جمعی از کنشگران صنفی و مدنی فرهنگیان با انتشار بیانیه ای در خصوص قتل رومینا اشرفی، به نقش آموزش و پرورش در وقوع اینگونه حوادث پرداختهاند.
امضا کنندگان این بیانیه با اشاره به اینکه آموزش و پرورش بهای چندانی به حضور و وجود مشاور، پرستار و مددکار اجتماعی در مدارس نمیدهد، از عدم آموزش مسایل جنسی به دانش آموزان انتقاد کردند. در بخشی از این نامه آمده است” در این زمینه البته میتوان به موارد دیگری همچون فقیر بودن کتابهای درسی در آگاهی بخشی به دانش آموزان برای زندگی و همچنین نقش آموزش و پرورش و کتابهای درسی در تقویت فرهنگ مردسالاری اشاره کرد، یک نکته تاسف بار در قتل وحشتناک رومینا این بود که فرادستان وزارت خانهی آموزش و پرورش، از جمله محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش، بر خود لازم ندیدند که هیچ واکنشی نشان دهند. همین مساله نشان میدهد که آموزش و پرورش ما، شوربختانه خود را در این موارد، پاسخگو نمیداند و به همین خاطر ارادهای برای بهبود در آن دیده نمیشود”. در انتها نامه نهادهای سیاست گذار و مسئول در آموزش و پرورش را در کنار مسولیت پذیری دعوت به برخورد اخلاقی و مسئولانه در جهت جلوگیری از روی دادن دیگر بار چنین فاجعههایی کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از دیدار نیوز، جمعی از کنشگران صنفی و مدنی فرهنگیان با انتشار نامه ای در خصوص قتل رومینا اشرفی، به نقش آموزش و پرورش در وقوع اینگونه حوادث پرداختهاند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: “یک نکته تاسف بار در قتل وحشتناک رومینا این بود که فرادستان وزارت خانهی آموزش و پرورش، از جمله محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش، بر خود لازم ندیدند که هیچ واکنشی نشان دهند. همین مساله نشان میدهد که آموزش و پرورش ما، شوربختانه خود را در این موارد، پاسخگو نمیداند و به همین خاطر ارادهای برای بهبود در آن دیده نمیشود”.
متن کامل بیانیه به همراه اسامی امضاکنندگان آن در ادامه می آید:
“نزدیک به سه هفته از مرگ رومینا اشرفی به دست پدرش میگذرد. رومینا اشرفی، دختری ۱۳ ساله در یکی از روستاهای شهرستان تالش گیلان بود که آنگونه که در رسانهها گفته شد به مدت بیش از دوسال با پسری ۲۹ ساله به نام بهمن خاوری دوست بوده و به ویژه ارتباط تلفنی داشته است. چند روز پیش از یکم خرداد ۹۹، یعنی روز کشته شدن رومینا، او به همراه بهمن از خانه فرار میکند و پس از شکایت پدر رومینا از بهمن به جرم آدم ربایی، آن دو بازداشت میشوند و رومینا به پدر تحویل داده میشود؛ و متاسفانه پدر، در هنگامی که رومینا خواب بوده است او را با ضربههای داسی که به گردنش میزند، به طور بی رحمانهای میکشد. از زمان وقوع قتل و رسانهای شدن آن، حقوق دانان، روانشناسان، خبرنگاران، و بسیاری از مردم در رسانهها و شبکههای مجازی به ابعاد گوناگون این رخداد تلخ و جانگداز و شوک آور پرداختند و به ویژه بر این نکته تاکید کردند که چرا پلیس، رومینا را به راحتی در اختیار پدر گذاشته است با این که رومینا خودش از احتمال مرگ اش به دست پدر، سخن گفته است. اما به نظر میرسد که این اتفاق، از زاویه مسئولیتی که مدرسه و در کل آموزش و پرورش بر عهده داشته و نسبت به آن کوتاهی کرده است نیز باید نگریسته شود.
آنگونه در گزارش یکی از روزنامهها آمده است ارتباط رومینا و بهمن، چیز چندان پنهانی در سطح روستا نبوده است و در مدرسهی روستا که رومینا به آن میرفته نیز بی گمان تعداد زیادی از آن آگاه بوده اند. ما در حال حاضر نمیدانیم که مسئولان مدرسه در این مورد کار خاصی انجام داده اند یا نه، اما با توجه به وضعیت فقر فرهنگی و پرورشی که اغلب مدرسههای ما در آن به سر میبرند بعید است که مدرسه، کار جدی و ثمربخشی انجام داده باشد. به نظر امضاکنندگان این متن، که جمعی از معلمان و کنشگران صنفی و مدنی حوزهی آموزش و پرورش میباشند، آموزش و پرورش نیز در وقوع این قتل، به وظیفهی خود عمل نکرده است و مسئولان آن باید کوتاهی و قصور خود را بپذیرند. ما در زیر برای این ادعای خود به چند نکته اشاره میکنیم:
۱. آموزش و پرورش ما، متاسفانهی بهای چندانی به حضور و وجود مشاور، پرستار و مددکار اجتماعی نمیدهد. در برخی از مدرسههای ما، مشاور آن هم به میزان چند ساعت در هفته، در مدرسه حضور دارد، اما بخش بزرگی از مدرسههای ما، مشاور ندارند. از مددکار اجتماعی و پرستار هم که از جمله کادر و پرسنل مدرسه در بسیاری از سیستمهای آموزشی روز دنیا به حساب میآیند اصلا خبری نیست. اگر در مدرسهی رومینا، مشاوری حرفهای و آشنا به روحیات نوجوانان دختر وجود داشت به احتمال زیاد میتوانست در این زمینه نقشی مفید بازی کند و با برگزاری جلسات مشاورهای با رومینا و خانواده اش و دادن آگاهی لازم برای برخورد منطقی با این مساله، از وقوع این جنایت جلوگیری کند.
۲. در مدرسههای ما، از آموزش مسائل جنسی، خبری نیست. متاسفانه چندی است که سند ۲۰۳۰ تبدیل به ابزاری برای سرکوب هر صدای منتقدی شده است که از ضرورت آموزش جنسی در مدرسهها سخن میگوید. نوجوانانی همچون رومینا، در سن خاص بلوغ جنسی به سر میبرند و نیاز دارند که برخی از آگاهیهای مسائل جنسی، به صورت علمی و منطقی در اختیار آنها گذاشته شود تا بهتر به موقعیتی که در آن هستند آگاهی یابند و در برابر شور و احساسات عاطفی و عاشقانهی سن و سال خود، تصمیمهایی خردمندانه و پختهتر بگیرند. اما آموزش و پرورش ما، به نادرست، از آموزش مسائل جنسی، تابویی ساخته است که هیچ مدرسهای نباید به آن نزدیک شود. در موضوع تعطیلات کرونایی مدرسه ها، مسئولان آموزش و پرورش به درستی بر این نکته تاکید کردند که حفظ جان دانش آموزان، باید اولویت اول آموزش و پرورش باشد. درباره آموزش مسائل جنسی نیز همین است و باید به این نکته توجه شود که آموزشهایی از این دست، برای سلامت روح و روان و حفظ جان نوجوانان و جوانان، بایسته اند و کم توجهی به آنها، شریک شدن در صدمه و زیانهایی احتمالی است که از این رهگذر، نصیب دانش آموزان، خانوادهها و در کل جامعه میشود.
۳. آموزش و پرورش نقش خود را در آموزش خانواده به درستی انجام نمیدهد. متاسفانه در مدرسههای ما، نهاد ارزشمندی به نام انجمن اولیاء و مربیان، به ابزاری برای جمع آوری پول و کمکهای مردمی به مدرسهها بدل گشته است و از رسالت واقعی خود، که ایجاد ارتباط مفید و موثر میان جامعه و مدرسه است باز مانده است. برخی کلاسهایی هم که در زمینهی آموزش خانواده تشکیل میشوند متاسفانه اغلب از کیفیت خوبی برخوردار نیستند و بیشترِ موضوعهای این جلسات، به گفتن برخی سفارشها و سخنانی خلاصه میشود که شبانه روز از تلویزیون و دیگر رسانههای رسمی کشور گفته و شنیده میشود و آگاهی کاربردی و ارزشمندی برای زندگی روزگار نوین، در اختیار خانوادهها نمیگذارند.در این زمینه البته میتوان به موارد دیگری همچون فقیر بودن کتابهای درسی در آگاهی بخشی به دانش آموزان برای زندگی و همچنین نقش آموزش و پرورش و کتابهای درسی در تقویت فرهنگ مردسالاری اشاره کرد که پرداختن به همهی آنها باعث طولانیتر شدن متن میشود. یک نکته تاسف بار در قتل وحشتناک رومینا این بود که فرادستان وزارت خانهی آموزش و پرورش، از جمله محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش، بر خود لازم ندیدند که هیچ واکنشی نشان دهند. همین مساله نشان میدهد که آموزش و پرورش ما، شوربختانه خود را در این موارد، پاسخگو نمیداند و به همین خاطر ارادهای برای بهبود در آن دیده نمیشود. مسئولان آموزش و پرورش بهتر است به این نکته توجه کنند که شانه خالی کردن از مسئولیت خود در رخدادها و فاجعههای اجتماعی و بی توجهی به نقشی که خواسته یا ناخواسته در آنها ایفاء میکنند باعث از بین رفتن اتفاقهای تلخ و جانگدازی همچون قتل رومینا نمیشود بلکه برعکس، نپذیرفتن مسئولیت به رشد بیشتر این نابهنجاریها در نهان و آشکار کمک میکند. گام نخست برای بهبودی اوضاع، پذیرش مسئولیت است. ما نهادهای سیاست گذار و مسئول در آموزش و پرورش، از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش، و وزارت آموزش و پرورش، را دعوت به برخورد اخلاقی و مسئولانه میکنیم و انتظار انجام کارهای عملی و موثر در جهت جلوگیری از روی دادن دیگر بار چنین فاجعههایی را داریم.
امضاکنندگان:
جواد بابازاده رها/ مژگان باقری/ مهین برخورداری/ علی بهشتی نیا/ مهدی بهلولی/ محمد حیدری ورجانی/ محمد داوری/ ابوالفضل رحیمی شاد/ جلیل شمس/ محمد شیورانی/ مهدی فتحی/ شیرزاد عبداللهی/ نسرین محمدباقری/ نرگس ملک زاده/ خلیل موحد/ محمدرضا نیک نژاد/ علیرضا هاشمی”
گفتنی است، روز پنجشنبه ۱ خرداد ماه، رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله ساکن شهرستان تالش با انگیزه ناموسی به دست پدرش کشته شد. این واقعه طی روزهای اخیر واکنش بسیاری را به همراه داشته است. پیش از وقوع قتل، مردی ۳۵ ساله به ادعای اینکه قصد ازدواج با این کودک ۱۳ ساله را داشته است گفته است به دلیل مخالفت خانواده دختر با این کودک فرار کرده است. فرار این کودک از خانه به همراه مرد بالغ که مصداق کودک-همسری و از جلوه های روشن نقض حقوق بشر است از سوی خانواده دختر به “لکه دار شدن آبرو”ی خانواده تعبیر شده و پس از بازگرداندن کودک به منزل، با بریدن سر با استفاده از داس کشاورزی توسط پدر پاسخ داده می شود.