خبرگزاری هرانا – دختر ۱۱ ساله ای که بنا به تصمیم مراجع قضایی در آستانه تحویل به اداره بهزیستی مشهد است، زندگی و آرزوهایش را باز می گوید. والدین این دختر معتاد بوده و در موارد بسیار وی را مورد اذیت و آزار قرار میدادند و اهمیتی برای وضعیت تحصیلی وی قایل نبودند. این کودک می گوید که وجود فضای آشفته و ناامن در خانه، روزهای تعطیل را برای وی به تلخ ترین روزها بدل کرده است. با اینکه هنوز پدر و مادر در آرزوهایش حضور دارند و علاقه خود به آنها را پنهان نمی کند اما می گوید هرگز حاضر نیست به آن خانه برگردد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از روزنامه خراسان، دختری خردسال در یکی از کلانتری های مشهد روایتی از زندگی خود را که در آن مصادیق کودک آزاری توسط والدین معتادش به وضوح دیده می شود، ارایه می دهد. بر این مبنا مسئولین زندگی وی را در کنار والدین خطرناک دانسته، و تصمیم دارند وی را به اداره بهزیستی تحویل دهند.
این دختر خردسال به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: “پدر و مادرم به مواد مخدر اعتیاد دارند و به همین دلیل من مانند دیگر دوستانم نمی توانم روزهای خوبی داشته باشم”.
وی در مورد اعتیاد پدرش می گوید: “چند ماه قبل مادربزرگم به سختی پولی تهیه کرد تا پدرم را در مرکز ترک اعتیاد بستری کند و هزینههای درمانش را بپردازد. مادربزرگم دوست نداشت پدرم معتاد بماند اما وقتی پدرم مدتی بعد از آن مرکز بیرون آمد و زمان بستریاش سپری شد همیشه ادعا می کرد که دیگر مواد مصرف نمیکند اما من میدانستم که او باز هم دروغ می گوید چون چند روز قبل با چشمان خودم دیدم که موادش را لای زرورق گذاشته و داخل یخچال پنهان کرد. زمانی که پدرم از کنار یخچال دور شد من هم قابلمه را زیر پایم گذاشتم و یواشکی مواد او را برداشتم تا به مادربزرگم بگویم که پدرم دروغ میگوید و اعتیادش را ترک نکرده است ولی قبل از آن پدرم ماجرا را فهمید و آن قدر مرا کتک زد که از هوش رفتم”.
و آرزو می کند پدرش اینگونه با او و خواهرش رفتار کند: “با آن که میدانم ترک اعتیاد پدرم آرزوی بزرگی برای من است ولی دوست دارم روزی پدرم مصرف مواد مخدر را کنار بگذارد و من و خواهر کوچکم را با موتورسیکلت دایی رضا به پارک و سینما ببرد. وقتی در فیلم ها رفتار پدرها با دختران شان را میبینم خیلی دوست دارم که پدر من هم مهربان باشد و سرم را نوازش کند. میخواهم روزی پدرم موهایم را ببافد اما او اصلا نمی داند که من فقط به خاطر این که روزی روی پاهایش بنشینم و او موهای مرا ببافد آنها را کوتاه نکردهام”.
او در خصوص مادرش گفت: “مادرم برای تامین هزینههای اعتیادشان از صبح تا شب در بیرون از منزل سرکار است و هیچ کس در انجام تکالیف مدرسه کمکی به من نمیکند اگرچه درس خواندن را خیلی دوست دارم اما درس هایم ضعیف است”.
بنابر ادعای وی، والدینش می خواهند تا مقطع ابتدایی تحصیل کند و همچنین ازدواج زود هنگامی را برایش در نظر دارند: “و پدرم می گوید وقتی تا کلاس پنجم درس خواندی باید خانه داری بکنی تا زمانی که تو را عروس کنیم”.
دختر ۱۱ ساله روایت خود را اینچنین به پایان می رساند: “پدر و مادرم تا به حال حتی برای گرفتن کارنامهام نیز به مدرسهام نیامدهاند به همین دلیل دوستانم به من «بی پدر و مادر» میگویند چرا که هر بار مدیر مدرسه به من نامه داد تا پدر و مادرم به مدرسه بیایند باز هم من فقط چشم انتظار ماندم و دیگر دوست ندارم در آن مدرسه درس بخوانم. یک بار که از خانه فرار کرده بودم مرا به بهزیستی بردند. حالا هم وقتی به مادرم اعتراض می کنم او دعوایم می کند و میگوید برو به همان جا که قبلا رفتی! تا از دستت خلاص شوم! عید امسال هم تلویزیون خانهما خراب بود و من گاهی خواهرم را داخل کوچه میبردم تا او سرگرم شود. با وجود این دوست داشتم تعطیلات زودتر تمام شود تا با رفتن به مدرسه ساعتهایی را از خانه دور باشم اما شب گذشته پدرم در حالی که خمار بود مادرم را آن قدر کتک زد که من با جیغ های مادرم، از ترس به پشت بام فرار کردم و شب را در همان جا ماندم. هوا سرد بود و من آن قدر با نگاه کردن به آسمان گریه کردم تا این که خوابم برد اما صبح وقتی از خواب بیدار شدم که باران لباس هایم را خیس کرده بود”.
این دختر خردسال قربانی کودک آزاری والدین معتادش به ماموران بهزیستی شهرستان مشهد تحویل داده شد.
در تاریخ ۱۱ بهمن ماه ۹۷، حبیب الله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفته بود که طی سال گذشته حدود یک میلیون تماس با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ از سوی مردم گرفته شده که از این میان حدود ۱۱ هزار تماس در ارتباط با کودک آزادی بوده است.