بررسی کیفی هویت اجتماعی زنان (مطالعه زنان 20-40 شهر شیراز )
الهام دیندار
دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه علوم وتحقیقات تهران
چکیده
در این مقاله با هدف تحلیل جامعه شناسی هویت اجتماعی زنان و منابع کسب هویت در جامعه امروزی با بکارگیری روش تحقیق کیفی صورت گرفته است . در این تحقیق 15 نفر از زنان در گروه سنی 20 تا 40 ساله شهر شیراز مشارکت کردند. داده ها تحقیق با استفاده از روش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که زنان نه هویت سنتی صرف را می پذیرند و نه هویت مدرن صرف را بلکه بین هویت سنتی و جدید یک حالت تعادل و بینابینی را ترجیح می هند . مصاحبه شوندگان تحصیلات و شغل را به عنوان مهم ترین عناصر تاثیر گذار بر هویت اجتماعی زنان می دانند .
واژگان کلیدی: هویت، هویت اجتماعی ، زنان، شیراز
مقدمه و طرح مسئله
هويت Identity پديده اي پويا و شامل بخشهاي گوناگوني است كه از عضويت فرد در گروههاي مختلف ناشي مي شود. هويت ابعاد گسترده و گوناگوني دارد كه يكي از انواع آن هويت اجتماعی است . عوامل گوناگوني در حوزه ي زندگي اجتماعي مانند خانواده، جامعه، نظام آموزشی و… در فرآيند شكل گيري آن نقش دارند. (علمی،علیزاده ، 1388: 76)
هویت اجتماعی Identity Social احساسی است که افراد نسبت به خود دارند. به عبارت دیگر، تعریفی که فرد از «چه» یا «که» بودن خود دارد همان هویت اجتماعی است. بر خلاف هویت شخصی که اساس آن بر شرح حال و ویژگی های شخصی بنا شده است، هویت اجتماعی از پایگاهی (دانشجو، زن ،مرد خانواده، دوست، شاعر،گیاه خوار و غیر) نشأت می گیرد که فرد در جامعه اشغال کرده است. خودِ اجتماعی گرایش به آن دارد که مدلی ایده آل را، در نقش مشخصی که به او داده شده، از خود به نمایش بگذارد. این امر هم شامل نقش هایی می شود که ما خواهان ایفای آن هستیم، و هم شامل موقعیت هایی که در زمان حال اشغال کرده ایم. هر یک از ما زمان زیادی را صرف اندیشیدن در مورد چگونگی رفتار های آینده خود می کنیم . ما این نقش ها را، در سالن تمرین ذهن خود، بارها و بارها و با دقت هرچه تمام تر ایفا می کنیم. علاوه بر این، تصورات ما درباره چگونگی عکس العمل مخاطبین نسبت به رفتار های فرضی ما نیز بخش مکمل این فرایند است. از این رو، افراد دیگر (چه واقعی و چه خیالی) بخشی از محتوای هویت اجتماعی ما را تشکیل می دهند. هویت های اجتماعی صرفاً رؤیاهای روزانه ما نیستند.آنها منبع اصلی نقشه های عمل ما هستند به ما کمک می کنند تا تصمیم بگیریم چه کاری را انجام دهیم و یا چه کاری را انجام ندهیم؛ آنها فراهم آورنده معیار هایی برای ارزش گذاری رفتار های واقعی ما هستند و ما را وادار می کنند تا درباره خود احساس «خوب» یا «بد» داشته باشیم؛ آنها به زندگی روزانه ما معنا می دهند و به ما کمک می کنند تا موقعیت ها، حوادث و مردمی را که با آنها روبه رو می شویم تفسیر و بر اساس آن رفتار های خود را تعیین کنیم. هویت ها پاسخگوی نیاز ما برای یافتن جای پایی اجتماعی در جهانی آشفته و بی نظم اجتماعی اند. اما، در هر حال، هویت های اجتماعی شکننده اند. زیرا گرایش به ایده آل بودن دارند و اغلب، در برخورد با واقعیت، در تضاد با آن قرار می گیرند. هیچ ضمانتی وجود ندارد که دیگران تصوراتی را که ما خواهان القا کردن آنها هستیم بپذیرند. بنابراین، یکی از اهداف اصلی کنش متقابل اجتماعی خلق و نگهداشت هویت های اجتماعی ماست) عضدانلو،1388: 681).
در خانواده ها فرآیند معناسازی و هویت یابی، براساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی صورت می گیرد. از دید جامعه شناسان هویت یابی فرآیندی است که مدام در معرض بازسازی است و عوامل این بازسازی به لحاظ اجتماعی، تاریخی و فرهنگی متفاوت است( رفعت جاه،1387: 29 )
در جهان امروزی انسان ها و از جمله زنان از جهات مختلف و از ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته اند. هویت زن نیز بخش مهمی از وجود هر زنی است که زندگی شخصی و اجتماعی هر زنی در جریان زندگی هر روز و هر شب ساخته می شود تحت تأثیر هویت او قرار می گیرد. جهان امروزی سخت دستخوش تغييرات و تحولات اعتقادي و اجتماعي است. نمونة اين امر دگرگوني در نقش هاي اجتماعي و هویت اجتماعي زنان در جامعه است كه سنت، نقش آنان را تا حد زيادي مشخص و معين كرده بود؛ يعني كارهاي خانگي و رسيدگي به امور خانواده تعريف هاي معيني داشت. اما امروزه با تغييرات صورت گرفته در ساختارهاي سنّتي جامعه، زنان خواهان نقش هاي اجتماعي مستقل تري در زندگي خانوادگي و مشاركت همه جانبه اي در زندگي اجتماعي هستند. (زلفی فام،1388: 124)
افزایش تحصیلات و اشتغال زنان، سبب افزایش آگاهی و تنوع نقشهای اجتماعی زنان شده و حضور آنها را در عرصه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی گسترش داده است. در نتیجه منابع هویتیابی آنها تعدد و تکثر یافته است. و با گسترش نوگرايي و نوسازي در عرصه جهان و تحولاتي که در زمينه هاي فرهنگي و ساختاري روي داده سبب دگرگوني نقش هاي اجتماعي و آگاهي هاي زنان شده است. افزايش تحصيلات و اشتغال در ميان زنان از سويي سبب كاهش مطلوبيت الگوي زن سنتي مي شود و از سوي ديگر سبب دشواري در هماهنگ كردن نقش هاي سنتي با نقش هاي جديد شده و به بحران هويت زنان منتهي مي گردد. تنها راه حل اين مساله تعريف هويت اجتماعي زنان توسط خود آن ها است. (ساروخانی و رفعت جاه ،1383: 135)
مهم ترين اتفاق در حال وقوع اين است كه ديگر زنان بر اساس آنچه فرهنگ و يا سرنوشت محتوم به آنها ديكته مي كند، زندگي نمي كنند و هويتشان را بيشتر به واسطة نقش هاي اجتماعي كه ايفا مي كنند مي سازند اكنون چند دهه است كه جهان هويت هاي جا افتاده و سنّتي خود را مورد سؤال قرار داده اند و با آن به رويارويي برخاسته اند و براي بنيان نهادن راههاي برابرجويانه تر و آزادانه تر بودن مبارزه مي كنند و مي خواهند هويتي بيش از زندگي خانگي و خانوادگي داشته باشند در كشور ما نيز اين مسئله با ورود زنان به عرصه هاي مختلف اجتماعي نمود بارزتري پيدا كرده است .بانگاهی موشکافانه به دغدغههای فکری و مسائل زنان ایرانی، یکی از بزرگترین درگیریهای ذهنی آنان که همانا سوال فلسفی، اجتماعی و فرهنگیِ تمام طول تاریخ است به خوبی نمایان میشود. پاسخ به سوال «من کیستم» می باشد این موضوع در بین زنان بویژه زنان جوان به سمتی سوق یافته که اکثر آنان از تصوری که از خود دارند و نیز جامعه از آنان دارد، راضی نیستند به تبع آن خواهان موقعیت جدید در جامعه هستند، دیگر مانند نسلهای قبل خانهداری و فرزندزایی نهایت آرزو و کمال یک دختر یا زن محسوب نمیشود.
در این مقاله به بررسی و تحلیل جامعه شناسی هویت اجتماعی در میان زنان شیرازی با استفاده از روش کیفی و با تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته پرداخته می شود. مقاله حاضر به دنبال پاسخ به پرسش های اساسی زیر است:
1. زنان هویت اجتماعی خود را در جامعه امروزی نسبت به گذشته چگونه تعريف مي كنند؟
2. چگونه این هویت اجتماعی را به نمايش مي گذارند؟
چارچوب نظری و پیشینه تجربی
هویت به ویژگی هایی اشاره دارد که موجب تشخیص فرد میگردد .بنابراین، هویت هر پدیدهای بیانگر هیئت و ماهیت وجودی ذات آن است.(الطایی،1389: 34). این کلمه در یک معنا به ویژگی یکتایی، فردیت و تفاوت های اساسیای که یک شخص را از همه افراد دیگر متمایز میکند، اشاره دارد.(جنکینز،1381: 5)
“هویت اجتماعی” در وسیعترین معنا، هر نوع رفتار یا نگرشی است که از طریق تجربه حال یا گذشته، از رفتار سایر مردم تأثیر پذیرفته باشد؛ یا اشاره به رفتاری است که به سوی سایر مردم جهتگیری شده باشد. در برخی موارد، به همکاری یا کنش گروهی سازمانیافتهی هدفمند، محدود میشود. گاهی هم دلالت ضمنی اخلاقی دارد و به کنشی اشاره دارد، که به سوی رفاه کل جامعه و یا اعضای محروم آن جهتگیری شده است. البته در اغلب موارد، بدون هیچ صبغه اخلاقی لازمی، برای اشاره به آگاهی از احساسها و نگرشهای دیگران و برای اشاره به رفتاری که متأثر از چنین آگاهی باشد، به کار برده میشود.(جولیوس وکولب، 1384: 29)
بنابراین هویت اجتماعی و گروهی، مجموعهای از خصوصیات و مشخصات اجتماعی، فرهنگی، روانی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسانی است که بر یگانگی یا همانندی اعضای آن دلالت میکند و آن را در یک ظرف زمانی و مکانی معین، به طور مشخص، قابل قبول و آگاهانه، از سایر گروهها متمایز میسازد.(جنکینز،1381: 5)
با توجه به چنين تعاريفي، هويت اجتماعي را مي توان نوعي خودشناسي فرد در رابطه با ديگران دانست. اين فرايند مشخص مي كند كه شخص از لحاظ روان شناختي و اجتماعي كيست و چه جايگاهي دارد. به بيان ديگر، فرايند هويت سازي اين امكان را براي هر كنشگر اجتماعي فراهم مي سازد تا براي پرسش هاي بنيادي معطوف به كيستي و چيستي خود، پاسخي مناسب و قانع كننده پيدا كند )گل محمدي، ۱۳۸3: 192)
روانشناسان اجتماعی و جامعهشناسان و به طور کلی عالمان علوم اجتماعی میخواهند بر این واقعیت تأکید می کنند که احساس هویت به واسطه دیالکتیک میان فرد و جامعه شکل میگیرد. هویت کم و بیش در نگرشها و احساسات افراد نمود مییابد ولی بستر شکلگیری آن زندگی جمعی است. “جرج هربرت مید” را از این حیث میتوان پرچمدار نظریه هویت اجتماعی دانست که فرایند دستیابی فرد به احساس و برداشتی کامل از خویشتن را بررسی میکند. از نظر مید، هر فرد هویت یا خویشتن خود را از طریق سازماندهی نگرشهای فردی دیگران در قالب نگرشهای سازمان یافتة اجتماعی یا گروهی شکل میدهد»(پیشین).
در حوزه جامعه شناسی در سطح كلان، نظريه ساختارگرايي يا واقعيت اجتماعي مطرح است ، بر اساس اين ديدگاه هر چند نظام اجتماعي از مجموعه كنشگران فردي تشكيل گرديده اما در تحليل نهايي ، ا ين كنشگران سهمي نداشته و كام لا منفعل و مت أثر از شرايط ساختاري – اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، تاريخي- مي باشند. در واقع در اين ديدگاه كنشگر آفريده و مخلوق نظام اجتماعي است . بر اين اساس هويت نيز به عنوان يك واقعيت اجتماعي مت أثر از ساختار و شرايط اجتماعي بوده و فرد در شكل گيري هويت خود نقشي مؤثر ندارد . تغييرات هويت نيز تابع تغييرات محيطي است، تا موقعي كه تغييري در محيط صورت نگيرد ، هويت نيز تغييري نمي كند.
به طور کلی از دیدگاه نظریه پردازان سطح کلان هویت عبارتست از آنچه که باعث تشخیص افراد و گروهها از یکدیگر میشود؛ به این معنی که افراد به وسیله یک سری مشخصات ثابت خود را معرفی کرده و آن را وجه تمایز خود از دیگران میدانند. پیروان این دیدگاه معتقدند که افراد برای اثبات برتری گروه خود به مقایسه گروه خود با گروههای دیگر میپردازند. در مجموع طرفداران این دیدگاه هویت را در ارتباط با شرایط وعوامل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرایندهای عمدهای چون جهانی شدن توصیف و تحلیل نمودهاند (عبداللهی و قادرزاده، 1388: 3).
ديدگاه كنش گرايان:
ديدگاه كنش گرايان در سطح خرد مطرح است كه بر خلاف ديدگاه ساختار گرايان هويت را پديده اي در
حال ايجاد شدن و جديد مي داند كه در هيچ زمان و مكاني ثابت نخواهد بود و همواره در حال شكل گيري و
تغيير است.در نظرکنش گرایان متقابل هویت اجتماعی عبارتست از دریافت ما از اینکه چه کسی هستیم و اینکه دیگران چه کسانی هستند و مردم چه فهمی از خود و دیگران دارند. این چشم انداز در اصل بر روی چگونگی اجتماعی شدن فرد وچگونگی تشکیل«خود» تمرکز نموده است (ریتزر، 1379: 281). و بر نقش عوامل ذهنی و نمادین در بر ساختن هویت جمعی تأکید نمودهاند (عبداللهی و قادرپناه، 1388: 6)
نظریه مقولهبندی Social Cateyoviz)) هنری تاجفل در حوزه کنشگرایی مطرح شده است براساس این نظریه هویت افراد از عضویت آنان در گروههای خاص توجیه میشود و آنان بدنبال این حس هویت به صورت خودبخودی، گروه خود را برتر از سایر گروهها میشمارند. تاجفل هویت را به عنوان چیزی که در درون یک گروه و مقوله جاسازی شده است میبیند. در این دیدگاه تفاوت مقوله و گروه نادیده گرفته شده است. فرضیة اصلی تئوری مقولهبندی این است که هویت اجتماعی در بسیاری موارد مانع جهتگیری فرد به طرف هویت شخصی میتواند شود. این نظریه درصدد اثبات این قضیه است که افراد در بسیاری موارد سعی میکنند خود را با مشخصههای اجتماعی مقولهبندی کنند و نه مشخصههای شخصی و همین موضوع یعنی مقولهبندی فرد با مشخصههای اجتماعی باعث ایجاد درون گروه مشابه و برون گروه متفاوت میشود. قضیه کانونی نظریه مقولهبندی تاجفل این است که مردم خودشان را بیشتر به عنوان عضو گروههای اجتماعی و کمتر به عنوان اشخاص فردی، بیشتر تحت عنوان هویت اجتماعی و کمتر تحت عنوان هویت فردی طبقهبندی و مقولهبندی کنند(آموسی،1387: آنلاین)
هویت در این نظریه براساس احساس تعلق تعریف میشود. یعنی فرد آنهایی را که به آن تعلق دارد بعنوان درون گروه و آنهایی را که بدانها متعلق نیست تحت عنوان برون گروه میشناسد. تعصبی که در این راه به خرج داده میشود، باعث جستجوی هویت اجتماعی مثبت و حفظ این هویت میشود. تشکیل هویتهای اجتماعی برپایة مقایسههایی شکل میگیرد که آن فرد میان گروههای تعلق خود و گروههای دیگری که برای او قابل مقایسه بحساب میآیند، انجام میدهد و لذا برای اینکه هویت اجتماعی مثبت باشد، نتایج این مقایسهها باید به نفع گروه تعلق فرد باشد. بنابراین تاجفل هویت اجتماعی را با عضویت گروهی پیوند میزند و آنرا متشکل از سه عنصر میداند: عنصر احساسی (احساسات نسبت به گروه و نسبت به افراد دیگری که رابطهای خاص با آن گروه دارند)، عنصر شناختی (آگاهی از اینکه، فرد به یک گروه تعلق دارد) و عنصر ارزشی (فرضیاتی دربارة پیامدهای ارزشی مثبت یا منفی عضویت گروهی). و براین اساس هویت اجتماعی از دیدگاه تاجفل عبارت است از: آن بخش از برداشت یک فرد از خود که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروه (گروههای) اجتماعی همراه با اهمیت ارزشی و احساسی منضم به آن عضویت سرچشمه میگیرد. (گل محمدي، 1386: 42-40) به عقیده تاجفل ﻧﻤﻮدﻫﺎي ﻫﻮﻳﺖ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ را ﻣـﻲ ﺗـﻮان در ﺗﻌﻠﻘـﺎت ﻧـﮋادي ، ﻗـﻮﻣﻲ، ﻣـﺬﻫﺒﻲ و ﮔﺮوﻫـﻲ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮد . ﻫﺮﮔﺎه ﻓﺮد در ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﺮوه و ﻃﺒﻘﺎت اﺷـﺎره ﻛﻨـﺪ ، ﻫﻮﻳـﺖ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﻧﻘـﺶ ﻏﺎﻟـﺐ دارد .
ديدگاه تلفيق گرايان:
جامعه شناسان معاصر بر خلاف جامعه شناسان كلاسيك كه يا بيشتر به ساختار توجه دارند و يا به فرد اهميت
مي دهند ، با توجه به پرسش هاي جديدي كه در ذهن دا رند ، اين دوگانه انگاري (خرد و كلان ) يا انكار مي شود و يا اين كه صبغه كمتري دارد . تفاوت اين جامعه شناسان در بحث هويت به تفاوت آنها در مباني هستي شناسي و بينشي و نگاهي كه به جامعه دارند، برمي گردد. از نظر جامعه شناسان تلفيق گرا جامعه عرصه همنشيني عناصر خرد و كلان مي باشد كه نمود عيني آن به مشروعيت دادن به تكثر گرايي و قبول وجود هويت هاي جمعي گوناگون است (توسلي: 1381: 16 ).
از مهمترین نظریه پردازان این دیدگاه می توان به بوردیو، جنکینز ، گیدنز و …. اشاره کرد که بطورک لی نظریه پردازان این دیدگاه تلاش نموده اند تا بر شکاف میان فرد و جامعه و کنش و ساختار پل بزنند و فرایندهای هویت یابی و هویت سازی را در دوران مدرن با در نظر گرفتن تأثیرات دو سویه ی افراد و ساختارهای اجتماعی تبیین کنند. (عبداللهی و قادرزاده، 1388: 7-6).
انتونی گیدنز، کاهش نفوذ سنت و توسعه مدرنیته امکان تحقق هویت های چندگانه و آزادی افراد در انتخاب آگاهانه را مطرح می کند. گیدنز معتقد است خانواده و نقش های افراد درون آن دست خوش دگرگونی اساسی است که این دگرگونی ها اساسی است که این دگرگونی ها در ابعاد هویت اجتماعی و فردی کاملاً هویدا است. گیدنز معتقد است یک نسل پیش پیوند میان زن و مرد مخصوصاً در ازدواج سنتی عمدتاً بر اساس نقش های ثابت بود یک زن می دانست که چه سرنوشتی در انتظارش است، یک زندگی خانگی وخانوادگی که اساساً با بزرگ کردن فرزندان پیوند خورده بود، در طول حدود یک نسل هم اینها تغییر کرده است و نقش زن آن چنان که در گذشته ثابت و مشخص بود ثابت نیست، دیگر زن بودن از نظر وظایف و هویت هایی که ایجاب می کرد، معنای روشن و مشخص ندارد، مهم ترین اتفاقی که در حال وقوع است این است که دیگر زنان بر اساس آنچه فرهنگ و یا سرنوشت مختوم به آنها دیکته می کند و یا در چارچوب سرنوشتی که به واسطه آن نقشهایشان از پیش تعیین شده است، زندگی نمی کنند. آنان هویت شان را بیشتر توسط خودشان و به واسطه نقش های اجتماعی که ایفا می کنند، می سازند. به بیان فنی تر، شناخت شان از خود و هویت اجتماعی شان به صورت پروژه ای بازاندیشانه و (بازتابی) درآمده است، باید مدام به این فکر کنیم که چه هستیم، چگونه به نظر می آیم، چه شکلی هستیم و چگونه می خواهیم باشیم. بنابراین در جامعه ای که از گذشته مرخصی می گیرد. روشهای سنتی را کنار می نهد و درها را به روی آینده ای مسأله زا و ابهام آلود می گشاید، زن بودن کار پرمخاطره ای است و ساختن و پرداختن نوعی هویت شخصی و اجتماعی امری خطیر است.(گیدنز، 1378)
«ريچارد جنكينز» درسال 1996در اثر خود تحت عنوان «هويت اجتماعي» به تشريح هويت اجتماعي، رابطه آن با گروه و با شعور عامه، تئوري هاي هويت اجتماعي و مقوله بندي هاي اجتماعي و مدرنيته، عقلانيت و هويت و … پرداخته است. جنکینز هویت اجتماعی را مترادف هویت فرض میگیرد و در این خصوص میگوید: «همة هویتهای انسانی به یک معنا هویتهای اجتماعی هستند، ممکن نیست غیر از این باشد. هویت مقولهای است که از نظر ریچارد جنکنیز برساخته میشود و چون به معنا مربوط میشود میتوان دربارة آن به چون و چرا پرداخت. او هویت را اینگونه تعریف میکند: «این عبارت به شیوههایی که به واسطة آنها افراد و جماعتها در روابط اجتماعی خود از افراد و جماعتهای دیگر متمایز میشوند اشاره دارد و برقراری و متمایز ساختن نظاممند نسبتهای شباهت و تفاوت میان افراد، میان جماعتها و میان افراد و جماعتها است. شباهت و تفاوت با هم اصول پویای هویت، و کنه زندگی اجتماعی هستند» (جنکینز،1381: 7).
از نظر وی هویت اجتماعی یک بازی رو در رو است. هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از آن طرف، درک دیگران از خودشان و افراد دیگر چیست. از این رو هویت اجتماعی نیز همانند معنا ذاتی نیست، و محصول توافق و عدم توافق است، و میتوان در باب آن نیز به چون و چرا پرداخت. در واقع جنكينز هويت را يك فرايند در حال ايجاد شدن تعريف كرده است که بدون داشتن آن هيچ اجتماعي معني ندارد، در ضمن اينكه براي ترسيم هويت چارچوبهاي لازم است تا بتوانيم با ديگران ارتباط معناداري برقرار كنيم. وي تحقيق خود را به صورت پديدار شناسانه و با استفاده از تكنيك هاي مصاحبه عميق و مشاهده مشاركتي انجام داده است . از نظر جنکینز هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از طرفی درک دیگران از خودشان و افراد دیگر چیست.(پیشین: 8 – 7)
دیدگاهی که جنکینز برای فهم هویت اجتماعی عرضه می کند و یا دیالکتیک هویت ها و دیالکتیک فرد و جامعه است که هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر تشابه تأکید دارد هویت فردی در خویشتنی تجسم یافته و جدا از دیگران بی معناست.(پیشین: 30)
جنکینز معتقد است افراد به ویژه زنان نقش های اجتماعی متعددی را بر عهده دارند که تابع عضویت آنها در نهادها و گروه های گوناگون است و هر کدام وجهی از هویت آنها را می سازند اما برخی از این نقش ها و هویتها اعتبار و اهمیت بیشتری برای آنها دارد. هویت اجتماعی مسلط همان است که ارزش و اهمیت بیشتری برای فرد دارد و غالب اوقات فرد خود را با آن تعریف می کند.حنکینز بر این عقیده است که هویت شخصی هویتی اولیه و بنیادی و الگویی برای فهم همه هویت های بعدی است جنسیت مهم ترین عاملی است که به تجربه فرد سامان می دهد و آن را در خویشتن ادغام می کند جنسیت پیش از آن که اصلی مربوط به شکل بندی گروه باشد یک هویت جمعی مربوط به رده بندی است به این ترتیب جنسیت از خویشاوندان و یا تعلق قومی که در وهله اول نوعی و بنا به تعریف از اصو شناسایی گروه هستند متمایز است همه جوامع انسانی و هم دیدگاه های فرهنگی جهان به شدت از لحاظ جنسی ساختار یافته اند و این امر موضوعی جمعی است جنسیت یکی از رایج ترین اصول طبقه بندی و احتمالاً فراگیرترین این اصول است.(پیشین: 102)
پیشینه تجربی
كيذقان در سال 1380 در تحقيقي به بررسي عوامل موثر بر هويت اجتماعي در بين زنان شهرستان شيراز پرداخت وي در اين تحقيق به اين نتيجه رسيد كه زنان دچار نوعي سردرگمي در هويت هستند و زنان دچار يك نابساماني هويتي ناشي از نبريدن كامل از هويت گذشته و نرسيدن كامل به هويت جديد مي شوند و از آنجا كه كنش هاي افراد در جامعه كاملاً در ارتباط مستقيم با شكل گيري و تحول هويت آنهاست بي ترديد در صورتي كه اين سردرگمي در هويت به سرانجامي نرسد نمي توان انتظار كنش هاي سودمندانه و مفيد از افراد داشت وي تحقيق خود را در بين زنان شهر شيراز با استفاده از روش پرسشنامه و مصاحبه به انجام رساند.(كيذقان، 1380: 194-186).
آرین قلی پور(1389) در مقاله ای به عنوان مدیریت هویت، شناسایی راه کارهای تقویت هویت اجتماعی زنان و نهادهای آموزشی نتیجه گرفت که جداسازی فیزیکی، مکانی و نمادین هویت های دختران وپسران منجر به سرخوردگی دخترها شده و اعتماد به نفس آن ها را از بین می برد. فقدان توانایی ایجاد پیوند میان هویت های مختلف، یکی از علل اصلی شکست در برقراری تعادل میان نقش های مختلف اجتماعی است که منجر به یک بعدی شدن دختران و خودباوری ضعیف آنان می شود.
رفعت جاه (1383) در پژوهشی به مطالعه عوامل جامعه شناختی مؤثر در بازتعریف هویت اجتماعی زنان پرداخته است. مطالعه مذکور که با استفاده از روش پیمایشی صورت گرفته است شامل 387 زن تهرانی در سنین 25 تا 45 سال است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که موقعیت ساختاری، در مقایسه با هویت شخصی تأثیر بیشتری در بازتعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آنان در برابر کلیشه های جنسیتی داشته و تأثیر تحصیلات در بازتعریف هویت اجتماعی زنان بیشتر از اشتغال بوده است. زنان مذهبی دارای تحصیلات دانشگاهی دچار عدم انسجام هویتی هستند که با ارتقاء به سطوح تحصیلی بالاتر و بازاندیشی در هویت مذهبی سنتی تا حدود زیادی بر تعارض هویتی خود فائق می آیند.
امید قادرزاده (1390) در تحقیقی به مطالعه تأثیر اشکال مختلف سرمایه بر هویت جمعی زنان پرداخته است. روش تحقیق به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است.نتایج حاصل از بررسی نشان میدهد که بین سرمایههای فرهنگی و اجتماعی و برجستگی هویتهای ملی و قومی به ترتیب همبستگی مثبت و منفی وجود دارد و سرمایه اقتصادی همبستگی مثبتی با انواع هویت دارد.لکن بیشترین همبستگی سرمایه اقتصادی با هویت ملی است. همچنین، نوع همبستگی ابعاد تجسم یافته و عینیت یافتهی سرمایه فرهنگی با هویتهای قومی و ملی تا حدودی متفاوت با بُعد نهادینه شدهی آن است. در میان ابعاد سرمایه اجتماعی، روابط انجمنی و نهادی، بیشترین اثر تقویت کنندگی را بر هویت ملی دارد.
در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت هویت سرچشمه معنا و تجربه برای مردم است. شناسائی خویشتن که همواره نوعی بر ساختن محسوب می شود، هرگز به تمامی از چگونگی شناخته شدن توسط دیگران جدائی پذیر نیست. فرآیند معناسازی و هویت یابی، براساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی صورت می گیرد. هویت اجتماعی، از دید جامعه شناسان، در جامعه و در ارتباط با دیگران شکل می گیرد. از این رو نه امری ذاتی، ماندگار و یکپارچه است و نه امری چندپاره، موقعیتی و سیال.
مبانی روش شناختی پژوهش
هويت اجتماعي موضوعي شامل معنا، تعريف و باز تعريف است. در نتيجه براي شناخت ابعاد مختلف آن روش هاي كيفي كارآيي بيشتري دارد. اساسا تحقيق كيفي گستره اي است كه در آن بر كاربرد روشهاي متعدد تاكيد مي شود و توام با نگرش تفسيري و طبيعت گرايانه به موضوع تحت بررسي است. اين بدان معنا است كه محققان كيفي موضوعات را در زمينه هاي طبيعي خودشان، مطالعه مي كنند و مي كوشند تا پديده ها را در قالب معاني اي كه مردم به آنها مي دهند فهم و تفسير كنند. تحقيق كيفي مستلزم استفاده توأم با برنامه و گردآوري داده ها از طرق مختلف از جمله: روش هاي تجربي، مطالعه موردي، تجربه شخصي، درون نگري داستان زندگي، مصاحبه و مشاهده است تا در لحظات عادي و حساس ، معاني مندرج در زندگي افراد را توصيف كنند. از اين رو در تحقيق كيفي، محقق براي احاطه بيشتر به موضوع مورد بررسي طيف گسترده اي از روشها را به كار مي گيرد. شيوه گزينش ابزارها، روش ها و فنون در تحقيق كيفي، عمل گرايانه راهبردي و خودانديشانه است (رفعت جاه،1387: 108)
در اين كار تحقیقی تلاش شده است با استفاده از تکنیک مصاحبه به طور مستقيم با ديدگاه سوژه ها آشنايي پيدا كنيم. مصاحبه ها به صورت نيمه ساخت يافته و در محورهای مربوط به چارچوب نظری و تعريف هويت اجتماعی در جامعه امروزی از دید زنان شیرازی صورت گرفته است.
نمونه مورد مطالعه و مشخصات آن
در روشهاي كيفي از نمونه گيري نظري استفاده مي شود و در ابتدا تعداد و حجم نمونه نامشخص است در اين نوع نمونه گيري بزرگي حجم نمونه معيار نيست، بلكه تعداد نمونه تابع نقطه اشباع نظري است و حجم نمونه در میدان مشخص می شود، يعني نقطه اي كه در آن تصويري نسبتاً كامل از واقعيت مورد بررسي كسب نماييم و نمونه هاي جديد دانش ما از واقعيت را دگرگون نسازند
ﺑﺮﺧﻲ ﻣﺸﺨﺼﻪﻫﺎي دﻣﻮﮔﺮاﻓﻴﻚ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻓﺮاد ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪه در ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻦ، ﺗﺤﺼﻴﻼت شغل وضعیت تاهل هر ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺷﻮﻧﺪه در ﺟﺪول 1 آﻣﺪه اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺟﺪول ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧـﻪ ﻣـﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ از ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﺘﻨﻮﻋﻲ از ﻧﻈﺮ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫـﺎي ﺗﺤﺼـﻴﻼت سن و وضعیت تاهلﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ
جدول 1 : فهرست و مشخصات زنان مشارکت کننده در تحقیق
ردیف
نام مستعار
سن
تحصیلات پاسخگو
شغل پاسخگو
وضعیت تاهل پاسخگو
1
سارا
26
فوق لیسانس
دانشجو
مجرد
2
زهره
23
لیسانس
بیکار
متاهل
3
معصومه
31
لیسانس
بیکار
متاهل
4
فاطمه
40
فوق دیپلم
کارمند
متاهل
5
سحر
24
لیسانس
دانشجو
مجرد
6
مهین
27
لیسانس
حسابدار
مجرد
7
الهه
24
فوق لیسانس
مسئول فروش
مجرد
8
زینب
29
دیپلم
خانه دار
متاهل
9
طیبه
40
دیپلم
خانه دار
متاهل
10
سعیده
22
لیسانس
دانشجو
مجرد
11
مینا
27
لیسانس
بیکار
مجرد
12
میترا
34
فوق دیپلم
خانه دار
متاهل
13
مرضیه
30
فوق لیسانس
دبیر
مجرد
14
اعظم
33
دکترا
مدرس دانشگاه
متاهل
15
مریم
38
لیسانس
پرستار
متاهل
استراتژی و مدیریت تحلیل داده ها
به طور کلی مطالعاتی که خصلت کیفی دارند، داده های اصلی اولیه به یکی از دو زبان، زبان فنی پژوهشگر یا زبان روزانه پاسخگویان، تولید می شوند. این زبان ها برای توصیف رفتارها، روابط اجتماعی، فرآیندهای اجتماعی، نهادهای اجتماعی و به خصوص معناهایی که مردم به فعالیت های خود و دیگران و همچنین به اشیاء و زمینه های اجتماعی می دهند، به کار می روند (بلیکی, 1384, ص. 301). چنین رهیافتی، پس ازاستخراج داده ها، به جای گذاشتن آن به محک تحلیل آماری، به تجزیه و ترکیب غیرمقداری آن مبادرت می کند و در این مسیر، زمینه ساز نوعی انعطاف پذیری در پژوهش می شود. هدف از تحلیل کیفی، درک معنا و ماهیت رابطه بین متغیرهاست.درضمن بامقولاتی در پژوهش کیفی سروکارداریم که گاه قابل کمی شدن نیستند.روش های کیفی وسیله ای برای ارزیابی حقایق سنجش ناپذیر درباره افراد تحت مطالعه پژوهشگران و نیز عناصر نمایانگر خصوصیات شخصیتی آنان هستند.در نتیجه پژوهشگران می توانند با فنون کیفی، درفهم و درک دیگران شریک شوند و باکشف ساختار زندگی مردم دریابندکه آن ها چگونه به زندگی خود و دیگران معنامی دهند. روش پژوهش روی انسانها بر چگونگی بررسی شرکت کنندگان تاثیر می گذارد، به گونه ای که اگر انسانها به صورت آماری مطالعه شوند خطر عدم تطابق با واقعیت برای نتایجی که از نظر ریاضی دقیق اند وجود دارد. (سفیری, 1387, ص. 28-27)
در این تحقیق از روش کیفی نظریه مبنایی استفاده شده است .«روش نظریه مبنایی» از جمله روش هایی برای پژوهشگر است که قصد شناخت منظم دیدگاه ها و معانی افراد در یک موقعیت خاص را دارند. این روش با خصوصیاتی نظیر درگیری کامل پژوهشگر با موضوع مطالعه و امکان به کارگیری روش های متعدد و چندگانه جمع آوری اطلاعات و داده ها و امکان تحلیل های مجدد و رفت و برگشت زیاد میان نظریه (تحلیل دادهها) و میدان (گردآوری دادهها) که کرسول آن را زیگزالی می نامد. می کوشد تا شناخت نظری دقیقی از پدیده مورد مطالعه برای تحقیق فراهم کند. در این روش تأکید بر مصاحبه و مشاهده برای تولید دادههای تجربی، جذب محقق در میدان، جلب اعتماد افراد مورد مطالعه و به کارگیری هرگونه روش مناسب برای گردآوری اطلاعات است (ایمانی جاجرمی: 1384، 16). رهیافت کیفی در نظریه زمینهای این امکان را برای پژوهشگر فراهم میکرد تا با بررسی دادههای گردآوری شده آنها را تبدیل به مفاهیم، مقولات و در نهایت خط داستانکند. در روش نظریه مبنایی، تئوري از دل داده ها و [جامعه مورد بررسی] بيرون ميآيد. اين بدان معني نيست که تمامي مراحل آن جدا از هم و منفصل اجرا می شود بلکه در اين روش تمامي مراحل جمعآوري دادهها، تحليل دادهها و ساخت تئوري به عنوان رهيافتي منسجم و متقابلاً مرتبط ديده ميشوند و حالت دورانی دارد. تئوري زمينهاي با ايدههاي اوليه راجع به يک سوال تحقيق شروع شده و به توليد گزارش راجع به نتايج ختم ميشود. (فلیک: 1387، 113).
در واقع این روش به جای پیش فرض های نظری، به داده ها و میدان اولویت می دهد و گشودگی رهیافت نظریه مبنایی، امکان بیشتری برای کشف پدیده های غیر منتظره فراهم می سازد. ویژگی اصلی این روش، مقایسه دائمی است. یعنی مقایسه همیشگی یک مورد در یک مقوله با موارد (فلیک،1387: 46)
و با الهام از لین ریچاردز نوعی کد گذاری کیفی به کار گرفته شد. ریچادرز سه نوع روش کدگذاری کیفی را مشخص کرده است : توصیفی موضوعی و تحلیلی (سفیری و همکاران،1387: 103)
ورود به میدان تحقیق
در تحقيق كيفي، تعريف و تبيين حدود جامعة مورد مطالعه برحسب مسائلي همچون پرسشهاي تحقيق، ضرورت موضوع، ويژگيهاي آن و… مشخص مي شود. در اين بررسي نيز با توجه به موضوع هويت و موقعيت زنان، جامعة آماري تحقیق را زنان گروه سني 20 تا 40 ساکن شهر شیراز تشکیل می دهند. مصاحبه ها بین 20 تا 45 دقیقه به طول انجامیده است. با توجه به اینکه مصاحبه ها به صورت نیمه ساخت یافته طراحی شده بودند، پاسخگویان براساس محتوای سؤالات نگرش های خود را مطرح می کردند و اگر در حین مصاحبه به مطلب جالب و مرتبطی هم اشاره می کردند، محقق مطالب آن ها را نیز تحت واکاوی بیشتر قرار می داد. زنان در قالب تیپ های مختلف بوده اند از جمله شاغل و غیر شاغل دارا بودن یا نبودن تحصیلات دانشگاهی متاهل یا مجرد بودن.
یافته ها و مضامین اصلی پژوهش
چنانچه بپذيريم كه همه هويت ها در طول زمان ومکان و بر اساس موقعیت ها برساخته مي شوند، مساله هويت زنان در تحقيق حاضر اين است كه: آیا زنان شیرازی در جامعه امروز هویتشان را متفاوت از گذشته تعریف می کنند یا اینکه زنان شیرازی هویت اجتماعی خود را در جامعه امروزی چگونه تعريف مي كنند و اینکه چه عواملی بر هویت اجتماعی زنان تاثیر گذار است و چگونه زنان این هویت اجتماعی را به نمايش مي گذارند؟
هویت اجتماعی و تغییرنگرش خانواده ها و جامعه و تاثیر رسانه ها بر آن
جامعه و ساختارها و نهادهای اجتماعی آن از جمله عوامل بسیار مهم در شکل گیری هویت اجتماعی می باشند در اغلب موارد هویت کسب شده از جانب افراد توسط جامعه و نهادهای اجتماعی ارائه شده است تغییر نگرش خانواده،جامعه و نهادهای آن یکی از علل کسب یا تغییر هویت اجتماعی در زنان شده است که تعدادی ازمصاحبه شوندگان به آن اشاره دارند.
«مرضیه می گوید: قبلا زنها فقط خانه دار بودن و همه تلاششون این بودکه یک مادر و یک همسر از خود گذشته باشن؛ عموم در محیط خونه بودن و هویت اجتماعی مستقلی ندارن بجز اینکه در مجلس مذهبی که داشتن شرکت می کردن ، حتی گاهی برای خرید و چیزهای ساده هم باید از شوهر خود اجازه بگیر. اما زنان و دختران امروزی دیگه این نوع رو نمی پذیرند که صرفا خودشون رو محدود به خونه بکنند اونها در اجتماع حضور دارن به تحصیلاتشون ادامه دهند . شرایط جامعه این طوره؛ گسترش دانشگاهها و توجه به تحصیل خانم هاو تغییر نگرش خانوادهها هم موثر بوده »(مصاحبه شونده 13)
مصاحبه شونده دیگری هم معتقد است که این جامعه و نهادهای اجتماعی و حتی خانواده هستندکه زمینه را برای تغییر هویت زنان فراهم می کنند
«سعیده می گوید هویت زنان تغییر کرده امروزه به راحتی حتی با تشویق جامعه، همسر، خانواده به تحصیلات می پردازند. اشتغال زنان در بیرون خانه زیاد تر شده زن وقتی کار می کنند احساس خشنودی از زندگیش بالاتره می ره کمتر احساس کسالت و فرسودگی می کنه ارتباطات اجتماعیشون قوی تر می شه وابستگیشون کمتره. با پیشرفت جامعه به نقش زنان هم بیشتر توجه می شه همین طور که می بینیم زنان در سازمانها ادارات مختلف مشغول کار هستند وپستهای بالایی هم بهشون میدن»(مصاحبه شونده 10)
مصاحبه شونده دیگری که متاهل و شاغل است علاوه بر نقش جامعه و خانواده بر پیشرفت تکنولوژی و تاثیر رسانه بر هویت اجتماعی زنان هم اشاره می کند؛
«مریم می گوید: من شاغل هستم و از نظر مالی هم از همسرم مستقلم. استقلال مالی من به اقتصاد خانواده هم کمک می کند من از اینکه شاغل هستم با همسرم مشکلی ندارم اشتغال باعث شده که من ارتباط اجتماعی قوی تری را داشته باشم با ادمهای بیشتری در ارتباط باشم اعتماد به نفس بیشتری به من می دهد در ضمن به کارهای خانه و فرزندم هم به موقع رسیدگی می کنم هویت اجتماعی که زنان دارن در جامعه نسبت به گذشته فعال تر شدن بیشتر مشارکت اجتماعی دارن به واسطه تحصیلات و شغلشون ؛ تغییرات جامعه و پیشرفت تکنولوژی و رسانه هم اثر گذاشته. من شخصا هویت زن سنتی که در جامعه ما بوده رو نمی پذیرم زنی که تکلیفش فقط خانه داری و مسائل مربوط به اون بوده باشد » (مصاحبه شونده 15)
«زینب که خانه دار و تحصیلاتش دیپلم است می گوید زمانی که ازدواج کردم فقط به خانه داری و بچه داری فکر می کردم شام و ناهار را چی و چه طور درست کنم اما الان دختران زنان با توجه به شرایط جامعه در سن پایین ازدواج نمی کنند شرایط براشون فراهم است که درس بخونند باسواد شوند بتواند کار کنند و مستقل باشند حضور زنان در جامعه در کنار مردان یک اعتماد به نفسی به آنان می دهد »(مصاحبه شونده 8)
زینب در ادامه اشاره می کند به نقش خانواده ها و حمایتی که آنان از زنان برای حضور در اجتماع دارند؛
«میترا می گوید:یک زمانی خانواده ها اصلا اجازه تحصیل به دخترانشون رو نمی دادن بخصوص اگر در شهر خودشون نبود اما امروزی والدین خودشان و بدون ایجاد هیچ محدودیتی به دخترانشون اجازه تحصیل تا بالاترین مقاطع رو میدن داشتن حامی در شکل گیری هویت اجتماعی خیلی مهم است »(مصاحبه شونده 12 )
«مهین می گوید با تغییرات فرهنگی که در جامعه اتفاق افتاده و افزایش آگاهی خانواده ها بعد خانواده کم شده است دیگه مثل گذشته زنها مجبور نیستند تمام وقت خود را صرف خونه داری پخت و پز و مراقبت از بچه های قد و نیم قد کنند بنابراین شرایطی فراهم شده که زنها با یه ارامش خاطری می تونند به خودشون و علایق شون توجه کنند به کلاس های مختلف بروند، تفریح کنند و ..».(مصاحبه شونده 6).
هویت اجتماعی و نقش تحصیلات و شغل
یکی از عناصر مهم حیات اجتماعی، تحصیلات وکسب شغل و شروع منظم و کارآمد فعالیت اجتماعی است. تحول هویت تحصیلی و هویت شغلی و انتخاب شغل در راستای رشد و شکل گیری هویت اجتماعی رخ می دهد، داشتن شغل و قبول مسئولیت نه تنها وسیله امرار معاش و ادامه زندگی است، بلکه خود مایه عزت نفس و شأن اجتماعی و از عوامل موثربر اعتماد به نفس و اثبات شخصیت و هویت اجتماعی در گروههای مختلف جامعه از جمله زنان است. هویت اجتماعی زنان در جامعه امروزی تحث تاثیر موقعیت شغلی و تحصیلی شان قرار دارد. هدف زنان از تحصیلات دستیابی به مشاغل و مناصب است در واقع تحصیلات زنان با پذیرش فرهنگی جامعه مبنی بر تحصیل دختران، همواره روندی رو به رشد داشته است. نه ورود زنان به دانشگاه، بلکه حضور آنان در بازار بر شکل گیری هویت اجتماعی آنان موثر بوده است. در این زمینه چند مصاحبه ذکر می شود،
«مینا می گوید: امروزه چون زنان تحصیلات عالیه دارن این تحصیلات باعث تغییر یافتن فکرشون می شه استعداد هاشون شکوفا می شه اطلاعاتشون بالا می برد و روابط اجتماعی بیشتری دارن و بیشتر در اجتماع هستند دیدشون به ازدواج و خانواده و سبک زندگی تغییرکرده ،تحصیلات و اشتغال به زنان یک استقلالی رو داده» (مصاحبه شونده11)
«سارا می گوید: هویت اجتماعی زنان در جامعه ما خیلی بهتر شده و تغییر کرده او معتقد است كه زنان و دختران به دنبال تحصیلات و کار هستند. زنان با کار در جامعه و تحصیلات روابط اجتماعی شأن اجتماعیشون بیشتر می شود و احساس سرخوردگی نمی کنند »(مصاحبه شونده1)
«زهره می گوید: اشتغال در بیرون از منزل به زنان کمک می کند تا از تخصص و تحصیلات خود بهره ببرد در جامعه شناخته شود مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنها در جامعه، در شگل گیری هویت اونها یا معنا دادن به هویتوشون بسیار موثر است »(مصاحبه شونده 2)
«الهه می گوید :من درخواندن را دوست دارم و حتما ادامه تحصیل دهم چون این طور می تونم در جامعه مطرح شوم و خودم را نشان دهم داشتن شغل هم در کسب موقعیت اجتماعی به زنان خیلی کمک می کنه در جامعه امروز رنها با خانه نشینی نمی تونند هویت اجتماعی بدست بیاران اما از طریق تحصیلات و اشتغال زمینه ورود زنان به جامعه و مشارکت اجتماعیشون باز می شه»(مصاحبه شونده 7)
کسب هویت اجتماعی و تغییر هویت زنانه
در این زمینه مصاحبه شوندگان بحث جالبی را مطرح می کنند آنها معتقد است که زنان زمانی که به دنبال دست یابی به هویت اجتماعی هستند بعضا نوعی هویت مردانه پیدا کرده اند.
«اعظم می گوید: زنان امروز هویت خودشون علاوه بر استقلال در اشتغال ازدواج و تحصیلات رو در ظاهر می بینن اون استقلال مالی که دارند رو صرف لباس پوشاک ارایش خودشون میکنن اگر شوهر یا خانوادشون اون هزینه ها رو می داد شاید اصلا دنبال کار نمی رفتن من معتقدم قبلا زنان در عمل ازاد نبودن اما به نسبت شرايط اجتماعيشان قوي بوده و بنيان فكري قوياي نيز داشتند زنان امروز می خوان خودشون رو با ظاهر نشون بدن به دنبال لوازم آرایش و عمل جراحی زیبایی میروند گرایش به رفتارها و نقشهای مردانه است مسئله در بین برخی از زنان وجود دارد که ما یا باید شکل مردها باشیم و خود را نشان دهیم یا مدل مردها زندگی کنیم»(مصاحبه شونده 14)
«سحر می گوید: از نظر من در جامعه امروز زن و هویت اجتماعی اون فقط در ظاهر تغییر کرده و همان تفکر های سنتی گرایی از دو دهه پیش را به همراه خود حمل می کند. فقط ظاهر تغییر کرده و کمی استقلال مالی پیدا کرده است که این استقلال مالی فقط به خاطر بحران هایی مالی است که در جامعه وجود دارد و خانواده را تحت فشار قرار میدهد در این شرایط زن مجبور است مستقل شود کار کند و هزینه های زندگی را تامین کند در قدیم زنان از جایگاه بالاتری برخوردار بودند احترام بیشتری داشتند اما امروزه کلمه مدرن شدن و هویت جدید پیدا کردن زنان رو ازادتر کرده اما اسیب پذیریشان را هم بیشتر کرده زنان امروزه روحیه خشن تری به خودشون گرفتن و از نظر مستقل شدن خصلتی مردانه دارن مثلا می گویند خودم یه پا مرد هستم » (مصاحبه شونده 5)
هویت اجتماعی ؛ تعامل سنت و مدرنیته
بسیاری از مصاحبه شوندگان معتقد بودند که زنان نه هویت سنتی صرف را می پذیرند و نه هویت مدرن صرف را بلکه بین هویت سنتی و جدید یک حالت تعادل و بینابینی را ترجیح می هند
«طیبه که خانه دار است می گوید زن باید تحصیل کرده و باسواد باشه دراجتماع حضور داشته باشه اما بايد ويژگيهای يك زن سنتي را نيز داشته باید بتواند كار بيرون را با وظايف خانه هماهنگ كنه من فردگرايي و خودمحوري صرف و توجه افراطي به نقشهاي اجتماعي و غفلت از نقشهاي مادري و همسري را نمي پذيرم»(مصاحبه شونده 9)
«معصومه که یک خانم خانه دار است می گوید دختران ما تا ازدواج نکردن و مشغول تحصیل و کار هستند یک هویت اجتماعی متفاوتی دارند درواقع خودشون رو دارای یک هویت مستقل وجدید از زن گذشته می دونن اما با ازدواج کردن به سمت همون هویت سنتی که زن برابر بود با مادر همسر زن خانه دار است می ورندکه گاهی هم اجباریه مثلا من ﻋﻼﻗﻪ ي ﻛﻤﻲ ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ و ﻛﺎر ﺧﺎرج از ﻣﻨﺰل دارم ﻗﺒﻞ از ازدواج ﭼﺮا دوﺳﺖ داشتم ﻛﺎر ﻛﻨﻢ وﻟﻲ ﺑﻌﺪ از اﻳﻨﻜﻪ ازدواج ﻛﺮدم دوﺳﺖ »(مصاحبه شونده 3)
پیداکردن خط اصلی داستان:
هر روایت کیفی از دنیای تحت مطالعه، به یک داستان شباهت دارد که می توان برای آن یک خط اصلی پیدا کرد .به عبارتی، برخی عناصر دراین داستان، بیشتر از بقیه اهمیت دارند و بقیه رخدادها بر حول آن ها هویت می یابند یا به وجودمی آیند .محقق نه تنها خط اصلی یا محور داستان را می یابد بلکه دقیقا مشابه مرحله کدگذاری باز به این مقوله محوری، نامی هم اختصاص می دهد (استرواس و کوربین 120).
با نگاهی به مجموعه مصاحبه ها و روایت هایی که از سوی زنان مصاحبه شونده ارائه شده است می توان خط داستان تحقیق را استخراج کرد تحلیل مصاحبه ها نشان می دهد که هویت اجتماعی زنان در جامعه امروزی تغییر یافته و مهم ترین مقوله هایی که بر این رخداد اثر داشتند ، افزایش سطح تحصیلات و دست یابی زنان به شغل و در پی آن تغییر نگرش های جامعه و نظام خانواده بوده است
با توجه به مصاحبه های انجام شده و يافته هاي تحقيق مي توان گفت جامعه امروزی ما که یک جامعه در حال گذار است دیگر زنان آن هویت زن سنتی را که صرفا به خانه داری و رسیدگی به همسر و فرزندان می پردازد و در اجتماع حضور آنچنانی ندارد را به تنهایی نمی پذیرند در واقع هويت اجتماعي زنان دچار دگرگوني اساسي شده است. ديگر زنان در جامعه با توجه به سنت ها زندگي نمي كنند و سعي دارند زندگي اجتماعي و هويت شان را بيشتر خودشان و با نقش هاي اجتماعي كه ايفاء مي كنند بسازند.تقریبا می توان گفت تمامی افرادی که با آنها مصاحبه شد به این نکته اشاره کردند که زنان در جامعه ما در پرتو تحصیلات دانشگاهی و اشتغال نقش ها و هویتشان تغییر کرده است اما در کنار این تغییرات اگر بخواهند زندگی سالم داشته باشند باید به نقش های سنتی نیز در کنار مدرن بودن توجه کنیم چون توجه صرفا به مقوله های هویت ساز جدید مثل اشتغال،تحصیلات و مشارکت اجتماعی ممکن است باعث بی توجهی زنان به امور خانه گردد و زمینه را برای بروز از هم پاشیدگی خانواده ها فراهم نمایید و هویت اجتماعی جدید را دچار بحران کند .
نکته دیگری که برخی مصاحبه شوندگان به آن پرداختند این است که زنان زمانی که در پی کسب هویت اجتماعی هستند نباید هویت زنانه خود را فراموش کنند و تاکید افراطی بر فردگرایی داشته باشند، چون از بین رفتن یا کم رنگ شدن هویت های زنانه در نهایت به نظام خانواده آسیب می رساند.
يافته هاي تحقيق نشان می دهد که زنان تلاش مي كنند با حركت به سمت دانشگاه و ادامه تحصيل و به دنبال آن با به دست آوردن يك شغل و كسب استقلال مالي از چارچوب سنّتي جامعه خارج شوند.
منابع
آنتونی گیدنز(1378) ، تجدد و تشخص، جامعه هویت فردی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران ، نشر نی
آموسی مجنون،(1387)، دو نظریه درباره هویت اجتماعی، ملاحظه شده در سایت انسان شناسی به آدرس http://www.anthropology.ir
الطایی، قلی(1382)، هجران هویت قومی در ایران، تهران انتشارات شادگان
ایمان محمدتقی ، کیذقان طاهره بررسی عوامل موثر بر هویت اجتماعی زنان (مطالعه موردی زنان شهر شیراز) فصلنامه علمی-پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)، شماره: 44و45
ایمانی جاجرمی ، حسین،(1384)، بررسي جامعه شناختي عوامل موثر بر عملكرد شوراي اسلامي شهر درساله دكتري جامعه شناسي توسعه دانشگاه تهران: دانشكده علوم اجتماعي
بلیکی،نورمن،(1384)،طراحی پژوهش های اجتماعی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران ،نشرنی،
توسلی غلام عباس(1380)، جستارهایی در جامعه شناسی معاصر، جامعه ایرانیان حکایت قلم نوین, چاپ اول
جنکینز، ریچارد (1381)، هویت اجتماعی، ترجمه تورج یاراحمدی، تهران، انتشارات شیرازه
جولیوس، گولد،كولب، ویلیام (1384)، فرهنگ علوم اجتماعی، گروه مترجمان، تهران، انتشارات مازیار، چاپ دوم
رفعت جاه، مريم (1387)تأملي در هويت زن ايراني، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
– ریتزر، جورج(1379). نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی،تهران: نشر انتشارات علمی،چاپ دوم.
زلفعلي فام جعفر جعفر ،غفاري مظفر(1388) تحليل جامعه شناختي هويت اجتماعي دختران دانشجوي دانشگاه گيلان، پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه شماره سوم، صص 140-121
ساروخانی، باقر و رفعتجاه، مریم، (۱۳۸3)، عوامل جامعهشناختی مؤثر در بازتعریف هویت اجتماعی زنان، فصلنامه پژوهش زن، شماره 1
سفیری،خدیجه،(1387)، روش تحقیق کیفی، تهران ، نشرپیام پویا
سفیری خدیجه و همکاران(1387)، برساخت اجتماعی فرهنگی مساله اجرای مهریه در ایران، فصلنامه علوم اجتماعی شماره 44، صص 121-89
علمی محمود ، عليزاده حمیده(1388) عوامل اجتماعي مؤثّر بر هويت جنسيتي دختران دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز فصلنامه زن و مطالعات خانواده سال اول- شماره سوم صص 90-75
عبدالهی، محمد و امید قادرزاده(1388). هویت جمعی غالب کردها در کشور های ایران و عراق. نامه علوم اجتماعی، دوره 17، شماره 36، صص 26- 1.
عضدانلو، حمید.آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه شناسی، نشر نی، چاپ سوم: 1388، ص681و682.
فلیک،اووه(1388) ،درآمدی برتحقیق کیفی، ترجمه هادی جلیلی،تهران، نشرنی
قلی پورآرین و همکاران،(1389)، مدیریت هویت ؛ شناسایی راه کارهای تقویت هویت اجتماعی زنان در نهادهای آموزشی، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره 8 ، شماره 4، صص 140-12
گل محمدی، احمد(1383). جهانی شدن،فرهنگ، هویت، تهران نشر نی، چاپ سوم.