فرستنده این مقاله خانم دیاتا بیگلریفرد ۱۳۹۶/۱/۱۰
زهرا قبادی مشاور و کارشناس ارشد خانواده:
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به گزارش دیار آفتاب؛ به نقل از زرخبر، اقتضائات زندگی امروز با دیروز متفاوت است. تغییرات سریع و شگفت انگیز قرن اخیر مرهون عنصر آگاهی و دانش است، جایی که آگاهی رشد نکرده شاهد تضاد و عدم تعادل بسیار هستیم، در برخی از شهرها و روستاها خلأ دانش و آگاهی در همه حوزه ها مشهود است. در کیفیت زندگی، در انتخاب شغل، در رفتارهای اجتماعی، در آشنایی به حقوق شهروندی، در آمار آسیب های اجتماعی و سایر حوزه ها.
توسعه فردی و اجتماعی در جوامع که در گرو انتخابها و تصمیم های آگاهانه است از درون مایههای فکری افراد نشأت می گیرد! اگر آگاهی باشد، می توانیم از ظرفیتهای موجود و داشته هایمان حداکثر استفاده بهینه را داشته باشیم. می توانیم تعامل با کیفیتتری با محیط اجتماعی و محیط طبیعی و همچنین روابط انسانی قوی تری داشته باشیم.
شاهد این ادعا آمار بالای حوادث و فقر در میان سطوح پایینتر جامعه است. ما به وضوح ضعف در مدیریت منابع موجود را در میان افراد سطوح پایین تر جامعه می بینیم.
مهمترین خلا را در این منطقه آگاهی می دانم.
حال چه باید کرد:
اگر از سیاستهای کلان فرهنگی در بخش آموزش در شورای انقلاب فرهنگی و شورای عالی فرهنگی بگذریم، به نظر میرسد لازم است نگاهی دوباره به نقش متولیان تعلیم و تربیت در حوزه های زیر داشته باشیم.
بخش فنی حرفه ای با آن نقش عظیم خود در حرفه آموزی و رفع بیکاری در مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته بسیار غریب و ناشناخته است، علی رغم وجود آسیب های فراوان از جمله اعتیاد و فقر نقش مشاوره بسیار غریب است و کیمیا!
در بعضی خانواده ها در روستاها و شهرهای کوچک شبهای طولانی زمستان مردها بیکار و بی پول در خانه اند و گاه با کاستیها، تنشها و اصطکاکهای بین فردی روز را شب می کنند و خانمهای جوان، آقا پسرهای جوان بیکار، کودکان، این آینده سازان جامعه هر روز پژمرده تر می شوند و گاه در دام اعتیاد یا افسردگی می افتند، هیچ زمینه آموزشی برای حل مشکلاتشان ندارند.
مثلا اگر دوره های آموزشی پیش از ازدواج و یا اگر دوره های آموزشی پیش از فرزند دار شدن داشتند، اگر قبل از کشمکشهای خانوادگی دسترسی آسان و کم هزینه به مشاور باشد طلاقها قطعا کاهش می یابد. هر چند در روستاها و شهرهای کوچک امکان جدایی و طلاق زن و مرد کمتر وجود دارد و بیشتر شاهد طلاق عاطفی هستیم.
اردوهای علمی، آموزشی چه در میان دانش پژوهان چه در میان کشاورزان و دامپروران و صنعتگران انگار تعریف نشده است. تنها سفر افراد اگر شانس یارشان باشد سفر زیارتی و … است که بعضی از خانواده هزینه همین سفرها را نیز نمی توانند بپردازند و متاسفانه از این فرصتها هم محروم می شوند.
به نظر میرسد، در برنامه ریزی ها، آگاهی در اولویت برنامه ها نیست.
مثلا آموزش کارآفرینی بیکاران را تشویق میکند خودشان چاره ای برای دردشان بیابند، اشتغال بزرگترین آفت زندگی صنعتی و نرم افزاری امروز با آگاهی ارتباط تنگاتنگ دارد.
لذا بخش های کمتر توسعه یافته تشنه آگاهی مفید در همه زمینه ها هستند.
در زمینه آموزش مهارتهای زندگی و در زمینه ارتقا سطح نشاط اجتماعی، در شهرهای کوچک و روستاها برنامه ای وجود ندارد.
برای همین باید به منظور ارتقا سطح نشاط اجتماعی و سلامت روانی جامعه، با رویکردی نو به سه حوزه تربیت بدنی، آموزش فنی حرفه ای و مشاوره خانواده نگریست.
ارتقا سطح سلامت روانی جامعه در گرو آموزش مهارتهای زندگی، اشتغال و تربیت بدنی است.
مشاور و کارشناس ارشد خانواد: زهرا قبادی