رادیوفردا
ازدواجهای فامیلی در اسلام نه تنها منع نشده که توصیه هم شده. ازدواج دختر عمو و پسرعمو حتی پیوندی مقدس و عقدی در آسمانها دانسته شده است؛ یکی از دلایل مذهبیاش؟ ازدواج دختر پیامبر مسلمانان با امام اول شیعیان.
امروز اما علم ژنتیک از احتمالات ترسناکی در سرنوشت فرزندان حاصل از این ازدواجها حرف میزند. احتمالاتی که در طول سالیان نمونههای بسیاری از آن به ثبت رسیده. علم میگوید جهش ژنتیکی در این ازدواجها میتواند شانس بروز اختلالات ژنتیک را در فرزندان حاصل این ازدواجها بالا ببرد.
در تابوی این هفته دکتر تقی کیمیایی اسدی، پزشک متخصص مغز و اعصاب در واشینگتن و آیتالله محمد موسوی بجنوردی در تهران بر سر همین موضوع بحث میکنند.
آقای موسوی بجنوردی نگاه اسلام به ازدواج فامیلی که حالا مهمترین شکل آن ازدواج دخترعمو و پسرعمو است که در فرهنگ ایرانی هم گفته میشود که عقد آنها در آسمان بسته شده و نکاتی از این دست؛ چیست؟ به نظر میرسد که اسلام این نوع ازدواج را بیشتر توصیه کرده است.
محمد موسوی بجنوردی: بسمالله الرحمن الرحیم. مثلاً ما میبینیم که مولا امیرالمومنین و حضرت فاطمه، صدیقه کبری سلامالله علیها با هم ازدواج کردند. اینها پسرعمو و دخترعمو بودند. همین طور حضرت زینب با پسرعمویاش عبدالله ابن جعفر، [فرزند] برادر امیرالمونین سلامالله علیه است و زینب هم که دختر امیرالمومنین است اینها هم با هم ازدواج میکنند. یک امر خیلی رایجی بوده که پسرعمو دخترعمو را میگیرد.
من خب در نجف متولد شدهام و حتی در عراق هم خاطرم میآید که اصلاً دخترعمو نمیتوانست با کس دیگری ازدواج کند. باید با پسرعموی خودش ازدواج کند. میخواهم بگویم فرهنگ عربی است و در عرب این طوری است که به آنها بر میخورد دخترعمو برود با غریبه ازدواج کند. دخترعمو باید با پسرعمو ازدواج کند. این فرهنگ بوده و «بناتنا لأبنائنا». یعنی دختران ما برای فرزندانمان. چون عرب پسر برادر را فرزند خودش میدان
. یعنی طوری بود که یک فرهنگی بود در جهان عرب که اسلام هم به آن عمل کرد که خب نزدیکترین فرد به پسرعمو همان دخترعمو است دیگر چون از یک فرهنگ و تیره و خون هستند و اسلام میگوید که باید هر دو با هم کفو باشند. یعنی از حیث فرهنگ و حیث همه چیز کفو همدیگر باشند زن و مردی که میخواهند ازدواج کنند. مثلاً ما میبینیم بعضی از جوانهای ما از ایران و عراق و کشورهای اسلامی میروند در اروپا ازدواج میکنند در حالی که آنها کفوشان نیستند. کفو یک مرد مسلمان، زن مسلمان است. به نظر من این مسئله فطری است.
اجازه بدهید برگردیم به آقای دکتر کیمیایی و درباره نکاتی که شما مطرح کردید با ایشان صحبت کنیم. آقای دکتر کیمیایی اسدی، آقای موسوی بجنوردی از تیره و خون صحبت کردند. آیا همین نمیتواند مسئله باشد؟ چون از لحاظ ژنتیک صحبت بر سر این است که اتفاقاً از یک خون بودن میتواند تالی داشته باشد که شاید چندان خوشایند نباشد
تقی کیمیایی اسدی: به طور متوسط هر انسانی یک تا دو موتاسیون خیلی خطرناک در ژن خود دارد که مغلوب است. ژن مغلوب ژنی است که اگر بخواهد ظاهر شود باید روی هر دو کوروموزم قرار بگیرد. ژن غالب آن است که اگر روی یک کوروموزم هم باشد میتواند بیماری ایجاد کند.
ما بیشتر در ازدواجهای فامیلی دنبال همین ژنهای مغلوب هستیم که از هر دو طرف میتواند به ارث برسد. حالا این یک تا دو موتاسیون که گفتم مغلوب و در همه هست، میتواند در ازدواجهای غیرفامیلی هم اتفاق بیافتد اما تعداد خیلی زیادی موتاسیونهای خیلی کوچک هست که در فامیلها وجود دارد و اگر آنها با هم ازدواج کنند، شانس اینکه ژنهای مغلوب ظاهر شود بسیار بالاتر میرود. به خاطر این که یکی از پدر به ارث میرسد و یکی از مادر و این پدر و مادر با هم فامیل هستند و شانس این که ژنهای مغلوب ظاهر شود ۲۵ درصد است. یعنی ۲۵ درصد بچههای اینها ممکن است این ژن مغلوب را داشته باشند و اختلال ژنتیکی عمیقی پیدا کنند. ۵۰ درصد بچهها ناقل همین ژن میشوند و باز هم اگر در نسلهای بعدی با هم ازدواج کنند همین اختلالات ژنتیکی ظاهر میشود. ۲۵ درصد آنها هم شانس میآورند و این ژن در آنها از بین میرود.
این را در تاریخ هم میبینیم که خانوادههای سلطنتی اروپایی با همدیگر ازدواج میکردند و بیماریهای خیلی شدیدی مثل هموفیلی، اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری در آنها پیدا شد که جدیداً دیگر اصلاً با هم ازدواج نمیکنند. حتی در خانواده خود من اتفاق افتاد. پدر و مادر من پسرعمه و دختردایی بودند و من برادری داشتم که سندرم بسیار بسیار نادری گرفت که تنها ۳۰۰ مورد آن گزارش شده و این بچه هیچ وقت نتوانست راه برود؛ فقط به خاطر این که پدر و مادرم با همدیگر فامیل بودند این اختلال نادر ژنتیکی در او پیدا شد.
اجازه بدهید که برگردیم به آقای موسوی بجنوردی ببینیم که با نکاتی که شما گفتید ایشان چه پاسخی دارند؟ آقای موسوی بجنوردی آقای دکتر میگویند که به هر حال امکان و شانس اختلالات ژنتیک در این نوع ازدواجها خیلی بالا میرود. شما اشاره میکنید به سابقه تاریخی مذهبی که مثلاً امام اول شیعیان و دختر پیامبر اسلام نسبت فامیلی داشتند ولی صحبتهای آقای دکتر درحقیقت این نگرانی علمی را به دنبال دارد که ثابت شده اختلالات ژنتیک به وجود میآید. شما چه پاسخی میخواهید بدهید؟
موسوی بجنوردی: من در نجف متولد شدهام. در آنجا کاملاً واقف بودم بر این مسائل. در عربهای عراق دخترعمو مال پسرعمو است و اصلا کسی جرئت ندارد بیاید دختری را بگیرد که پسرعمو دارد. او باید بگیرد. الی ماشاءالله من در آنجا ازدواج میدیدم که میشد و هیچ وقت نشنیدم که اختلالی باشد. بر اساس تجربه و مشاهدات من هیچ وقت ندیدم. یک مورد هم حتی نبود که اختلالاتی باشد در فرزندانشان. خود من، خانم من دخترعموی من است. ما پسرعمو و دخترعمو هستیم. الان هم ۵۱ سال است که ازدواج کردهایم و پنج فرزند داریم، سه پسر و دو دختر؛ ماشاءالله حالا شما هم خانم هستید – یکی از یکی خوشگلتر و سالمتر.
سلامت باشند.
موسوی بجنوردی: (میخندد) همه هم تحصیل کرده هستند. من به خودم نگاه میکنم با این که ازدواج دخترعمو و پسرعمو است، چنین چیزی نیست. به عراق نگاه میکنم آنجا هم با وجودی که خیلی به ازدواج دختر عمو و پسرعمو مقیداند اما چنین چیزی نیست.
البته آقای موسوی بجنوردی این نکتهای هم که شما مطرح میکنید که دخترعمو مال پسرعمو است -نقل قول از شما میکنم- یا اینکه در این فرهنگ حتماً باید دخترعمو با پسرعمو ازدواج کند در این فرهنگ، این هم خودش مورد سوال است برای این که آزادی انتخاب افراد، بخصوص زن را زیر سؤال میبرد. شاید زن واقعاً نخواهد با پسرعمویاش ازدواج کند.
موسوی بجنوردی: البته اگر نخواست اجباری نیست. این را به شما عرض کنم. پسرعمو اولویت دارد. یعنی اگر چند تا خواستگار داشته باشد پسرعمو اولی است. حالا اگر پسرعمویی چشم چپی دارد، کچل است یا فلان خب نمیگیرد. این اجبار نیست. به اعتبار عاطفه و علاقه، دخترعمو با پسرعمو یا پسرعمو یا پسرعمو خیلی به هم نزدیک هستند. میگویند ما یک خون هستیم و خیلی از فرهنگ ما با هم مشابه است و خصوصیات و خصلتها به هم خیلی نزدیک است.
آقای دکتر کیمیایی البته با یک یا دو نمونه میدانم که بحث علمی را نمیشود پیش برد اما خب آقای موسوی بجنوردی هم اشاره میکنند که در مورد خودشان این اتفاق افتاده و علاوه بر باور مذهبی یا فرهنگی، تجربه شخصی خودشان را هم در میان میگذارند. ممکن است توضیح دهید که مواردی که این ازدواجها صورت گرفته و اتفاقی نیفتاده را چهطور میتوانیم توصیح بدهیم؟
کیمیایی اسدی: بله خب با خوششانسی حامل ژن موتاسیون یافته نیستند. ژن موتاسیونپیدا کردهای که بیماریزا باشد ندارند. ببینید ژنی هست به نام MAO مونوآمینو آکسیدیس نوع A که در واقع مسئول متابولیسمِ هورمون Catecholamines است و خلق و خو و رفتارهای آدم را کنترل میکند. اگر اختلالی در این ژن وجود داشته باشد بچههایی که متولد میشوند بهشدت خشن هستند.
من نمیدانم که در عراق که این قدر در طول تاریخ خشونت بوده و از زمان پیغمبر امام حسین را سر بریدهاند و همین طور جنگ و قتل عام بوده آیا اینها واقعا در همین ژن MAO نوع A همین اختلال را دارند که هنوز هم این طور خشونت نشان میدهند؟ آیا در عراقیها چنین ژنی هست که بر اثر ازدواج پسرعمو و دخترعمو که این قدر شایع است، این قدر این ژن شایع است و این قدر با هم خشونت نشان میدهند؟
البته این توهینی به عراقیها و ملیگرایی نشود. ولی به طور کلی بیش از ۱۰۰ موتاسیون هست که به صورت ژنتیک اتفاق میافتد و اگر در پدر و مادری که با هم ازدواج میکنند پیش بیاید حتماً بچهشان ۲۵ درصد مبتلا میشود و از نسلی به نسل دیگر هم میرود و هر چه بیشتر با هم ازدواج کنند این موتاسیونها بیشتر میشود و در واقع از ژنوتیپ به فنوتیپ تبدیل میشوند.
اگر کسی با بیماریهای نورولوژیک یا بیماریهای خونی مثل هموفیلی آشنایی داشته باشد یا بیماریهای دیگری که به طور ژنتیکی به ارث میرسد یا این سندرمهایی که مردم را ضداجتماع میکند، میبیند که بیشتر اینها ناشی ار توارث ژنهای مغلوب است و بیشتر هم در فامیلها ظاهر میشود.
آقای موسوی بجنوردی بنابراین پرسش اینجا این میشود که اگر اعتقاد به این که ازدواج دخترعمو و پسرعمو که گاهی حتی گفته میشود ازدواج مقدسی است، در سیره ائمه مسلمانان هم بوده…اما اگر به طور مثال شما بدانید که چنین تالی و نتیجهای میتواند داشته باشد، آن موقع آیا همچنان خواهید گفت که این ازدواج چون بین امام اول شیعیان و دختر پیامبر اسلام صورت گرفته، ازدواجی است که میتوان از آن دفاع کرد؟
موسوی بجنوردی: خب من تخصصم حقوق و فقه و فلسفه است. اما تجربه خودش به نظر من از آگاهی علمی بالاتر است. من عرض کردم من تولدم در شهر نجف بود و آدمی بودم خیلی اجتماعی و مربوط با مردم چه در کربلا و چه در نجف و چه جاهای دیگه. من یک مورد را ندیدم کسی بیاید بگوید. چون آنجا هم عرض کردم که مقیداند دخترعمو مال پسرعمو است. یک مورد را من ندیدم و نشنیدم که بچههاشان معلول باشد. مشاهدات و تجربیاتی که در تمام این مدت داشتم [خلاف این را نشان میدهد]. فرمایشی هست از امیرالمومنین که میگوید «بناتنا لأبنائنا» که منایه است و یعنی دخترعمو مال پسرعمو است. این مسئله برایشان فرهنگی الزامی است و من تا به حال یک مورد را نشنیدهام که فرزندان اینها معلول باشند.
حالا ما بیشتر راجع به جهان اسلام یا جامعه ایران و خاورمیانه در اینجا بحث کردیم ولی آقای دکتر کیمیایی در آمریکا هم که ما هستیم فقط فکر میکنم در شش ایالت است که ممنوع شده ازدواج بین آنچه که اینجا به آن میگویند first cousin، دخترعمو و پسرعمو و شکلهای دیگر این ازدواج فامیلی. در بعضی از این ایالتها گفته شده که اگر بالای ۶۵ سال باشند و بخواهند با هم ازدواج کنند اشکالی ندارد، در ۶ ایالت به طور کلی ممنوع شده و در بقیه ایالتها ممنوعیتی وجود ندارد. اگر این نگرانی ژنتیک به لحاظ علمی وجود دارد چرا میبینیم که در جامعهای مثل آمریکا هم وضع، تفاوت عمدهای نمیکند؟
کیمیایی اسدی: ببینید چند تا مسئله اینجا مطرح است. یکی برداشتهای شخصی است که هیچ ارزشی در علم ندارد یعنی هیچ کسی نمیتواند ادعا کند که برداشتهای شخصیاش قابل تعمیم به جامعه است. نکته دیگر این که سنتها همه زیر سؤال هستند. تمام رفتارهای سنتی، چه دینی و چه غیردینی زیر سؤال هستند، از ختنه کردن گرفته تا ازدواج دخترعمو و پسرعمو.
هنوز در سنت مسیحیت مقدار زیادی ممنوعیت [در این مورد] هست. ولی در آمریکا وقتی که دخترعمو و پسرعمو با هم ازدواج میکنند یا فامیل نزدیک هستند از زمان حاملگی اینها تحت نظر هستند و تستهای ژنتیکی در مایع آمیونتیک بچه انجام میگیرد و بچه مرتب سونوگرام میشود و اگر اختلالی داشته باشد بچه سقط میشود و نمیگذارد متولد شود.
یک نکته دیگه هم بگویم از نظر اجتماعی وقتی که دختر و پسرهای فامیل با هم بزرگ میشوند بهطور کلی تمایل جنسیشان نسبت به هم کم میشود. این را در چینیها مطالعه عمیقی کردهاند. اگر دخترعمو و پسرعموهای ایران و عراق و …هم از نزدیک با هم بزرگ شوند میل جنسیشان نسبت به هم کم میشوند و مردها اکثراً دنبال زنان دیگر میروند و شاید یکی از ریشههای چندهمسری یا چندزنی در همین هم باشد.
موسوی بجنوردی: اجازه میدهید پاسخ بدهم؟
خواهش میکنم بفرمایید.
موسوی بجنوردی: اولاً خود خانم بنده دخترعموی من است و من هم پسرعموی او هستم. ایشان وقتی با بنده ازدواج کرد ۱۴ سالش بود و من ۱۸ سال. همان عشق و علاقهای که آن وقت داشتیم اگر نگویم بیشتر شده، هنوز هم الان باقی است. بعد هم اساساً شما قبول دارید که تجربه در نظریات علمی میتواند دخالت داشته باشد؟
کیمیایی اسدی: تجربیات شخصی هیچ ارزشی ندارد.
موسوی بجنوردی: نه جامعه. یک جامعهای چیزی را تجربه کند. میتواند در نظریات علمی دخالت کند؟
کیمیایی اسدی: به شرط اینکه دانشمند بیطرفی نتیجه رفتار اجتماعی را بررسی کند و چندین هزار مورد را آمار دقیق بگیرند آن وقت ارزش دارد. ولی تجربه فردی هیچ گونه ارزشی ندارد.
موسوی بجنوردی: الان در جهان عرب معروف است. میگویند التجربه اکبرُ برهان. عرض کردم خدمتتان که در عراق ۹۰ درصد ازدواجها بین پسرعمو و دخترعمو است.
کیمیایی اسدی: شما خبر دارید واقعاً در خانههای اینها چه میگذرد؟ چند تا از بچههاشان مرده متولد میشوند؟ یا اینکه بچهها متولد میشوند و میگذارند بمیرند؟ چون به شدت مبتلا هستند و عقبماندههای شدید هستند؟ من مطمئنام که در جوامعی مثل عراق تعداد کمتوانیهای ذهنی با این چیزی که شما میگویید باید بهشدت بالاتر از غرب باشد. این تجربه شما کاملاً محدود است و اصلاً نمیشود هیچ نتیجهای از آن گرفت.
موسوی بجنوردی: اجازه بفرمایید بنده عرضام را بکنم.
بله خواهش میکنم بفرمایید آقای موسوی بجنوردی.
موسوی بجنوردی: ببینید پدر من در آنجا یکی از مراجع بزرگ تقلید بود. ما در یک خانوادهای هستیم که با اکثر مردم مربوط بودیم. هم آنها با ما ارتباط داشتند و هم ما ارتباط داشتیم. یعنی آگاهی دارم. این طوری که آقای دکتر میگوید خیال میکند بنده در خانه نشستهام و در را بستهام و همین طوری دارم برای خودم صحبت میکنم. من که از خودم صحبت نمیکنم. آدمی بودم که در آنجا با جامعه مربوط بودم. یک مورد را هم من یادم نمیآید در ۲۰ سالی که در نجف بودم که ببینیم بچههای آنها معلولند.
کیمیایی اسدی: یعنی ادعایی که ایشان میکنند مثل اینکه ژنتیک عراقیها با بقیه انسانها متفاوت است. من فکر نمیکنم چنین چیزی درست باشد.
موسوی بجنوردی: (میخندد) حرف عجیبی است… مگر ژنتیک فرق میکند؟ در تمام انسانها یک شکل است دیگر.
کیمیایی اسدی: اجازه بدهید من یک مثالی بزنم. در مغز مادهای هست به اسم دوپامین که دوپامین شماره دو گیرندههایی دارد که گیرندههایش را روی کوروموزم شماره یازده رمزگذاری میکند. اگر این موتاسین داشته باشد پدر و مادرها ممکن است هیچ کدامشان الکُلیک (معتاد به الکل ) نباشند اما اگر پسرعمو و دخترعمو باشند، بچهشان که بزرگ شود حتما یا الکُلیک میشود یا معتاد. ۲۵ درصد بچههاشان.
این چیز ثابتشده است یا اگر ناقل ژن فنیل کتونوری باشند که عامل یک درصد عقبماندگیهاست یعنی درواقع تعداد زیادی از انسانها مخصوصا یهودیها که خیلی بین خودشان ازدواج میکنند ناقل این بیماری هستند و بچهشان فنیل کتونوری پیدا میکند. بهترین مثالی که من میتوانم بزنم برای اجتماعات، اجتماعات یهودیها هستند. یهودیها به خاطر این که خودشان را قاطی بقیه اجتماعات نکردهاند، عملاً قریب به اتفاق بیماریهای ژنتیکی که قابل تشخیص است در یهودیها اول تشخیص داده شدهاند. بیماریهای بسیار نادری که در گروهها و اجتماعات وسیعتر دیده نمیشود.
شما اگر آمار اختلالات ژنتیکی را بخوانید میبینید که در خانواده یهودیها بیشتر است.
آقای موسوی بجنوردی یک نکته آقای کیمیایی گفتند در مورد کاهش میل و کشش جنسی به خاطر اینکه پسرعمو و دختر عمو از بچگی با هم بزرگ شدهاند و این میتواند مسائلی ایجاد کند. در این مورد اگر توضیحی دارید به نظرم بد نیست که بفرمایید و بعد میتوانیم جمعبندی شما اساساً درباره موضوع بشنویم.
موسوی بجنوردی: الآن حدود ۵۰ سال است که از ازدواج ما میگذرد و عشق و علاقهای که قبلاً داشتم باور کنید هیچ کمتر نشده…نه از طرف من نه از طرف ایشان.
کیمیایی اسدی: میتوانم بپرسم شما و خانمتان با هم بزرگ شدید یا جداگانه؟
موسوی بجنوردی: نه خانم من ایران بود. من تابستانها میآمدم ایران. ایشان در خراسان بود. من رفتم آنجا و دیدم و پسندیدم و سریعاً هم ازدواج کردیم و الان ۵۰ سال میگذرد و الان هم مثل همان روزی که پسندیدم علاقه هست. میخواهم عرض کنم کلیت ندارد. ممکن است در بعضیها باشد اما کلیت ندارد. شما اگر بخواهید یک نظریه علمی را ثابت کنید باید کلیت داشته باشد نه اینکه در بعضی موارد باشد و بنده تسری بدهم و بگویم همه این طور هستند. این را قبول دارید آقای دکتر؟
کیمیایی اسدی: این موردی که شما میفرمایید در مورد شما صدق نمیکند ولی این موضوع را در چینیها مطالعه عمیقی کردهاند که با هم بزرگ شدن باعث شده مثل خواهر و برادر به هم نگاه میکردند. این یک رمز ژنتیکی است که گذاشته شده و اگر کسی با کس دیگر بزرگ شود به طور سرشتی این کد ژنتیکی هست که میل جنسی را کم میکند. شما و دخترعموتان از این نظر کاملاً غریبه بودید.
موسوی بجنوردی: بله من ایشان را ندیده بودم.
کیمیایی اسدی: بله و شما اختلال ژنتیکی نداشتید و شانس آوردید ولی به شما توصیه میکنند بچههاتان را نگذارید که با پسرعمو، دخترعمو یا دختر دایی، عمه و هرکدام ازدواج کنند.
موسوی بجنوردی: حتی در روانشناسی هم تجربه یک برهان قوی است و ما نباید فقط برویم روی فرمولهایی که درست میکنیم. دخترعمو با پسرعمو، پسردایی با دخترعمه، این ازدواجها خیلی فراوان است چه در ایران و چه در نجف و من ندیدم یک مورد که فرزندان اینها معلول باشند یا عقبماندگی داشته باشند یا نقص عضوی داشته باشند.
اما خب من آقای دکتر را هم یک آدم دانشمندی میدانم که در این علم متخصص است و نمیخواهم دخالت بکنم ولی از نظر تجربی و براساس متون دینی که ما داریم که تأکید میکند تا میتوانید با غریبه ازدواج نکنید، چون فرهنگ آنها را خوب میدانید و آشنا هستید و میتوانید با هم خوب زندگی کنید. حالا بنده بروم یک غریبه را بگیرم. من ۱۲ سال عضو شورای عالی قضایی بودهام. کم موردی میدیدم که طلاق بین فامیل بشود. معمولاً آنها که با غریبه ازدواج کرده بودند چون فرهنگشان دو تا در میآمد، اختلاف و منجر به طلاق میشد.
آقای دکتر کیمیایی خب نظر آقای موسوی بجنوردی است. در حقیقت حمایت میکنند میگویند که حتی اختلافات کمتر است و توصیه میکنند. شما در جمع بندی خودتان چه توصیهای خواهید داشت و چه نکاتی را میخواهید مطرح کنید؟
کیمیایی اسدی: توصیهام این است که ازدواجهای فامیلی هر چه نزدیکتر باشد شانس پیدا شدن اختلالات ژنتیکی بالاتر و بالاتر میرود. اختلالات ژنتیکی تنها این نیست که بچه فلج شود یا نابینا شود. یا اصلا به طور کلی عقبماندگی ذهنی پیدا کند. بلکه ممکن است عامل رفتارهای خشونتآمیز هم باشد و موجب زیاد شدن تمایل به اعتیاد و الکلیسم شود.
اینها همه ژنتیک هستند و همهشان هم ژن مغلوب دارند که با ازدواجهای فامیلی بیشتر میشود. مخصوصاً بیماریهای روانی مثل دوقطبیها و اسکیزوفرنی هم ژن بعضی انواعشان معلوم است و ازدواج فامیلی شانس اینها را بالا میبرد. به همین جهت بهشدت توصیه میکنم که هر چه میتوانید دورتر از فامیل ازدواج کنید. این باعث تنوع ژنتیکی میشود و نهتنها شانس بیماریهای را کمتر میکند بلکه این که شانس این که زکاوت بچههاتان هم بیشتر شود بالاتر میرود. چون خیلی از این موتاسیونها خفیف هستند و باعث کاهش زکاوت در بچهها میشوند. اگر از خانوادههای خیلی دور ازدواج کنید شانس این که این موتاسیونها را داشته باشند کمتر و شانس این که بچهتان باهوشتر دربیاید بیشتر میشود.
بسیار سپاسگزارم آقای دکتر کیمیایی اسدی و آقای آیتالله موسوی بجنوردی که در برنامه تابو مهمانان ما بودید.