دلنوشته مادر مصطفی کریم بیگی در آستانه چهارمین سالگرد عاشورای تهران

ارسال کننده : آقای محمود نعیمی 24آبان

1463530_604382056294050_338207514_n

ندای سبز آزادی: مادر شهید مصطفی کریم بیگی در دلنوشته ای برای فرزندش با ابراز دلتنگی اظهار کرده است: باور نمی کنی که این همه درد و غربت و شکست و سکوت در کشور ، خودش ، روز و شب هامان را یکی کرده است . تو در دو متر زیر خاک و تنهایی و ما در خواب عمیقی که فرو بردندمان تنهای تنها به شکنجه ای به نام نفس گرفتاریم .

مصطفی کریم بیگی در روز عاشورا در حوالی خیابان نوفل لوشاتو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. خانواده کریم بیگی تا روزها پس از شهادت او هیچ گونه اطلاعی از این موضوع نداشتند و تصور می کردند که وی در روز عاشورا بازداشت شده تا اینکه هفته ها بعد خانواده وی جسد فرزندشان را در پزشکی قانونی شناسایی کردند. با اینکه منزل این شهید در تهران است، اما ماموران امنیتی اجازه دفن او را در این شهر ندادند و خانواده وی مجبور شدند او را در جایی دور از محل سکونت خانواده اش یعنی شهریار کرج به خاک بسپارند.

‎سرانجام در روز ۲۲ دی ماه، تنها با حضور پدر، مادر و خواهر مصطفی و هنگام غروب آفتاب، پیکر شهید کریم بیگی در شهریار به شکل مظلومانه ای به خاک سپرده می شود.

شکایت خانواده اش برای معرفی قاتل او راه به جایی نبرد، سنگ قبرش از سوی نیروهای امنیتی شکسته شد و خانواده اش را هم تحت فشار قرار دادند تا عنوان “شهید” را از سنگ قبر او بردارند.

دلنوشته مادر این شهید عاشورایی که همزمان با چهارمین سالگرد شهادت فرزندش نوشته شد، به شرح زیر است:

پسرم
مصطفی
سلام
از حالت نمی پرسم که بی خبر گذاشتنمان از احوالت بدترین تنبیه برای هر اندک وجدانی است که این روزها به خواب رفته و فداکاری ها و آزادگی های آزاد مردان و زنانی چون تو را فراموش کرده است .
از حالت نمی پرسم ، شاید دنیای دیگر ، دنیای زیباتری باشد که هر کس به آن رفته هرگز برنگشته است .
از حال ما هم نپرس پسرم …. حال ما خوب است اما می دانم که باور نمی کنی .
باور نمی کنی که این همه درد و غربت و شکست و سکوت در کشور ، خودش ، روز و شب هامان را یکی کرده است . تو در دو متر زیر خاک و تنهایی و ما در خواب عمیقی که فرو بردندمان تنهای تنها به شکنجه ای به نام نفس گرفتاریم .
پسرم
بگذار هزار بار خیال کنند که عدالت ظالم پسندشان زیر بالشت هاشان در امان است … یک دعای خیر تو ،از آسمان هر چه پلیدی است خواهد شکست و خواب هاشان را در هم خواهد ریخت .
ما به تو نیاز داریم که جوانه های نروییده ی فردای میهنمان با افتخار ، نام تو و دیگر بزرگوارانی چون تو رابه سبزی یاد کنند و از سینه خاک به د رآیند ….. تا آفتاب دوباره به ما بتاید
و ما باز ” ایرانی ” شویم
ایران آبادمان را با آزادی جوانان سربلندی چون تو آرزومندیم
شهناز کریم بیگی
عاشورای سال 92