اشتغال زنان مانع ازدواج است یا باعث آن؟

ارسال کننده: آقای احمد فخرالدین 1دی

معیدفر، سعید – اخیرا شنیدم برای ترویج ازدواج جوانان دارد اقداماتی صورت می‌گیرد.

یکی از این اقدامات آن است که جا را برای اشتغال زنان کم کنند و به مردان بدهند با این ذهنیت که اولا با توجه به مشکل جدی اشتغال در کشور و کم بودن فرصت‌های شغلی، آن مقدار فرصت شغلی محدود که فعلا هست به مردان به‌عنوان سرپرست خانوار اختصاص یابد تا پس از حل مشکل اشتغال‌شان به فکر ازدواج بیافتند و ثانیا زنی که کار می‌کند کمتر به فکر ازدواج می‌افتد و با گرفتن کار از او یا ندادن کار به او ناچار شود خانه‌نشین شده و برای ادامه زندگی تن به ازدواج بدهد. پس ملاحظه می‌کنید که این اقدام به ظاهر از هر دو سو منفعت است و مشکل ازدواج جوانان را حل خواهد کرد. شما جوانان چقدر با این راه حل موافقید‌؟

خوب است کمی مساله را بشکافیم و واقعیت‌های روی زمین را ببینیم. این موضوع از چند زاویه قابل تامل است. شخصا با بسیاری از جوانان پسر که صحبت می‌کنم و نظر آنان را در مورد همسر احتمالی آینده‌شان می‌پرسم می‌گویند باید همسرشان حتما شاغل باشد. به چند دلیل، اولا خرج زندگی آنقدر گران است که دیگر یک نفری نمی‌شود زندگی را اداره کرد. ثانیا زنی که در جامعه نباشد و با مشکلات اقتصادی آن دست و پنجه نرم نکند دائم متوقع است و نمی‌توان از پس توقعات او برآمد. ثالثا بیکار باشد دائم باید فکر فراغت او بود و با این گرانی‌ها چطور می‌شود این توقعات را برآورده کرد و قس علی هذا.

با این وصف اگر ما در پی تشویق پسران برای ازدواج هستیم باید زمینه اشتغال دختران را فراهم کنیم چون یکی از معیارهای آنان برای ازدواج تحقق می‌یابد و آنان از میان دختران شاغل دست به گزینش خواهند زد. از سوی دیگر، یک بام و دو هوا نمی‌شود. وقتی به دلیل میل شدید و رو به تزاید دختران برای ورود فعال به جامعه و تحصیل در مدرسه و دانشگاه همه چیز فراهم است و ظرفیت‌ها دائم رو به گسترش، پرواضح است به دنبال آن یافتن جایگاه اقتصادی، اجتماعی مناسب و شغل برای آنان اهمیت پیدا می‌کند و اگر مانع آن شویم آنان با ناکامی روبرو شده و تعادل روحی و روانی‌شان مخدوش می‌شود و اگر از طریق ایجاد زمینه اشتغال این گرایش جدی آنان پاسخ داده نشود، مسلما در خانه دائم سر ناسازگاری داشته و زندگی خانوادگی را به تباهی خواهند کشید.

درگیر شدن زنان و مردان در جامعه از طریق اشتغال موجبات تعدیل آرمان‌های محقق ناشدنی را فراهم می‌کند و زمینه‌های سازش افراد را تقویت می‌کند. سابقا که شاید در تلقی برخی از افراد، زنان بسازتر بودند، اولا به این دلیل بود که باید دائم زاد و ولد می‌کردند تا از پس مرگ و میر زیاد فرزندان برآیند و تجدید نسل ادامه یابد. این خودش گرفتاری بود که سر خانم‌ها را در خانه گرم می‌کرد، اما در زمان حال که با کنترل مرگ ومیر کودکان، تقریبا همه موالید زنده می‌مانند و بسیاری از نهادهای آموزشی و تربیتی سرگرم تربیت فرزندان هستند، دیگر برای زنان در خانه کار زیادی باقی نمی‌ماند. از طرف دیگر یک جامعه توسعه یافته، به تعداد بیشتری از نیروی انسانی ماهر نیاز دارد و با ورود زنان به فرایند توسعه کشور سرعت توسعه می‌تواند دو برابر شود.

با این توضیحات می‌خواهم عرض کنم که مسئولین کشور کار آن کارتون پت و مت را نکنند که به جای آنکه زمینه اشتغال بیشتر را برای همه جوانان اعم از پسر و دختر فراهم کنند و از این طریق انگیزه‌های ازدواج تقویت شود، کاری کنند که نتیجه برخلاف نیت آنان تمام شود و هم بخش مهمی از جمعیت آموزش دیده و موثر کشور یعنی زنان از دور توسعه خارج شوند و هم پسران سراغ زنان خانه‌نشین نروند و هم اگر ازدواجی صورت گیرد با منازعات بیهوده زن و شوهر به سرعت به طلاق و ناسازگاری بیانجامد.

البته می‌دانم که گوش آقایان هم بدهکار این گونه مطالب نیست و بی‌خود نیست که هرچه می‌کارند به بار نمی‌نشیند و دست آخر هر کس کار خودش را می‌کند. جوانان راه خودشان را می‌روند و آقایان نیز همین‌طور. مهم آنست که خیلی روی اعصاب همدیگر راه نروند و فقط مشغول کار خودشان باشند.