معاون اجتماعی مؤسسه کادراس با بیان اینکه مصرف مواد مخدر عوارض مختلفی دارد که از آنها به «اختلالات مصرف مواد» یاد می شود و این اختلالات میان مصرف کنندگان مرد و زن وضعیت متفاوتی به وجود می آورد میگوید:
برخی از زنانی که مصرفکننده مواد پرخطر هستند با آسیب و خشونت بیشتری روبرو هستند؛ این گروه شامل زنان باردار، اقلیتهای قومی، زنان درگیر در تجارت جنسی، زنان زندانی و زنان درگیر در قاچاق مواد مخدر هستند و ویژگی مشترک آنها در تجربه خشونت و آسیب متعاقب آن و به طور ویژه تجربه خشونت خانگی خلاصه میشود.
فرزانه سهرابی در گفتوگو با ایسنا، ضمن تحلیلی از وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان معتاد در کشور میگوید: با وجود اینکه به طور کلی شیوع اختلالات مصرف مواد مخدر میان زنان کمتر از مردان است، اما زنانی که مبتلا به اختلال مصرف موادمخدر هستند، در معرض آسیبپذیری بالایی قرار دارند.
وی با بیان اینکه در وهله اول، زنانی که مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر هستند، در مقایسه با مردان، احتمالاً بهطور همزمان مبتلا به یک یا چند اختلال روانپزشکی دیگر نیز هستند، میافزاید: به طور مثال، در مطالعه انجام شده بر روی ۲۲۶ زنی که در پنج کشور مختلف اروپایی (اتریش، ایتالیا، لهستان، اسپانیا و بریتانیا و ایرلند شمالی (اسکاتلند)) مصرفکننده مواد مخدر تزریقی بودند، ۸۷ درصد اختلال روانپزشکیِ همزمان دیگری (عمدتاً افسردگی، اختلال وحشت و اختلال استرس پس از سانحه) هم داشتند. همچنین ۶۸ درصد در ۱۲ ماه گذشته در روابط فعلی یا روابط صمیمی اخیر خود خشونت بین فردی را تجربه کرده بودند.
سهرابی ادامه میدهد: در وهله دوم؛ زنان از نظر سلامت جنسی و تولید مثل و همچنین تجربه خشونت جنسی، بهویژه در محیطهای در معرض فقر و مصرف مواد مخدر، با خطرات خاصی روبرو هستند. به طوریکه پژوهش انجام شده در دهلی نشان داد زنانی که مواد مخدر تزریق میکردند، به دلیل عدم تعادل جنسیتی و دشواری در تحمیل خواستههای خود که میتواند منجر به محدودسازی توانایی آنها در جهت اقدامات لازم و افزایش خطر مواجهه با خشونت شود، در استفاده مناسب از داروهای ضد بارداری با دشواری روبرو بودند.
به گفته معاون اجتماعی مؤسسه کادراس، زنان مصرفکننده مواد، از نظر زمینههای ایجادکننده اعتیاد، دلایل مصرف مواد و نیازهای روانی- اجتماعی خود با مردان معتاد تفاوت دارند؛ به ویژه از آنجا که نگاه جامعه به زنان معتاد در مقایسه با مردان معتاد، متفاوت است و احتمال بیشتری وجود دارد که زنان وابسته به سوء مصرف مواد بیشتر از مردان دارای اختلالات مصرف مواد در معرض برچسبهای اجتماعی قرار گیرند. این امر بهویژه زمانی اهمیت دوچندان مییابد که بدانیم بهلحاظ فیزیولوژیک که مرتبط با جنسیت است، زنان مقاومت کمتری نسبت به مردان در برابر آسیبهای ناشی از مصرف مواد مخدر دارند و همچنین مدت زمان اعتیاد و وابستگی کامل آنان از زمان اولین مصرف بسیار کوتاهتر از مردان است.
وی همچنین این را هم میگوید که در عین حال بهدلیل ویژگیهای جنسیتی مثل مشکلات جسمی و عدم حمایت همسر و خانواده آنها، درمان برایشان بسیار دشوارتر است.
سهرابی معتقد است: زنانی که شریک زندگی آنها نیز مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر هستند، ممکن است علاوه بر پیامدهای اعتیاد خود، از پیامدهای اعتیاد همسر نیز رنج ببرند. بهعنوان مثال، در پژوهشی که میان زنانی که دارای شریک زندگی و به دلایل مرتبط با مواد مخدر زندانی شده بودند، انجام شد، نشان داد زنانی که «به حال خود رها شده بودند»، شاهد کاهش چشمگیر منابع مالی خود بودهاند که موجب سوق دادن آنها به انجام فعالیتهای خارج از خواست و ارادهشان در ازای دریافت پول شده بود.
معاون اجتماعی موسسه کادراس خاطرنشان میکند: همچنین زنانی که مادر هستند، به دلیل اینکه رفاه فرزندان آنها نیز میتواند تحت تأثیر مصرف مواد آنها قرار گیرد، در معرض آسیبپذیری مضاعف قرار دارند. بهطور خاص، شواهدی وجود دارد که احتمال از دست دادن حضانت کودک در میان زنانی که مواد روانگردان مصرف میکنند، با جایگاه اجتماعی-اقتصادی پایین و مورد بازخواست دستگاه عدالت کیفری (سابقه مشکلاتی با پلیس، یا سابقه حبس) قرار گرفتهاند، ارتباط وجود دارد. این مسئله ممکن است تأثیرات انباشت فشار روانی و مشکلات در مادرانی که مواد مخدر مصرف میکنند و بهطور همزمان با مشکلات اجتماعی-اقتصادی یا کیفری درگیر هستند را منعکس کند که در مجموع، مانع تواناییهای فرزندپروری آنها میشود. در نهایت، به دلیل نیازهای متناقضی مانند فقدان خدمات کافی مراقبت از کودک در مراکز بهداشت، یا ترس از دست دادن حضانت کودک، مادر بودن میتواند احتمال در درمان موفقیتآمیز اختلالات مصرف مواد مخدر را کاهش دهد.
وی با تاکید بر اینکه در سطح جهان زنان، اشتغال و درآمد پایینتری نسبت به مردان دارند و بنابراین بار اقتصادی درمان اعتیاد برای آنها نیز سنگینتر خواهد بود، تصریح میکند: همین موضوع میتواند مانعی برای دسترسی به خدمات درمانی باشد؛ خدماتی که بخش مهمی از آنها توسط دولت تامین نمیشود و کمبود پوشش بیمهای وجود دارد و در واقع زنان برای دسترسی به درمان به حمایت مالی نیز نیاز دارند.
بنابر اظهارات سهرابی، به طور کلی مداخلات اثربخش در حوزه درمان اعتیاد زنان باید با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها انجام شود؛ مداخلاتی که شامل آموزش و پرورش، تقویت مهارتهای زندگی، اشتغال و مسکن باشد میتواند اثر طولانی و ارزشمندی داشته باشد. باید در نظر داشت برای حل مشکلات زنان در حوزه اعتیاد نیاز به مداخلاتی جامع است که طیف وسیعی از خدمات بهداشتی و اجتماعی را پوشش دهد و البته ضروری است تا این خدمات با نیازهای آنها نیز مطابقت داشته باشد.
معاون اجتماعی موسسه کادراس در ادامه و با اشاره به اینکه برخی از زنانی که مصرفکننده مواد پرخطر هستند با آسیب و خشونت بیشتری روبرو هستند، میگوید: این گروه شامل زنان باردار، اقلیتهای قومی، زنان درگیر در تجارت جنسی، زنان زندانی و زنان درگیر در قاچاق مواد مخدر هستند. ویژگی مشترک این زنان در تجربه خشونت و آسیب متعاقب آن و به طور ویژه تجربه خشونت خانگی خلاصه میشود. تجربه نشان داده زنانی که مواد مصرف میکنند بیشتر از مردان دچار اتفاقات آسیبزا مانند تجاوز جسمی و جنسی و آزار در کودکی بودهاند و ممکن است حتی در معرض خشونت شریک زندگی خود قرار داشته باشند. این گروه از زنان نیاز به مداخلات جسمی، روحی و مداخلات چندبخشی در جهت ارائه خدمات بهداشتی و روانی دارند.
وی میافزاید: بر اساس مطالعات، تقریباً نیمی از مصرفکنندگان مواد، چند ماده مصرفی را تجربه کردهاند و همین موضوع اختلالات بهداشت روان آنها مانند اضطراب، افسردگی، روانپریشی و… را پیچیدهتر کرده است. برای کمک به بهبودی این دسته از زنان معتاد نیاز است تا همزمان با استفاده از یک رویکرد چند رشتهای و با همکاری متخصصان از درمان دارویی و مشاورههای مربوط به حوزه بهداشت روان استفاده شود.
انتهای پیام