زنان کارتن‌‌خواب: زندگی در کمپ‌هایی بدتر از زندان

ارسال کننده خبر: خانم دیانا تبریزی 1 بهمن

زمستان است و اخبار کارتن‌خواب‌ها در ایران به خصوص در تهران، هر از گاهی در حاشیه اخبار سیاسی و اجتماعی پررنگ می‌شود. ۶۰۰ زن کارتن‌خواب، آماری است که سازمان بهزیستی ایران بر آن صحه می‌گذارد و وقتی اخبار خرید و فروش نوزادان یا «جمع‌آوری معتادان» منتشر می‌شود، پای آنها هم به میان می‌آید.

در  نشست «کارتن‌خوابی و اعتیاد زنان» که عصر روز ۲۹ دی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور حبیب‌الله مسعودی‌فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی ایران و جمعی از پژوهشگران برگزار شد، زنانی با سابقه تجربه زندگی در خیابان هم حضور داشتند: زنانی که از معتادان کارتن‌خواب حمایت دیده بودند اما از نیروی انتظامی کتک می‌خوردند و در کمپ‌هایی بدتر از زندان زندگی کرده‌بودند.

کارتن‌خوابی یک مساله اجتماعی در ایران است که ابعاد فراگیری دارد اما حتی آمار دقیق و درستی درباره تعداد افراد کارتن‌خواب وجود ندارد. آمارهای متناقض، گاه حتی فرصت بررسی دقیق موضوع را نمی‌دهد. مسعودی فربد، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی, در سیمینار کارتن‌خوابی و اعتیاد زنان تاکید می‌کند که «کارتن‌خوابی مشکل بسیاری از کشورهاست اما نحوه برخورد با آن مهم است.»  او در صحبت‌های خود به شکل بررسی و آمارگیری از تعداد افراد بی‌خانمان اشاره می‌کند که: «متاسفانه چنین چیزی در ایران وجود ندارد.»

در همین نشست، فروغ عزیزی، دبیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران، می‌گوید که آمار شهرداری تعداد کارتن‌خواب‌ها به علت مدل آمارگیری، پر از تکرار است و آمار بهزیستی را که به شکل دیگری برآورد شده، دقیق نمی‌داند: «برای مثال بهزیستی می‌گوید در کل ایران ۱۵ هزار کارتن خواب وجود دارد و شهرداری در آماری دیگر می‌گوید تعداد کارتن‌خواب‌های تهران ۱۵ هزار نفر است.»

مسعودی‌فرید با اشاره به اینکه هیچ تمام‌شماری‌ای در کشور صورت نگرفته و تنها آمار گرمخانه‌های شهرداری و بهزیستی موجود است که نهایتاً چهار هزار تا پنج هزار نفر گنجایش دارند، برآورد می‌کند که مجموع کارتن‌خواب‌ها ۱۵ هزار نفر باشند که پنج تا ۱۰ درصد آن‌ها زن هستند. در نتیجه به نظر می‌آید در تهران ۶۰۰ تا ۷۰۰ زن کارتن‌خواب وجود داشته باشند.

به گفته فریدی، امسال ۹۰ نوزاد که متعلق به زنان کارتن‌خواب بوده‌اند، تحویل شیرخوارگاه‌‌ها شده‌اند.

بیشتر بخوانید: کارتن‌خوابی و مادری

نبودن آمار و مطالعات دقیق امکان بررسی شرایط افراد بی‌خانمان و عوامل ایجاد چنین آسیب‌هایی را می‌گیرد اما در جامعه ایران با وجود آمارهای عجیبی که از چند صد نفر تا چند میلیون نفر را در سراسر ایران در بر می‌گیرد، دسته‌بندی دقیقی بر مبنای زن یا مرد، بی‌خانمانی فردی یا خانوادگی، سن افراد بی‌خانمان، داشتن اختلال روانی یا نداشتن آن، وجود ندارد. معاون سازمان بهزیستی ایران می‌گوید که «برآوردهای ما براساس تعداد افراد حاضر در گرمخانه‌هاست و مطالعه شیوع‌شناسی انجام نشده و صرفاً تعدادی مطالعه کیفی با کمک شهرداری انجام شده است.»

فریدی گرچه تأکید کرده که نمی‌توان عوامل خطر کشورهای دیگر را به ایران نسبت داد اما او در مقایسه‌ای بین ایران و بریتانیا،  درباره علل زمینه‌ای و علل شروع‌کننده بی‌خانمانی خشونت خانگی در روران کودکی و اختلالات روانی را را به عنوان علت زمینه‌ای نام برده و با اشاره به اینکه در ایران طبق آمار وزارت بهداشت ۲۳،۶ درصد افراد ۱۵ تا ۶۰ سال، یک اختلال روانی نیاز به مداخله دارند، نیاز به مداخله در این زمینه را ضروری دانسته است.

او همچنین به گسسته‌شدن روابط عاطفی بین انسان‌ها، طلاق، بیکاری و بیرون‌کردن فرد از خانه، به عنوان علل شروع‌کننده بیخانمانی در ایران اشاره کرده است.

سیاست بگیر و ببند
زنان کارتن‌خواب در ایران، مشکل‌شان نداشتن سرپناه و مسکن نیست؛ بی‌خانمانی آنها اغلب نتیجه نابسامانی‌های دیگری مثل اعتیاد و خشونت است و به دنبال آن زندگی در خیابان‌ها، زمینه تن‌فروشی و اختلالات روانی را هم ممکن است فراهم کند.

هرچند نهادهای مسوول در ایران از امکان پذیرش زنان کارتن‌خواب و ایجاد امکان بازگشت به زندگی عادی صحبت می‌کنند، اما آنچه که به عنوان گرمخانه و پناهگاه فراهم شده، واقعیت هولناکی دارد که هر ازگاهی از گزارش‌های مطبوعاتی یا از طریق فیلم‌های مستند و روایت‌های شخصی به بیرون درز می‌کند.

گرچه مسعودی‌فرید درباره روش آنچه «ساماندهی کارتن‌خواب‌ها» خوانده می‌شود، در نشست کارتن‌خوابی و بی‌خانمانی زنان ادعا کرد که این سازمان با روش گازانبری موافق نیست و می‌خواهد جذب کند و به همین دلیل نمی‌خواهد پاتوق‌های بی‌خانمان‌‌ها را به هم بریزد تا امکان پیدا کردن آنها وجود داشته باشد، زنان کارتن‌خواب از حملات نیروی انتظامی به پاتوق‌ها و برخوردهای نامناسبی که با همه آنها به ویژه زنان صورت می‌گیرد، حکایت‌ها دارند.

آنها روایت می‌کنند که حتی در کمپ‌هایی مانند کمپ شفق، مددکاران به جای تشویق آنها به بازگشت به زندگی، روحیه آنها را تضعیف می‌کنند و کودکان این زنان از آنها گرفته می‌شود و زنان دست به خودکشی می‌زنند. فروغ عزیزی، دبیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران کمپ لویزان را بدتر از زندان توصیف می‌کند.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی ایران در مورد مرکز شفق که ابهام‌های زیادی درباره شیوه عملکرد آن وجود دارد گفته است: «به نظر می‌رسد زنان در مرکز شفق وضعیت بهتری نسبت به بیرون از آن دارند، اما قطعاً این وضعیت برای درازمدت مناسب نیست. پیشنهاد می‌کنیم این افراد از گروه‌های بزرگ ۴۰۰ نفری به گروه‌های کوچک مانند TCها بروند تا بتوانیم فرآیند مددکاری و روانشناختی را برای آن‌ها انجام دهیم. در حال حاضر بیشتر روی مبنای علمی ‌شفق بحث داریم که شهرداری کمک می‌کند. مگر می‌شود هر بیمار را مانند بیمار قلبی یک هفته در بیمارستان نگه داشت و پس از آن وضعیتش را پیگیری نکرد؟»

بهزیستی ایران تایید می‌کند که نیروی انسانی خبره ندارد و باید این کار را به ان جی‌او‌ها بسپارد، اما همچنان برچسب زدن و مجرم شمردن زنان کارتن‌خواب، در میان نیروهایی که درگیر کار با این آسیب اجتماعی هستند، وجود دارد.

این نکته را ضحی امیری، دانشجوی جرم‌شناسی در نشست کارتن‌خوابی و زنان چنین بیان کرده است: «زن معتاد، مجرم محسوب می‌شود و زمانی‌که با این دید برچسب‌زننده سعی کنیم او را از میثاق‌های اجتماعی دور کنیم، قطعاً خودش هم برای پذیرفتن بسیاری از آسیب‌های دیگر آماده‌تر می‌شود. زمانی‌که روی قالب‌واره‌های ذهنی مردم کار می‌کنیم، زمانی که بازتاب رسانه‌ای یک مداخله کیفری روی یک آسیب اجتماعی آنقدر منفی و دور از عرف است، کاملاً ذهن عوام را برای اعمال هرگونه رفتار ناشایست نسبت به این زنان آماده می‌کنیم. می‌خواهیم یک انسان آسیب‌دیده را جمع کنیم و به او شأن اجتماعی دهیم و به جامعه بازگردانیم، اما این کار را با کتک انجام می‌دهیم. زنان را یا در در سرما یا در کمپ‌های اجباری از دست می‌دهیم. هر ساله زنان کارتن‌خواب دروازه غار منتظرند تا در نزدیکی سال نو به منظور پاکسازی فضای شهری، آن‌ها را نیز جمع کنند.»

داریوش محمدی، پژوهشگری که در این نشست مقاله‌ای به نام «بی‌خانمان‌ها به ما چه می‌گویند، ما چه می‌شنویم، چقدر بلدیم» خواند، به آماری اشاره کرد که بر اساس آن، حدود ۶۰ درصد مردم می‌گویند که کمپ‌ها باید خارج از شهر درست شوند و در حالی که صدها بی‌خانمان در خیابان‌ها شب را صبح می‌کنند، حدود ۳۰۰ هزار خانه خالی در ایران وجود دارد.

تناقض تنها در آمارهای ارائه شده از سوی مسوولان و در شیوه برخورد ماموران و مددکاران با کارتن‌خوابی زنان وجود ندارد. در حالی که در ایران دیوارهای مهربانی بالا می‌روند، زن کارتن‌خوابی در نشست کارتن‌خوابی و زنان روایت می‌کند که در ده‌ها خانه را به تقاضای یک لیوان آب زده و کسی به او آب نداده است.