ارسال کننده : manijeh a r
از اوایل سپتامبر سال جاری میلادی، استان وست آگدر نروژ با همکاری مراکز و سازمانهای اجتماعی این استان، بمناسبت یکصدمین سالروز برسمیت شناختە شدن حق رأی برای زنان نروژ، اقدام بە برگزاری کنفرانس و مجموعە فعالیتهای فرهنگی نمود.
در این زنجیرە فعالیت کە از روز یکشنبە، دوم سپتامبر و با حضور زنان فعال ملیتهای مختلف جهان شروع شد، از شماری از زنان مبارز ملل مختلف قدردانی بعملآمد.
نام و عکس کامیلا کولیت کە از زنان نامدار نروژ بودە و 200 سال پیش در شهر کریستیانساند زادە شدە است، همچنین مادر ترزا، و پروین اعتصامی کە هر کدام از آنان در خدمات انسان دوستانە و گسترش بها و ارزشهای والای انسانی معروف می باشند، در پوستری که به این مناسبت طراحی گردیده، دیدە میشود.
در پی پیشنهاد جمعی از کنشگران زن کرد در نروژ و اروپا از بنده نیز جهت شرکت در کنفرانس و دیگر برنامەها و فعالیتهای دعوت بعمل آمدەبود. اما بدلیل آنکە نتوانستم مستقیما در این کنفرانس و برنامەهای دیگر شرکت نمایم، از طریق یک سخنرانی ویدئویی، مطالبی را در خصوص مبارزە و فعالیت زنان پیشمرگ در کردستان، تقدیم شرکت کنندگان در این کنفرانس نمودم. برگزار کنندگان این کنفرانس، ضمن ابراز تأسف از عدم حضور مستقیم من در این کنفرانس و اشارە بە مبارزە و فعالیت چندین سالەام در عرصەی مبارزەی برابریطلبانە، پس از پخش بخش کوتاهی از متن کردی این سخنرانی ویدئویی ، برگردان نروژی سخنان من را توسط خانم غنچەی محمدی تقدیم حضار نموده بودند.
آنچه در زیر میخوانید، ترجمهی فارسی متن سخنرانی بنده در این کنفرانس است:
با درود بە شما عزیزان!
من یک زن کرد هستم و از کردستان با شما سخن میگویم. کردستان سرزمینی است تکەتکە شدە در خاورمیانە و کرد ملتی است با 40 میلیون نفر جمعیت کە کشورهای ترکیە، ایران، عراق و سوریە آنرا در میان خود تقسیم کردەاند. میتوانم بگویم کە بزرگترین ملت بدون دولت این روزگار هستیم. این سرزمین تقسیم شدەی محروم از حقوق ملی، ستم دیگری را نیز بر ستمها و تبعیضاتی کە زنان در جوامع مردسالار و عقب ماندە با آنها مواجە هستند، افزودە است و آن عبارتست از ستم ملی. میخواهم از این دریچە خود را بە شما معرفی کردە و از مصائب و محرومیتها و در عین حال مبارزە و فعآلیت زنان کردستان سخن بگویم.
من کویستان فتوحی و اهل شرق کردستان هستم، بخشی کە بسیاری اوقات بعنوان کردستان ایران از آن یاد میشود. در کردستان احزاب و سازمانهای گوناگونی وجود دارند. شماری از آنها همگام با مبارزە در راه کسب حقوق ملی، بە مسائل اجتماعی و از جملە مسألەی زنان نیزاهمیت میدهند. حزب دمکرات کردستان از جملەی این احزاب است. من و یکی از خواهرانم کە از من بزرگتر است، در ابتدا بە شیوەی مخفی در کردستان ایران بە فعالیتهای انقلابی مشغول بودیم. اما هنگامیکە احساس کردیم تحت کنترل بودە و با خطر بازداشت از سوی دم و دستگاه جاسوسی و سرکوب رژیم ایران مواجە هستیم بە صفوف پیشمرگان پیوستیم. از سال 1986 – کە 18 سال سن داشتم – تاکنون، یعنی مدت 27 سال است کە فعالیت در کسوت پیشمرگی را بعنوان راهی برای مبارزە و مقابلە با هردو ستم ملی و جنسیتی انتخاب کردەام.
مایلم در خصوص واژەی “پیشمرگ” اندکی تأمل نمایم. درمیان ملت کرد، انسانهایی کە حاضرند زندگی و جان خود را فدای آزادی و سعادت انسانهای دیگر نمایند، پیشمرگ مینامند. زنانی کە در جنبش آزادیخواهانەی کردستان بە صفوف پیشمرگان پیوستند و بدلیل ورود بە فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی و اجتماعی و بشردوستانە پیشاهنگ بشمار میآیند، بە معنای واقعی پیشمرگ هستند. زیرا مسألەی آنان تنها روبرو شدن با خطر جنگ و از دست دادن جانشان بدست نیروهای مسلح رژیمهای ایران، عراق، ترکیە و سوریە نیست، بلکە مواجهە با اندیشەها و دیدگاههای عقب افتادەی یک جامعەی مردسالار نیز هست. من نیز نظیر دیگر پیشمرگان زن از سویی میبایست وظائف روزانەی پیشمرگی خود را کە عبارت بود از حمایت از مردم کردستان و دفاع از خود و همقطارانم بهنگام یورش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، بە انجام برسانم و از سوی دیگر از وظیفەی پیشاهنگی خویش در مقام یک زن و بعنوان یک مدافع برابری زن و مرد غافل نباشم.
زمانیکە بە صفوف پیشمرگان پیوستم، شهرهای کردستان توسط نیروهای نظامی جمهوری اسلامی کنترل میشدند. بە همین دلیل فعالیت و تحرکات نیروهای پیشمرگ، عمدتا در خارج از شهرها و در میان مردم روستاها بود. ما زنان پیشمرگ وظائف بسیاری را در ارتباط با زنان روستایی برعهدە داشتیم. بدلیل آنکە کردستان عمدا از سوی رژیمهای زورمدار در عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نگەداشتە شدەاست، متأسفانە زنان و دختران بویژە در روستاها، هنوز در شرایط بسیار ناگواری بسر میبرند. هم ازاینرو ما میبایست در چند زمینە تلاش نماییم. میبایست علیرغم امکانات اندکی کە داریم از لحاظ بهداشتی و درمانی، آنان را راهنمایی کردە و یاری رسانیم. بە آنها بیاموزیم کە در دوران پریود و یا بارداری، مسائل بهداشتی را چگونە مراعات نمایند. متأسفانە دولت هنوز در بسیاری از روستاهای کردستان، مراکز درمانی و بهداشتی لازم را احداث نکردەاست. زنان کماکان از امکاناتی چون پیشگیری از بارداری محروم هستند. 20-30 سال پیش اوضاع بسیار وخیمتر نیز بود. ما پیشتر در مراکز درمانی و بیمارستانهای وابسته به جنبش کردستان، برای اینگونە همکاریها و راهنماییها، آموزشهایی را دیدەبودیم. اما آنچە کە در زمینە همکاری و راهنمایی از دست ما ساختە بود، بسیار کم بود و تنها روستاهایی را شامل میشد کە محل استقرار یا تردد نیروی پیشمرگ بودند.
از لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز میبایست با زنان و خانوادەها کار میکریم. آندوران آداب و رسوم بسیاری در میان مردم وجود داشت کە بە زیان زنان بودند. البتە اکنون نیز هرچند کاهش یافتەاند، اما متأسفانە هنوز در جامعەی کردستان وجود دارند. ختنە کردن دختران آنهم بە شیوەای بسیار بیرحمانە و با غیر بهداشتیترین وسائل و تکنیکها، ازدواج اجباری، اعمال تبعیض علیە زنان و دختران بویژە در عرصەی آموزش وپرورش و تحصیل از جملەی این پدیدەها بودند. ما مادران را تشویق میکردیم کە دخترانشان را ختنە نکنند و آنها را از مخاطرات چنین کاری مطلع میساختیم. از پدران و مادران میخواستیم کە دخترشان را هم بە مدرسە بفرستند. در بخشی از روستاها کە آزاد بودە و پیشمرگان از آنها حراست میکردند، نیروهای سیاسی اقدام بە احداث مدارس نمودە و کتب و آموزگار لازم را برای کودکان و حتی بزرگسالان تأمین کردەبودند. شمار کثیری از پیشمرگان زن بعنوان آموزگار در این مدارس بە تدریس مشغول بودند. ما پیشمرگان زن همچنین در روستاها با برگزاری گردهمایی از مضرات و خسارات خشونت علیە دختران و زنان سخن میگفتیم. حتی تحقیق میکردیم و افرادی کە اقدامات خشونت آمیزی علیە همسران و دختران خود انجام دادە بودند را بە نیروی پیشمرگ معرفی میکردیم تا از سوی مؤسسات و نهادهای جنبش کردستان مورد رسیدگی قرار گیرند. برای مردم از پیامدهای وخامتبار ازدواج اجباری دختران سخن میگفتیم. بخشی از وقت خود را صرف رسیدگی بە شکایات دختران و زنانی میکردیم کە در درون خانوادەیشان با ستم و بدرفتاری مواجە میشدند و آنها را راهنمایی میکردیم. در واقع زنان و دختران روستایی با مشاهدەی نیروی پیشمرگ و بویژە پیشمرگان زن خوشحال میشدند، زیرا آنها را حامی خود میدانستند کە در مقابل ستم و تبعیض از آنها حمایت و دفاع میکردند.
در کنار این اقدامات نیز لازم بود زنان را با حقوق خود آشنا سازیم و در مورد لزوم برابری زن و مرد در خانوادە و جامعە با آنان صحبت کنیم. اگر ما پیشمرگان زن از این موضوع غافل میشدیم و بە مشکلات و معضلات زنان جامعە اهمیت نمیدادیم، هیچ فرقی با پیشمرگان مرد نمیداشتیم. در واقع اگر یک جنبش ملی و آزادیخواهانە، موضوع زنان و حقوق و آزادیهای آنان را مورد بیتوجهی قرار دادە و تنها، محو جوروستم سیاسی از ملت خود را هدف خویش قرار دهد، با مشکلات و کمبودهای بزرگی مواجە میگردد. احزاب سیاسی کردستان تا حدودی بە این واقعیت پی بردە و در برنامەی خویش بە مسألەی زنان نیز بها دادەاند. اما اهمیت دادن بە زنان در برنامەها و مصوبات کافی نیست تا زنان نقش فعالتری در مبارزەی ملتشان داشتەباشند. باید در میان جامعە و بویژە در میان زنان بە اقدامات عملی و روشنگرانە دست زد.
در کردستان اگر در این خصوص یعنی فعالیت در میان زنان، تا حدودی پیشرفت حاصل شدەاست، باید از دو گروه از انسانها قدردانی کرد. نخست مردان سیاستمدار دمکرات و روشنفکر درون جنبش کرد کە خود پیشاهنگ بودە و بە الگویی برای مبارزان ملتشان بدل گشتەاند. پیشوا قاضی محمد، رئیس جمهور کردستان در سال 1946 از جملە شخصیتهایی بود کە پیش از همە همسر خویش (مینا خانم) را تشویق کرد تا وارد عرصەی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گردد. همچنین در مقام رئیس جمهور، تأسیس سازمان ویژەای برای زنان کردستان را پیشنهاد کرد. شخصیت دیگری کە در این مورد تأثیر بسزایی در مبارزان ملت خویش داشت، دکتر عبدالرحمن قاسملو بود کە در دهەهای 70 و 80 میلادی، جنبش کرد در کردستان ایران را رهبری میکرد. دکتر قاسملو اهمیت بسیاری برای لزوم شرکت زنان در فعالیت سیاسی و اجتماعی قائل بود.
گروه دوم از انسانهایی کە در این خصوص تأثیرات مثبتی برجای گذاشتەاند، زنانی هستند کە در صفوف پیشمرگان و در سازمانهای سیاسی کردستان فعالیت دارند. آنها در درون احزاب و سازمانهای سیاسی، هموارە همچون منتقد و نیروی فشار علیە بی مبالاتی در مقابل مسألەی زنان در جامعە و حتی در داخل احزاب متبوع خویش بە اعتراض برخاستەاند. تأثیرات این دو گروه از انسانها از سویی و ارتقاء سطح آگاهی زنان در جامعە و پافشاری آنان بر تحقق حقوق خویش از سوی دیگر، موجب آن گشتەاست کە اکنون در کادر رهبری شماری از احزاب سیاسی کردستان، تعدادی زن بە چشم بخورد. این تعداد هرچند بسیار کم است، اما در مقایسە با گذشتە، باید بعنوان یک دستاورد تلقی شود. من و جمعی از زنان دیگر مدت پنج سال است کە در کادر رهبری یک حزب سیاسی بزرگ کردستان فعالیت داریم. بعلاوە با همکاری و پشتیبانی مردان برابریطلب، توانستەایم مجموعە پرنسیپهایی را بسود زنان در برنامە و فعالیت حزب خویش تثبیت نماییم.
حضار محترم کنفرانس!
قصد دارم از عرصەی دیگری از فعالیت خود و زنان پیشمرگ همچون خویش سخن بگویم و آن عرصەی اطلاع رسانی است. زنانی کە در کسوت پیشمرگ در صفوف مقدم جنبش ملی و آزادیخواهانەی کردستان حضور دارند، در بخش اطلاع رسانی احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان نیز نقش دارند. آنها کوشیدەاند کە این عرصە تنها برای اهمیت دادن و بازتاب مسائل سیاسی و ملی بکار گرفتە نشود، بلکە از آن جهت دفاع از حقوق و آزادیهای زنان و پیشبرد این مسألەی مشروع نیز استفادە شود. من و همکاران و همسنگران زن خود توانستەایم با راه اندازی مجلات و نشریات ویژەی زنان، با تولید برنامەهای رادیویی و تلویزیونی، با راەاندازی وبلاگ و وبسایت زنان، امکانات اطلاع رسانی احزاب و سازمانهای سیاسی و جنبش کردستان را جهت دفاع از زنان بکار گیریم. من معتقدم در هر جامعە و کشوری کە مبارزە مشروع و جنبشی سیاسی و اجتماعی در آن در جریان است و زنان نیز در آن شرکت دارند زنان، هم باید در مراکز تصمیم گیری و هم در عرصەی اطلاع رسانی و دیگر تریبونهای این مبارزە و جنبش، سهم و نقش مشخصی داشتە باشند تا در این مراکز مهم مورد بی توجهی قرار نگیرند. با توجە بە این واقعیت هم هست کە من ضمن شرکت فعالانە در مجموعەای از رسانەها، مدت چند سال است کە سردبیر نشریەی “کوردستان”، ارگان حزب دمکرات کردستان را برعهدە دارم تا در این سنگر نیزاز حقوق بشر و بویژە حقوق زنان دفاع نمایم.
البتە در کردستان چندین جمعیت و سازمان و نهاد ویژەی زنان وجود دارد کە برخی از آنها مستقل بودە و بقیە نیز وابستە بە احزاب و سازمانهای سیاسی هستند. باید بە شما بگویم کە زنان پیشرو و مردان برابریطلب کردستان چند سالی است، علیرغم تمایزات سازمانی و اندیشەی سیاسی با یکدیگر در ارتباط بودە و بە تشکیل همایشها، کمپینها و کنفرانسهای ویژەی زنان میپردازند. همصدا با هم انتقاد و نارضایتی خویش علیە ستم و تبعیض و خشونت علیە زنان را ابراز میدارند. بە باو من در هر جامعەای حتی در سطح منطقەای و جهانی، زنان علیرغم تمایزات ملی، کشوری، زبانی، مذهبی و رنگ پوست باید در راستای مسائل و آرمانهای مشترکشان، با یکدیگر همکاری و همبستگی داشتەباشند. باید تجارب خویش را با همدیگر در میان بگذارند و خود را در مشکلات زنان جامعە و کشور دیگر و شکست و پیروزی آنان سهیم بدانند.
عزیزان!
تا اینجا از زنانی برایتان سخن گفتم کە در کوهستانهای کردستان و در صفوف احزاب و سازمانهای سیاسی مبارز کردستان، بعنوان پیشمرگ بە فعالیت مشغولند. مایلم بە اختصار هم کە شدە از زنان دیگری هم صحبت کنم کە در داخل کردستان و تحت حاکمیت دیکتاتوری و زن ستیز رژیم جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند. زنانی کە بە مبارزەی مدنی مشغولند تا صدای اعتراض خود علیە قوانین جمهوری اسلامی ایران کە مالامال از تبعیض علیە زنان هستند را بە گوش همە برسانند. آنان از طریق مبارزەی مسالمت آمیز از حقوق بشر دفاع میکنند، بە دلائل و چندوچون خشونت علیە زنان میپردازند، از محیط زیست حراست میکنند و یا بە زنانی کمک مینمایند کە بە مواد مخدر معتاد شدەاند. زنانی هم هستند کە در خصوص پدیدەهایی چون خودکشی زنان، فرار دختران و زنان از خانە، فحشا و بیماری ایدز فعالیت مینمایند. متأسفانە شماری از این زنان از سوی جمهوری اسلامی از کار اخراج شدە و یا با زندان و آزار و شکنجە مواجە شدەاند. من مایلم این گروه از زنان را نیز پیشمرگ توصیف کنم. زیرا آنها نیز حاضر بودند در راه آزادی و سعادت انسانهای دیگر و تحقق عدالت و دمکراسی و حقوق بشر قربانی بدهند.
زنان نروژی و زنان میهمان از ملیتها و کشورهای گوناگون!
برگزاری این کنفرانس بزرگ کە بە مناسبت یکصدمین سالروز کسب حق رأی برای زنان نروژ تشکیل شدەاست را بە شما تبریک میگویم. از شهردار استان وست آگدر و مرکز برابریطلبی سازمان ملل متحد، بخاطر فراهم ساختن امکانات این همایش و آشنایی زنان فعال و پیشرو نروژ و دیگر ملیتها و کشورها، تشکر میکنم. همچنین سپاس و تقدیر فراوان برای همەی آنهایی کە زحمت فراوانی را متقبل شدند کە من هم در این یادبود فرخندە و مهم شرکت داشتە باشم، هرچند متأسفانە نتوانستم بطور حضوری در این کنفرانس شرکت نمایم.
امیدوارم کشور نروژ، همانگونە کە در تأمین حقوق زنان پیشاهنگ بودەاست، در زمینەی حمایت از مبارزەی زنان در کشورهای دیگر نیز پیشرو و مستدام باشد.
با امید بە همبستگی فزونتر زنان جهان و پیشرفت مبارزەی برابریطلبانەی آنان.
کویستان فتوحی از کردستان ایران
اوایل سپتامبر
2013http://www.kurdistanukurd.org/fa/wtar.php?id=371