خشونت علیه زنان؛ روایتی از چند قربانی قتل های ناموسی در استان کردستان و واکاوی دلایل آن

خبرگزاری هرانا – قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته می‌شود.

این زنان به دلایل مختلفی از جمله خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن (حتی از یک شوهر ناشایست)، ارتباط با جنس مخالف و … قربانیان اینگونه قتل ها هستند. گزارش زیر ضمن روایت چند قتل ناموسی در کردستان، بستر‌های اجتماعی وقوع این پدیده را واکاوی می‌کند. در این گزارش یک پژوهشگر و فعال مدنی و حقوق بشر یکی از علت های ساختاری قتل‌های ناموسی را اقتصادی و توسعه نیافتگی کردستان دانسته و در این خصوص گفته است،”وقتی به جغرافیای قتل ناموسی در بین استان‌های ایران نگاه می‌کنیم می‌بینیم که استان‌های که بالاترین آمار را دارند، بالاترین شاخص‌های فلاکت از جمله بیکاری و خط فقر را نیز دارا هستند. خشونت علیه زنان و تقویت بنیاد‌های زن ستیز ارتباط مستقیم با بحث توسعه دارد. از منظر روانشناسی نیز زمانی که مرد از لحاظ اقتصادی جایگاه ضعیف و شکننده‌ای دارد این ضعف اقتصادی را با تسلط بر روان و جسم زن جبران می‌کند. همچنین زمانی که مرد بیکار، بی پول و به همین دلیل مستاصل و خشمگین است، آمادگی بیشتری برای خشونت‌ورزی دارد. توسعه نیافتگی اقتصادی و فرهنگی از زاویه دیگر نیز بر خشونت و قتل اثر گذار است بدین معنا که در شرایطی که دختران امکان ادامه تحصیل و یا اشتغال ندارند، در سن کم ازدواج می‌کنند و در کنار درگیر شدن با پیامد‌های ازدواج زودهنگام، از حیث اقتصادی به مرد وابسته می‌شوند. در کنار عوامل گفته شده، قربانیان قتل‌های ناموسی، قربانی ضعف جامعه مدنی و نهادهای حمایتی نیز هستند. در شرایطی که فضای برای فعالیت فعالین مدنی وجود ندارد و انجمن‌های مستقل و نهادهای حمایتی امکان اندکی برای آگاهی بخشی در میان مردم دارند، چطور می‌شود به منسوخ شدن سنت‌های دیرپای قبیله‌ای امیدوار بود.”

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از دیدار، از آغاز سال ۹۹ به این سو شاهد شکل‌گیری موج جدیدی از قتل‌های ناموسی و خانوادگی و همچنین خودکشی‌های زنان جوان در مناطق مختلف به ویژه غرب کشور هستیم. تنها در دو ماه اخیر در کردستان ۷ زن توسط اعضای خانواده از جمله برادر یا پدر خود به قتل رسیده‌اند. قتل‌هایی که از آن به قتل‌های ناموسی یاد می‌شود. زنان و دختران بی‌پناهی که خونشان به دست عزیزترین‌هایشان ریخته شده است. شاید بپرسید به کدامین گناه تیغه چاقو در قلبشان نشست یا سفیر سربی گلوله سینه شان را شکافت، سارینا، زعفران، هوژان، نازنین و … کشته شدند. چون گفته بودند مردی را دوست دارند یا مردی را دوست ندارند، چون گوشی موبایل داشتند و در صفحه اینستاگرامشان لباس محلی می‌فروختند، چون کسی گفته بود که با مردی در خیابان حرف زده‌اند.

گزارش زیر بر آن است که ضمن روایت چند قتل ناموسی در کردستان، بستر‌های اجتماعی وقوع این پدیده را واکاوی میکند. تمرکز بر کردستان به این معنا نیست که قتل‌های ناموسی در سایر نقاط ایران اتفاق نمی‌افتد، این روایت دردناک در بسیاری از نقاط کشور وجود دارد. هدف این گزارش ضمن روایت زندگی دردناک قربانیان قتل‌های ناموسی، بیان این نکته است که ساختار‌های اقتصادی و اجتماعی که هر کدام به نوبه خود محدودیت‌های شدیدی بر جامعه کردستان اعمال می‌کنند، بستر قتل‌های ناموسی و سایر اشکال زن‌کشی را در کردستان به وجود آورده‌اند.

فرشته
فرشته نجاتی اهل مریوان، ۱۸ سال داشت و مادرش در یک آسایشگاه روانی بستری بود. دو روز قبل از مرگش با التماس از مسئولین آسایشگاه خواست به او پناه دهند وگرنه کشته خواهد شد. کسی حرفش را جدی نگرفت. فرشته از مادرش خداحافظی کرد، لباس‌هایش را درون ساکی گذاشت و به زن همسایه گفت برای خداحافظی آمده‌ام، این لباس‌ها هم یادگاری باشد برای تو، زن همسایه جدی‌اش نگرفت. روز بعد پدر فرشته به اتهام اینکه او با پسری رابطه داشته سرش را گوش تا گوش برید. پزشکی قانونی، اما گفت: “فرشته نجاتی باکره بوده است.”

سارینا
سارینا غفوری تنها ۲۵ سال داشت، اهل سنندج بود و دختری ۵ ساله داشت. سارینا خیاط لباس محلی بود و برای فروش کارهایش صفحه یک اینستاگرامی با تعداد پیگیری کنندگان زیاد داشت، این مساله به مذاق برادرش خوش نیامده بود. تصمیم سارینا برای ازدواج با مردی که دوستش داشت خون برادر را به جوش آورد. سارینا غفوری که از نظر برادر مایه ننگ و آبروریزی بود پس از بی اثر بودن کتک‌ها و تهدیدهای برادر، به دست او کشته شد.

هوژان
هوژان ۱۶ ساله و ساکن دیوان دره بود، بدن نحیفش زیر مشت و لگد‌های پدر طاقت نیاورد و پس از ۳ ماه کُما، فوت کرد. هوژانبه دلیل اینکه به پدرش گفته بود من یک پسر را دوست دارم به قتل رسیده است.

زعفران
زعفران محمدی اهل مریوان بود که بعد از طلاق قصد ازدواج با مرد دیگری را داشت. پدرش مخالف این موضوع بود. زعفران به خانه پدر فرد مورد علاقه‌اش می‌رود. پدر مرد به پدر زعفران خبر می‌دهد که دخترش آنجاست. پدر زعفران او را با دستان خودش خفه می‌کند و جنازه‌اش را به وسط میدان روستا برده و به همه اعلام می‌کند که ببینید این منم که این لکه ننگ را پاک کردم. پدر زعفران قبل از ارتکاب به قتل مدام از طرف مردم مورد سرزنش بود که دخترت با یک مرد در ارتباط است.

آمار تکان دهنده قتل‌های ناموسی در غرب کشور
چند روایت بالا نمونه‌های کوچکی از فاجعه بزرگ قتل‌های ناموسی در کردستان و البته در ایران و جهان است. در جهان سالانه بیش از ۶۰۰۰ زن قربانی قتل‌های ناموسی می‌شوند. متوسط سن این قربانیان ۲۳ سال و بیش از نیمی از قربانیان دختران و خواهران هستند.

در ایران از پیرانشهر، بانه، مهاباد و سنندج تا مریوان، اهواز و سیستان و بلوچستان، زنان قربانی نگرش‌ها و سنت‌های پدرسالار با ماهیت قبیله‌ای هستند. در سال ۱۳۸۸ تنها در مدت ۷ ماه ۱۵ زن در اهواز و بیش از ۱۰ زن در کردستان قربانی قتل‌های ناموسی شدند. در سال ۱۳۹۰ آمار زنان کشته در کل ایران ۳۴۰ زن بوده که بیشتر این قتل‌ها در مناطق کردستان و خوزستان اتفاق افتاده است. در سه ماهه پایانی سال ۹۱ تنها در مریوان و روستا‌های اطراف آن سه زن قربانی قتل‌های ناموسی شدند. البته این عدد مربوط به موارد اعلام شده است و آمار واقعی احتمالا بیشتر است.

در سال ۹۷، ۳۳ زن در استان‌های ایلام، لرستان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی به دست پدر، برادر، همسر و پسر خود به قتل رسیدند. از مجموعه ۳۳ قتل، ۸ قتل ناموسی، ۲۰ مورد به دلیل اختلافات خانوادگی و ۸ قتل به دلیل نامعلوم انجام شده، کردستان با داشتن ۱۴ قتل دارای بالاترین آمار بوده و کرمانشاه با ۸ قتل در ردیف دوم قرار دارد. از حیث شیوه قتل ۲۳ قتل به وسیله چاقو یا خفه کردن با شلیک اسلحه، ۴ مورد بر اثر ضرب و شتم ، ۳ مورد حلق آویز کردن، ۱ مورد به آتش کشیدن و ۲ مورد شکل نامعلومی داشته است.

آمار کشتار زنان استان کردستان در سال ۹۸ نیز تکان دهنده است، از ابتدای آن سال تا آذر ماه، ۱۰۳ زن به دلیل اختلافات خانوادگی و ترس مدام از کشته شدن توسط اعضای خانواده خودکشی کردند و ۲۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند. مساله دردناک در خصوص خودکشی‌های از نوع خودسوزی در کردستان این است که در بعضی موارد خودسوزی به اجبار مردان خانواده صورت گرفته است. به عنوان مثال در یک مورد دختری در سنندج با پسری به ساندویچ فروشی می‌‏رود؛ پدر دختر بعد از دیدن این صحنه او را وادار به خودسوزی می‌‏کند.

آنچه در کنار وقوع این قتل‌ها تاسف بار است، پذیرش اجتماعی قتل‌های ناموسی است، برخی مردم ساکن در روستاها و شهرهای محل وقوع قتل، با قاتلان چونان قهرمانان فاتح رفتار کرده و کارشان را تایید می کنند.

قتل‌های ناموسی نمونه‌ای از افزایش خشونت علیه زنان
بیان عزیزی پژوهشگر و فعال مدنی و حقوق بشر که پژوهش‌های میدانی زیادی با موضوع جنسیت در حوزه کردستان انجام داده است، لایه‌های مختلف پدیده قتل‌های ناموسی در کردستان را مورد واکاوی قرار می‌دهد. عزیزی در ابتدا به رشد فزاینده خشونت علیه زنان در جهان اشاره کرد و گفت: “افزایش خشونت علیه زنان که قتل‌های ناموسی و خانوادگی یکی از مصادیق آن است، مختص به کردستان یا حتی ایران نیست، در سال‌های اخیر شاهد روند افزایشی این خشونت‌ها در جهان هستیم. از آنجا که موضوع بحث، قتل‌های ناموسی در کردستان است من دیدگاه خود را بر این منطقه خاص متمرکز می‌کنم، اما این تمرکز، به این معنا نیست که در سایر مناطق کشور خشونت علیه زنان یا قتل‌های ناموسی وجود ندارد. هر زمان که از قتل ناموسی صحبت می‌کنیم، می‌بایست به ارتباط معنادار و درهم تنیده چند عامل مهم ازجمله تداوم و اثرگذاری فرهنگ و سنت مردسالار در کنار رشد تکنولوژی و انگاره‌های مدرن، توسعه نیافتگی و فقر مالی و فرهنگی، فقدان قوانین حمایتی، و ضعف نهاد‌های مدنی و انجمن‌های حامی حقوق زنان، توجه کنیم.

جامعه ما و خاصه کردستان دارای سنت‌های دیرپا در فرودستی زنان و جنس دوم بودن آنها است. در سنت مردسالار حاکم بر نظم اجتماعی موجود در برخی از شهر‌ها و روستا‌های کرد یا عرب نشین، زنان جز مایملک مردان بوده و وجودشان طفیلی آن‌ها به حساب می‌آید، زنان محکوم به ایفای نقش‌های سنتی و زندگی بر اساس هنجار‌های مردانه‌اند، آنگاه که زنی بخواهد از این نقش‌ها و جایگاه فرودست خود خارج شود، در واقع خطوط قرمز نظم اجتماعی مردسالار را شکسته بنابراین مستوجب مجازات و حتی مرگ است. مساله دیگر که ریشه در سنت‌های قبیله دارد این است که شرف و ناموس مردان در گروه عفت و وفاداری زنان است بنابراین میل جنسی زنان شدیدا کنترل می‌شود و سرپیچی از قوانین مربوط به رفتار جنسی به منزله شکستن اصول اخلاقی و موجب ننگ و شرمساری است در نتیجه مردان باید وارد عمل شده و ننگ را با ریختن خون زن پاک کنند. بسیاری از قاتلینی که با آن‌ها صحبت کرده‌ام، بعد از ارتکاب به قتل احساس آرامش می‌کردند.

به علاوه از دختران و زنان انتظار می‌رود بر اساس میل و گفته مردان خانواده عمل کنند، تا زمانی که آن‌ها می‌خواهند درس بخوانند و هر زمان آن‌ها تشخیص دادند، ازدواج کند. پس از ازدواج کاملا مطیع شوهر باشد و اگر شک شوهر را برانگیزند مردان حق دارند آن‌ها را بکشند، حتی اگر شک به یقین تبدیل نشده باشد”.

عزیزی افزود: “تداوم چنین وضعیت نابرابر و غیر انسانی، در جامعه‌ای ممکن می‌شود که عزمی جدی برای دفاع از حقوق زنان وجود ندارد، بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی پیش گیرانه و بازدارنده خشونت علیه زنان متوقف می‌شود و در همان حال مصادیق زن ستیزانه تبلیغ می‌شود، مکان‌های عمومی و عرصه‌های اجتماعی به فضایی برای آزار جسمی و کلامی زنان تبدیل شده، خانه که می‌بایست مامن زن باشد به محل خشونت ورزی علیه او تبدیل شده و قاتلین از نزدیک‌ترین افراد به زن قربانی هستند، در چنین شرایطی چطور می‌توان به کاهش قتل‌های ناموسی امیدوار بود؟!

زنده دفنش کردند
بیان عزیزی در ارتباط با قتل‌های ناموسی به نکته دردناک دیگری نیز اشاره کرد و گفت: “در بسیاری از موارد قاتل یا فرد آزاردهنده، خواهر، دختر یا همسر خود را بشدت تحت آزار جسمی و روحی قرار می‌دهد و از طریق روش‌های بسیار غیرانسانی زن را به حدی تهدید می‌کند که قادر به ادامه حیات به شکل طبیعی نیست. بسیاری از زنان عنوان می‌کنند از طریق روش‌هایی، چون گذاشتن چاقو زیر گلوی و ایجاد خراش و خونریزی، کتک زدن به قصد کشت یا حتی حفر کردن قبر در حیاط منزل یا مکانی خارج از شهری و قرار دادن زن در آن قبر، تهدید به مرگ شده‌اند. به عنوان مثال زنی که دو فرزند داشت و از شوهر معتادش جدا شده بود، توسط برادر و پدرش به خارج از شهر بُرده شد، آن‌ها در مقابل چشمان خواستگارش روی او نفت ریختند و قسمتی از لباسش را هم سوزاندند و به او گفتند مواظب عفت خانواده باشد وگرنه آتشش می‌زنند.

تکنولوژی بلای جان زنان کُرد
بررسی نقش مدرنیته در ایجاد تحولات اجتماعی جامعه کردستان و به همین اعتبار، خلق بحران‌های هویتی و همچنین تاثیر دوگانه سنت- مدرنیته بر جنسیت جای بحث جدی دارد، قتل‌های ناموسی، خانوادگی و به ویژه خودکشی‌های زنان کُرد، نشان می‌دهد که این زن متاثر از تحولات مدرن و قرار گرفتن در معرض آگاهی‌های جدید، سنت دیرینه مردسالار را به اشکال مختلف به چالش کشیده و حاضر نیست به راحتی به اطاعت پدر و برادر گردن نهد، او به دنبال عاملیت و نقش آفرینی در زندگی خویش است. سنت‌ها، اما او را در تقابل با پدر و برادر قرار می‌دهند تقابلی که گاهی به قیمت جانش تمام می‌شود.

بیان عزیزی در این خصوص می‌گوید: “ابزار‌های مدرنیته و تکنولوژی مانند شبکه‌های اجتماعی لزوما به کاستن از میزان خشونت علیه زنان کمک نمی‌کند. در بسیاری از قتل‌های ناموسی، قاتل تنها با دیدن فیلم، عکس، پیام یا صدایی در گوشی تلفن همراه مقتول، مرتکب قتل شده است. به عنوان مثال در سردشت برادری با یک شماره ناشناس با خواهرش ارتباط برقرار کرد و در نهایت او را راضی کرد سر قرار بیاید همین مساله ساده منجر به قتل خواهر شد؛ بنابراین تکنولوژی این امکان را به زن داده که با همه جای دنیا در ارتباط باشد و با سبک‌های جدید زندگی و اندیشه‌های نو آشنا شده و با افراد مختلف اطلاعات رد و بدل کند؛ این امکان جدید، در تقابل با بنیاد‌های سخت جان سنتی قرار می‌گیرد.”

اقتصاد و جغرافیای قتل‌های ناموسی
بیان عزیزی در ادامه تحلیل خود در خصوص علل ساختاری قتل‌های ناموسی به بحث اقتصاد و توسعه نیافتگی کردستان اشاره کرد و گفت: “وقتی به جغرافیای قتل ناموسی در بین استان‌های ایران نگاه می‌کنیم می‌بینیم که استان‌های که بالاترین آمار را دارند، بالاترین شاخص‌های فلاکت از جمله بیکاری و خط فقر را نیز دارا هستند. خشونت علیه زنان و تقویت بنیاد‌های زن ستیز ارتباط مستقیم با بحث توسعه دارد. از منظر روانشناسی نیز زمانی که مرد از لحاظ اقتصادی جایگاه ضعیف و شکننده‌ای دارد این ضعف اقتصادی را با تسلط بر روان و جسم زن جبران می‌کند. همچنین زمانی که مرد بیکار، بی پول و به همین دلیل مستاصل و خشمگین است، آمادگی بیشتری برای خشونت‌ورزی دارد. توسعه نیافتگی اقتصادی و فرهنگی از زاویه دیگر نیز بر خشونت و قتل اثر گذار است بدین معنا که در شرایطی که دختران امکان ادامه تحصیل و یا اشتغال ندارند، در سن کم ازدواج می‌کنند و در کنار درگیر شدن با پیامد‌های ازدواج زودهنگام، از حیث اقتصادی به مرد وابسته می‌شوند.

استقلال مالی فقط به معنای کسب درآمد نیست بلکه کار به زن هویتی مستقل و اقتداری عامل می‌دهد. بیکاری و وابستگی مالی زن، اما تسلط و اقتدار مردانه را بیشتر می‌کند.

به گفته عزیزی؛ در کنار عوامل گفته شده، قربانیان قتل‌های ناموسی، قربانی ضعف جامعه مدنی و نهادهای حمایتی نیز هستند. در شرایطی که فضای برای فعالیت فعالین مدنی وجود ندارد و انجمن‌های مستقل و نهادهای حمایتی امکان اندکی برای آگاهی بخشی در میان مردم دارند، چطور می‌شود به منسوخ شدن سنت‌های دیرپای قبیله‌ای امیدوار بود؟!