت نمی‌کند یا شهروند دیگری به اصرار می‌خواهد به ما کمک کند و استقلال ما را زیر سؤال می‌برد. البته می‌دانیم که تمام اینها از سر لطف و کم‌دانی است.
عصایش را در دست جمع می‌کند و می‌خواهد از مشکلات دیگر حرف بزند، مشکلاتی که سال‌های سال با آنها دست‌وپنجه نرم کرده است؛ «اتوبوس‌های بی‌آرتی مناسب نیستند. کف اتوبوس با سطح ایستگاه فاصله دارد و حتی سالمندان هم برای استفاده از این اتوبوس‌ها سختی دارند. خاطره فوت یک معلول در این مسیر و سقوط خانم «هما بدر» معلم در سال ۹۸، تک‌تک نابینایان و معلولان دیگر را آزار می‌دهد. حوادث زیاد بوده که مسئولان به حقوق معلولان توجه کنند، اما بعد از رفع یک مانع، موانع و محدودیت‌های دیگری به وجود می‌آید که قابل پیش‌بینی بودند، اما مسئولان به آن توجهی نداشتند. مشکلات بسیار زیاد است و هر سال به مناسبت روز جهانی عصای سفید در این زمینه اطلاع‌رسانی می‌شود، اما با گذشت این روز، همه نکات و نیازهای معلولان تا سال بعد به حاشیه می‌رود. کاش در تمام روزهای سال به نفع نابینایان فرهنگ‌سازی شود».

اثربخشی مناسب‌سازی فیزیکی در کنار فرهنگ‌سازی
«ابوذر سمیعی» نابیناست، دکترای سیاست فرهنگی دارد و در حوزه معلولان نیز فعالیت‌های اجتماعی بسیاری انجام داده است. او روز ۱۴ اکتبر را روز ایمنی عصای سفید اعلام می‌کند که این نام‌گذاری برای اطلاع‌رسانی نسبت به ضرورت ایجاد ایمنی برای افراد دارای آسیب‌های بینایی صورت گرفته که متأسفانه در ایران به روز جهانی نابینایان شهرت یافته است.
او از وجود موانع فیزیکی و فرهنگی برای افراد دارای معلولیت به‌ویژه افراد دارای آسیب بینایی انتقاد می‌کند؛ «وقتی صحبت از مناسب‌سازی برای معلولان می‌شود، اقدامات و رویکردها به مناسب‌سازی فیزیکی منتهی می‌شود، درحالی‌که هر دو مانع فیزیکی و فرهنگی لازم و ملزوم یکدیگر بوده و از موانع حضور افراد دارای معلولیت در جامعه هستند. اگرچه درحال‌حاضر شرایط مناسب‌سازی فضاهای شهری نسبت به دهه ۸۰ دستخوش تغییرات مثبتی قرار گرفته، اما بسیار نیازمند نظارت و کار دقیق‌تر در این بخش است. مناسب‌سازی فضاهای فیزیکی بدون انجام کار فرهنگی و فرهنگ‌سازی هیچ بازخورد مثبتی نخواهد داشت و مناسب‌سازی فیزیکی را هم از بین می‌برد».
این فعال اجتماعی در حوزه معلولان و مدرس دانشگاه، جامعه را نیازمند آگاه‌سازی در مورد حقوق معلولان و به‌ویژه نابینایان می‌داند؛ «وقتی برای نابینایان خط ویژه تردد در نظر گرفته می‌شود، مردم به دلیل عدم آگاهی موتور یا ماشین خود را روی این مسیر پارک می‌کنند یا دست‌فروشان بساطشان را در همین مسیر پهن می‌کنند. بسترسازی فرهنگی برای حضور افراد دارای معلولیت بسیار مهم بوده و تغییر دیدگاه مردم را می‌طلبد. حتی وجود برخی نگرش‌های قدیمی و کلیشه‌ای در میان مردم، همچنان افراد دارای معلولیت را ناکارآمد و ضعیف نشان می‌دهد درحالی‌که وجود بسیاری از تکنولوژی‌های جدید بسیاری از محدودیت‌ها را برای تمام معلولیت‌ها ازجمله نابینایان و کم‌بینایان از بین برده است. بسیاری از معلولان به خاطر دیدگاه‌های کنجکاوانه یا منفی مردم از خانه بیرون نیامده و خودشان را در معرض قضاوت‌ها قرار نمی‌دهند».

نابینایان را متفاوت نشان ندهید
«سمیعی» به نقش مخرب صداوسیما در حوزه معلولان اشاره می‌کند؛ «در صداوسیما هر سریالی که تولید می‌شود و یک فرد معلول وجود دارد، چنین القا می‌کند که آن فرد مرتکب گناه بزرگی شده که معلولیت مکافات عمل او بوده یا نابینایان را با نگاه‌های آسمانی و قدسی نشان می‌دهند که غیرواقعی بوده و باعث می‌شود نگاه مردم به نابینایان غیرواقعی باشد و همین مسئله ما را از عموم مردم جدا می‌کند. ما می‌خواهیم مردم افراد دارای معلولیت را به‌عنوان یک تنوع مثل تنوع در رنگ، پوست، لهجه یا زبان بپذیرند که باید بدون محدودیت در جامعه حاضر شوند. حضور افراد نابینا در جامعه نیازمند فرهنگ‌سازی و عادی‌سازی است که صداوسیما و حتی دیگر نهاد‌های فرهنگی در این زمینه رسالت خود را به‌درستی انجام نداده‌اند».

کاهش سطح کمی و کیفی خدمات توانبخشی برای معلولان
«سهیل معینی»، مدیرعامل شبکه تشکل‌های نابینایان و کم‌بینایان کشور و مدیرعامل انجمن باور، در گفت‌وگو با خبرنگار «شرق» از مشکلات انباشته‌شده در حوزه انواع معلولیت‌ها به‌ویژه نابینایان انتقادهای زیادی دارد: «کاهش کمی و کیفی سطح خدمات توانبخشی تخصصی به نابینایان در نتیجه اعمال سیاست‌گذاری‌های نادرست در سازمان‌های متولی از بزرگ‌ترین مشکلات پیش‌رو در سراسر ایران است. متأسفانه درک غلط از سیاست اصل ۴۴ قانون و تفسیر نادرست از اینکه سازمان‌های دولتی مثل بهزیستی نمی‌توانند بزرگ و گسترده شوند، باعث شد بخش زیادی از مراکز خدمات توانبخشی سنتی ویژه نابینایان به بهانه انجام خدمات برون‌سپاری، تعطیل شود، در‌حالی‌که سیاست درستی در این خدمات برون‌سپاری‌شده وجود نداشت و نتوانست جای خدمات باکیفیت در حوزه توانبخشی را بگیرد. به ‌همین ‌دلیل سطح کمی و کیفی خدمات توانبخشی به نابینایان به‌شدت کاهش یافته است».

تضییع حقوق کودکان و زنان نابینا در مناطق محروم
در بحث مدیریت در ارائه خدمات اجتماعی به زنان سرپرست خانوار، بدون سرپرست، کودکان کار، معلولان و در تمام عرصه‌ها به اصلاحات و تحول ساختاری و مدیریتی در بدنه سازمان بهزیستی در حوزه معلولان و به‌ویژه نابینایان نیازمند هستیم تا به یک سازمان سیاست‌گذار مبتنی بر طرح و برنامه برای ارائه خدمات تخصصی و کاربردی برسیم.
کودکان و زنان نابینا و کم‌بینا در روستاها و مناطق محروم از گروه‌هایی هستند که بیشترین محرومیت‌ها را دارند. درحال‌حاضر ۳۵ درصد از جامعه نابینایان زنان هستند و ۶۵ درصد از آنها مردان؛ مشخص نیست که مادر یک کودک نابینا در مناطق محروم تا چه اندازه به بازی‌های فکری مناسب‌سازی‌شده، کتب بریل، گویا، درشت‌نما یا کتب لمسی که مهارت‌های لمسی کودک نابینا را تقویت کند، دسترسی دارد؟ در کشور تا چه اندازه وسایل یا اسباب‌بازی‌های ویژه کودکان نابینا برای توانبخشی وجود دارد؟ برای یک کودک نابینا چه تعداد مهدکودک وجود دارد که با همراهی و حمایت مربیان در کنار کودکان دیگر آموزش ببیند یا در چه تعداد مهدکودک ویژه و متمرکز نابینایان که ممکن است کودکانی با چند معلولیت دیگر حاضر باشند، مهارت کسب کند؟ پدر و مادرها در استان‌ها و روستاهای دورافتاده چطور می‌توانند به فرزند نابینا و کم‌بینای خود آموزش‌های لازم را ارائه دهد تا در مراحل طلایی رشد از دیگر کودکان عقب نمانند.
در استان‌های مختلف کشور یک مرکز توانبخشی ویژه معلولان وجود ندارد؛ «بهزیستی درحال‌حاضر تنها به مراکز خانواده و کودکان نابینای زیر شش سال مجوز می‌دهد که حدود ۱۹ مرکز از آنها درحال‌حاضر غیرفعال بوده و فقط به کودکان زیر شش سال خدمات ارائه می‌شود. این سیاست‌گذاری‌های غلط باعث شده بخش عمده‌ای از نابینایان از بسیاری از خدمات توانبخشی پایه محروم شوند».

زنان و کودکان نابینا در مناطق محروم بی‌بهره از خدمات توانبخشی
زنان و کودکان نابینا و کم‌بینا در روستاها در میان گروه‌های معلول، بسیار محروم بوده و در معرض آسیب‌های فراوانی هستند؛ «زنان در روستاها و مناطق محروم به مهارت‌آموزی‌های روزانه برای یادگیری مهارت‌های خانه‌داری، استقلال در زندگی و… نیاز دارند، اما متأسفانه مرکزی برای ارائه آموزش‌های این‌چنینی وجود نداشته و تنها می‌توان در مراکز شبانه‌روزی توانبخشی چنین دوره‌هایی را ارائه داد که نیازمند حضور و اقامت روزانه و ماهانه در این مراکز بوده که با تجویز مددکاران لحاظ می‌شود. این در حالی است که متأسفانه خدمات تخصصی خاصی برای این گروه از جامعه لحاظ نشده و گروه‌های خاص فراموش شده‌اند».
«سهیل معینی»، مدیرعامل انجمن باور، تأکید می‌کند که در سطح سازمان‌های کلان، فاقد سیاست‌گذاری، طرح یا برنامه مشخص برای معلولان هستیم؛ «متأسفانه در سازمان بهزیستی کارگروه ویژه نابینایان و حتی معلولان وجود ندارد تا طبق یک برنامه و چشم‌انداز مشخص اعلام کند که ظرف پنج سال آینده قرار است چه خدمات و حمایت‌هایی برای معلولان ارائه شود، به چه تعداد مرکز توانبخشی برای معلولان نیازمند هستیم و نیروهای این مراکز به چه شکل تأمین می‌شود؟ متأسفانه این سیاست‌گذاری‌های اصلی وجود نداشته و سازمان بهزیستی آن‌قدر در تأمین مستمری، پرداخت یارانه و کمک‌معیشتی غرق شده که وظیفه اصلی‌اش برای توانمندسازی و توانبخشی گروه‌های هدف را کنار گذاشته است».

سازمان بهزیستی در حوزه نابینایان به‌روز نیست
وضعیت تأمین و توزیع وسایل توانبخشی ازجمله مواردی است که همچنان در سال‌های متمادی ساماندهی نشده است؛ «در این زمینه سال‌های سال با مسئولان دولتی مذاکره شده است که باید در توزیع و تأمین وسایل توانبخشی شفاف‌سازی شود، یعنی میزان بودجه مشخص شده و بدانیم برای تأمین وسایل توانبخشی گروه‌های مختلف معلولان مثل نابینایان، معلولان جسمی – حرکتی و… چه میزان بودجه و بر اساس چه شاخص‌هایی در نظر گرفته و تدوین شده است. این مهم به ‌دلیل ضعف دانش بسیاری از کارشناسان بهزیستی با مشکلاتی روبه‌رو بوده؛ به‌طوری‌که همچنان فهرستی از اقلام سنتی مثل ساعت بریل، ساعت گویا و… بخش عمده‌ای از خریدهای سازمان بهزیستی را به خودش اختصاص می‌دهد، در‌حالی‌که لازم است بسیاری از وسایل و ابزارهای جدید با تکنولوژی پیشرفته جایگزین شود».

نابینایان تحصیل‌کرده بی‌بهره از منابع آموزشی
عدم ساماندهی تأمین منابع آموزشی و اطلاعاتی برای نابینایان از ضعف‌های دیگری است که مدیرعامل انجمن باور به آن انتقاد دارد؛ «با وجود اینکه نابینایان، تحصیل‌کرده‌ترین گروه در میان معلولان هستند، اما منابع آموزشی آنها اعم از کتب و نشریات آن سروسامانی نداشته و مراکز تولیدکننده این منابع در سازمان بهزیستی، با اعمال سیاست‌های غلط رو به نابودی و تعطیلی هستند. از سوی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم چه در بعد فرهنگی و چه در بعد آموزش عالی که مسئول تأمین این منابع اطلاعاتی هستند، به‌هیچ‌وجه امکانات و حمایت‌های لازم را از تولید این منابع برای معلولان اعمال نمی‌کنند. البته صندوق رفاه امور دانشجویی وزارت علوم در تأمین یک‌سری از وسایل به نابینایان کمک می‌کند اما تأمین منابع آموزشی گسترده امر مهم دیگری است که فاصله زیادی با نیاز جامعه نابینایان تحصیل‌کرده برای دسترسی به منابع اطلاعاتی دارد».
کاستی در آمار مربوط به تعداد نابینایان و کم‌بینایان در کشور از مهم‌ترین خلأهای همیشگی است؛ «هنوز آمار به‌روزشده‌ای در مورد این گروه اجتماعی در کشور وجود ندارد. طبق آخرین آمارهای نسبی، حدود ۲۰۴ هزار نابینا و کم‌بینا توسط سازمان بهزیستی شناسایی و برایشان پرونده تشکیل شده است، اما واقعیت این است که بدون شک تعداد افراد نابینا و کم‌بینا در ایران بسیار بیشتر از آمار بهزیستی برآورد می‌شود؛ چراکه بسیاری از افراد کم‌بینا یا خودشان را واجد شرایط کم‌بینایی نمی‌دانند یا اصلا نمی‌دانند کم‌بینا هستند و خودشان را در این طیف قرار نداده و در روستاها و مناطق محروم از برچسب‌های اجتماعی آن نگران هستند و بعضا در روستاها و شهرستان‌های محروم نابینایانی وجود دارند که در کمیته امداد پرونده دارند، اما در بهزیستی شناسایی نشده‌اند. به همین دلیل آمار نهایی سازمان بهزیستی قابل اعتماد و اتکا نیست».

خدمات گران مشاوره برای نابینایان
«سهیل معینی»، مدیرمسئول روزنامه ایران سپید (ویژه نابینایان و کم‌بینایان)، از آمارها می‌گوید: «بر اساس آمارهای جهانی نسبت کم‌بینایان به نابینایان چیزی حدود سه به یک است؛ یعنی تعداد کم‌بیناها سه برابر افراد نابینای مطلق است. این فرمول به صورت نسبی در دنیا ثابت‌ شده است و قطعا کشور ما هم از این شرایط جدا نیست، اما اگر بخواهیم درصد معلولیت‌های مختلف را تخمین بزنیم باید اعلام کنیم که نابیناها در سومین رده از گروه‌های معلولیتی در کشور قرار می‌گیرند. مطابق با اعلام بهزیستی ۱۴ درصد از افراد معلول کشور نابینا هستند. بر این اساس اگر یک‌میلیون‌و ۵۰۰ هزار فرد معلول تخمین زده می‌شود، تقریبا به همان نسبت ۲۰۰ هزار و آمار بهزیستی نزدیک می‌شود، اما بدون شک تعداد نابینایان و کم‌بینایان بسیار بیشتر از آمار بهزیستی است».
خدمات مشاوره‌ای یکی از مهم‌ترین نیازهای جامعه معلولان از‌جمله نابینایان است؛ «مشاوره در زمینه غلبه بر آثار نابینایی، آموزش بهتر برای برقراری ارتباط مؤثر و موفق‌تر با خانواده، همسر، گروه دوستان، همسالان و جامعه، دریافت مشاوره‌های شغلی یا تحصیلی برای نابینایان و کم‌بینایان بسیار ضروری بوده اما گران‌بودن خدمات راهنمایی، روان‌شناسی و مشاوره باعث به‌حاشیه‌رفتن آنها در کمک‌های موردی بهزیستی شده و از بدنه خدمات به نابینایان حذف شده است. به همین دلیل لازم است صندوق‌های بیمه به‌منظور ارائه خدمات در این زمینه جذب شده و منابع لازم آن از سوی دولت تأمین شود».

قوانین مربوط به اشتغال معلولان خاک می‌خورد
«سیدمهدی صادقی»، فعال اجتماعی، معضل اشتغال معلولان را یکی از موارد مهم دانسته و تضییع قوانین مربوط به آن را بزرگ‌ترین مشکل می‌داند؛ «قانون به‌طور صریح نسبت به اشتغال سه‌درصدی معلولان در مراکز دولتی تأکید داشته، اما متأسفانه به این قانون به‌عنوان یک سند بالادستی استناد نشده و محدودیت‌های فراوان همچنان وجود دارد. حتی در قانون به معافیت‌های مالیاتی نیز اشاره داشته تا کارفرمایان در بخش خصوصی بتوانند در صورت استخدام افراد دارای معلولیت از معافیت‌هایی در بخش مالیات برخوردار شوند و مشوقی برای جذب معلولان در بخش‌های مختلف باشد. این در حالی است که در مراکز خصوصی یا دولتی شاهد تعدیل نیرو‌ها هستیم و جذب نیرو کمتر دیده شده است».

صداوسیما افراد دارای معلولیت را ناکارآمد نشان می‌دهد
معرفی ظرفیت و توانمندی‌های معلولان به‌ویژه نابینایان در سطح جامعه به شناساندن استعداد‌های آنها بسیار کمک خواهد کرد؛ ضرورت مهمی که متأسفانه به آن توجه نمی‌شود؛ «در میان نابینایان افراد موفق زیادی وجود دارد که مدارک عالی تحصیلی دریافت کردند، در دانشگاه تدریس می‌کنند و بسیاری از آنها در سنین پایین از استعداد‌های بالا و زیادی برخوردار هستند که لازم است در این زمینه اطلاع‌رسانی و برنامه‌سازی شود تا افراد موفق نابینا و کم‌بینا که حضورشان در جامعه مثبت بوده معرفی شوند، نه اینکه در صداوسیما افراد دارای معلولیت ناکارآمد نشان داده شوند. تبلیغات مثبت و واقعی بسیار اهمیت دارد و به این واسطه بسیاری از پدر و مادرهایی که فرزند معلول دارند، سقف آرزوهایشان را بلندتر ترسیم می‌کنند و امیدوار خواهند بود که با انجام کارهای توان‌بخشی و مهارت‌آموزی می‌توانند فرزندان موفق و مفیدی در جامعه داشته باشند».
این فعال اجتماعی همچنین نسبت به نادیده‌گرفتن معلولان به‌ویژه افراد نابینا در تولیدات رسانه‌ای صداوسیما انتقاد می‌کند؛ «صداوسیما موظف است در قبال تبعیضی که سال‌ها در حق معلولان به‌خصوص نابینایان شده و آنها را از تولیدات محروم کرده، ساعت‌هایی را برای معلولان اختصاص داده و برنامه‌های مفید، تخصصی و اثربخشی تولید کند تا جبران تمام تبعیض‌ها بشود که گرچه قابل جبران نیست».