ماهنامه خط صلح
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی اخیراً گزارشی تحت عنوان “عوامل موثر بر اجرایی شدن سیاست های حجاب و راهکارهای پیش رو” منتشر کرده که به طور صریح به عدم توفیق سیاست های حکومت در برخورد با مسئله حجاب اذعان داشته و پدیده حجاب در ایران را مسئله ای “مبهم” و “لاینحل” نزد سیاستگذاران خوانده است. این گزارش به شیوه “فراپژوهش” منتشر شده؛ بدان معنا که آمارها و داده های پیشین موجود درباره حجاب را با کنار هم قراردادن بررسی می کند. در نتیجه این گزارش به آمار و نظرسنجی جدیدی اتکا نمی کند بلکه به آمارهایی که برخی شان حتی بیش از ده سال قدمت دارند و طبعاً بازتاب دهنده افکار امروز جامعه نیست، استناد می کند. این بررسی در پنج بعد ارزشمندی حجاب، ضرورت حجاب برای زن مسلمان، حدود حجاب، پیامدهای حجاب و بی حجابی و مداخله دولت در موضوع حجاب صورت گرفته است که در این مطلب به هرکدام از آنان خواهیم پرداخت.
ارزشمندی حجاب: روند کاهشی
اولین شاخص برای بررسی ارزشمندی حجاب، شاخصِ “عیب بودن بدحجابی و احترام به محجبه ها” است که به نظرسنجی سال ۱۳۷۱ استناد شده که ۴۱/۵ درصد جامعه عدم رعایت حجاب را عیب می دانستند و تنها ۳۶/۸ درصد اعلام کردند به زنان چادری احترام بیش تری نسبت به زنان مانتو و روسری پوش می گذارند.
در بحث زیبایی، به نظرسنجی منحصر به شهر تهران در سال ۱۳۹۰ اتکا شده و در آن ۴۴/۷ درصد در برابر ۳۹/۸ درصد پاسخگویان اعلام کردند که مانتو و شلوار را زیباتر از چادر و مقنعه می دانند. در شاخص “تمایل مردم” هم به نظرسنجی منحصر به شهر تهران در سال ۱۳۹۳ استناد شده که تنها ۳۵/۱ درصد شهروندان تهرانی تمایل به استفاده از پوشش اسلامیِ مورد تایید معیارهای سازمان های دولتی دارند. این گزارش در ادامه با اشاره به نظرسنجی های اشاره شده، نتیجه می گیرد که فشار روانی و اجتماعی بر ضد حجاب شرعی در جامعه وجود دارد.
ضرورت حجاب: وضعیت مطلوب
این گزارش با استناد به نظرسنجی سال ۱۳۸۷ سازمان تبلیغات اسلامی نتیجه گیری کرده که حدود ۸۵ درصد افراد جامعه، قائل به ضرورت حجاب برای زن مسلمان هستند. این نظرسنجی با طرح پرسش “زن مسلمان نباید هر لباسی را بپوشد” و با گزینه های موافقم، بینابین و مخالفم مطرح شده که نزدیک به ۸۴ درصد گزینه “موافقم” را انتخاب کرده اند. در سوالهای این تحقیق هیج توضیحی داده نشده که منظور از “هر لباس” چیست و اساساً پرسش شونده نمی داند که آیا حرف از بیکینی در میان است و یا مثلاً شال و مانتوی کوتاه. این گونه پرسشها را اصطلاحاً “Leading Question” می نامند که در آن برگزارکننده نظرسنجی سوال را به گونه ای القائی تنظیم کرده تا نظر مطلوب خود را دریافت کند.
هم چنین در نظرسنجی دیگری سازمان تبلیغات اسلامی مدعی شده که ۹۵/۶ درصد مردم به سوالِ “آیا به حجاب اعتقاد دارید” پاسخ مثبت داده اند. در میان نظرسنجی های متعددی که در این گزارش بدان استناد شده بحث “ضرورت حجاب” تنها محوری است که بنا به ادعای دست اندرکاران این گزارش وضعیتی بسیار مطلوب دارد. چنین آماری اما با لحن نگران پایان این تحقیق همخوانی ندارد. مهم تر از آن، آن چه که نتیجه این نطرسنجی را بیش تر محل تردید قرار می دهد، اعتبار برگزارکننده این نظرسنجی، سازمان تبلیغات اسلامی است که وظیفه خود را” هدایت افکار عمومی و مقابله با تهاجم فرهنگ غیرخودی” می داند.
حدود حجاب: روند کاهشی
از حیث حدود حجاب، بر اساس این گزارش بین نگرش مردم و نگرش شرعی تفاوت هایی وجود دارد و از تعداد افرادی که مقید به معیار حجاب شرعی هستند، کاسته شده؛ اما هم چنان بنا به نظرسنجی سازمان تبلیغات نزدیک به ۶۴/۷ درصد پاسخگویان با گزاره “حجاب زن باید به نحوی باشد که موهایش اصلاً معلوم نباشد” موافق هستند. و در پرسش دیگری تنها ۱۷/۵ درصد معتقد بودند که می شود حجاب را در برابر برادر شوهر و یا شوهر خواهر رعایت نکرد که این آمار با توجه به واقعیت های جامعه ایران کمی اغراق آمیز به نظر می رسد و حکایت از آن دارد که نظرسنجی از سطح گستره کافی برخوردار نبوده است.
پیامدهای حجاب: وضعیت مطلوب
در محور تاثیرهای منفی بدحجابی هم به نظرسنجی دیگری از سازمان تبلیغات اسلامی استناد شده که در آن در پاسخ به پرسش های پیرامون “لباس نامناسب” اکثر پرسش کنندگان به تاثیر منفی بدحجابی صحه گذاشتند. این گزارش تاکید کرده که در میان پنج بعد مطرح شده، در دو بعد “ضرورت حجاب” و” پیامدهای بدحجابی” وضعیت جامعه ایران مثبت و مطلوب است. این در حالی است که نظرسنجی استناد شده حداقل مربوط به ۱۰ سال پیش است و اطلاعی از چگونگی اجرا و جزئیات نظرسنجی نیز ارائه نشده است.
مداخله دولت در مساله حجاب: روند کاهشی
در میان محورهای مورد بحث قرار گرفته در این گزارش، بیش ترین میزان تغییر و تحول در بحث مداخله دولت و مخالفت با گشت ارشاد صورت گرفته است. بنا به تحقیق مرکز افکارسنجی دانشجویان در سال ۱۳۹۳ تنها ۳۹/۹ درصد معتقد به مداخله دولت بوده اند و نزدیک به پنجاه درصد هم اعلام کرده اند که حجاب را امری شخصی می دانند. این در حالی است که در سال ۸۷ این آمار به ترتیب ۳۴/۷ و ۵۵/۷ درصد بوده است. همین آمار سبب نگرانی مقامات مسئول شده؛ چرا که استدلال کردند کاهش ارزشمندی حجاب در کنار مخالفت با دخالت دولت در مسئله حجاب، دو عاملی هستند که می تواند نحوه مقابله با بی حجابی رو به صعود را دشوار سازد.
پیدایش مقاومت اجتماعی در برابر حجاب
در میان پنج بعد مورد بحث قرار گرفته، گزارش مرکز پژوهش ها تاکید کرده تنها بعدی که اکثریت مردم ایران با آن مخالف اند، مسئله دخالت دولت در بحث حجاب است. در باقی ابعاد، یا شرایط مطلوب است و یا تنها اعتقاد مردم روند کاهشی داشته اما هم چنان اکثریت مردم با آن موافق اند. آن چه که سبب نگرانی تهیه کنندگان گزارش شده این است که جامعه به سمت بد حجابی پیش می رود. به عبارتی دیگر، هرچه به جلو پیش می رویم مردم بیش تر با حجاب مطلوب حکومت فاصله می گیرند. در بحث سیاستگذاری درباره حجاب هم، نویسندگان پژوهش، سال های ۱۳۷۶ به این طرف را پیدایش الگوی مقاومت اجتماعی و انسجام اجتماعی پایین خوانده اند؛ به این معنا که اقلیتی منسجم با نگرشی ضد حجاب شکل گرفته که در کنار افزایش حجاب عرفی ]بدحجاب[، امکان اعمال سیاست های کنترلی از طرف حاکمیت را بر خلاف سال های اول انقلاب دشوار کرده است.
لازم به ذکر است که گزارش مرکز پژوهش های مجلس وقتی از کاهش گرایش به حجاب به سخن می آورد، مقصود حجاب شرعی است مثل چادر، مقنعه و یا استفاده از مانتو و روسری به نحوی که موی سر معلوم نباشد و نه بی حجابی. به عبارتی دیگر، وقتی این گزارش به روند کاهش حجاب اشاره می کند، مقصودش این است که مردم از حجاب مورد تایید حکومت دور شده اند؛ نه اینکه بی حجابی را برگزیده اند. از طرفی این گزارش اعلام کرده که تنها یازده درصد جامعه دارای بدحجابی ناهنجار هستند و از طرفی دیگر تاکیده شده که اجرای طرح حجاب و عفاف “با حساسیت بالای اجتماعی، مقاومت رسانه ای و پیامدهای جنجالی رسانه ها” مواجه خواهد شد که چنین آماری با لحن نویسنده در تطابق نیست.
در بحث نتیجه گیری از این گزارش چهل صفحه ای، نویسندگان تاکید دارند که نه می شود فرآیند جرم انگاری را تشدید کرد، نه وضع موجود را تداوم داد و نه به طور کامل بی حجابی را جرم زدایی کرد. راه حل ارائه شده افزایش ارزشمندی حجاب با در نظر گرفتن همزمان “زیبانمایی حجاب از طریق رسانه ها” و “تغافل نسبت به پدیده بی حجابی” است.
در تشریح چرایی کاهش ارزشمندی حجاب، این گزارش از تولیدات رسانه ای و شبکه های ماهواره ای تا هنرمندان و بازیگران پرفالوئر اینستاگرام و “مد روز” را مقصر خوانده اما هیچ اشاره ای به ماهیت سرکوب گرانه و محدودیت زای حجاب نکرده است. واقعیت این است که ایران تنها کشوری در جهان است که حجاب اجباری را بر تمامی شهروندان مسلمان و غیر مسلمان و حتی بازدیدکنندگان خارجی تحمیل میکند. حجاب اجباری تبعات چند وجهی دارد که بر جنبه های خصوصی و عمومی نه تنها زنان بلکه کل جامعه تاثیر می گذارد. جداسازی زنان از مردان در محیطهای کاری و آموزشی، اتوبوس و مترو، صف نان و اعمال کنترل افراد از طریق حراست فرهنگسراها و فرودگاه ها و ممانعت از ورود و پرواز افراد بدحجاب تنها بخشی از دست اندازی حکومت در محیط های عمومی است. محرومیت از بازی های ورزشی مثل بدنسازی و کشتی و شنا و محروم کردن حتی کسانی که به صورت شخصی در مسابقات جهانی شرکت می کنند بیانگر آن است که زن ملک حکومت است و اراده شخصی برای تصمیم گیری ندارد. حجاب اجباری حتی راه پلیس به میان مهمانیهای خصوصی مردم و جشنهای عروسی هم باز کرده است و حکومت حق خود می داند تا از ملک و ناموس خود حفاظت کند. تحمیل چنین نظم اجتماعی سرکوب گرانه را نمی شود با تبلیغ رسانهای و یا “کاهش قیمت چادر اسلامی” عادی جلوه داد. آینده با حجاب اجباری نیست.