ارسال کننده:آقای نوید احمد فخرالدین 8 شهریور
شبکه ایران زنان:
مانی محرابی، پژوهشگر
خشونت عملی ست به منظور اعمال اراده خویش، نشات گرفته از عدم توانایی برقراری ارتباط صحیح و آغازی ست بر پایان تمدن.
در مجموع بیشترین قربانیان خشونت را بانوان تشکیل داده و خشونت علیه بانوان رایج ترین شکل خشونت محسوب می شود اما باید توجه کرد که در بررسی خشونت علیه بانوان، صرفا خشونتی که بر بانوان اعمال می شود را خشونت علیه بانوان نمی پنداریم بلکه به بررسی خشونتی می پردازیم که مبتنی بر جسنیت مونث است که در اکثر مواقع عدم شناخت نوع و حدود رفتار خشونت آمیز باعث معمول جلوه کردن رفتار توام با خشونت شده، مقاومت و دادخواهی را در پی ندارد و همین مسئله سبب تکرار و رواج این قبیل سوء رفتارها می شود.
انواع خشونت علیه بانوان عبارتند از خشونت جسمی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی و خشونت سیاسی.
خشونت جسمی عبارت است از هر سوء رفتاری که به جسم بانوان آسیب برساند. این سوء رفتار طیف گسترده ای از پیامدها را در بر می گیرد، از انواع کبودی و زخم ها تا مرگ در اثر آسیب جسمی.
خشونت جسمی شاید به دلیل سوء تاثیرات ظاهری که در پی دارد نسبت به انواع دیگر خشونت ها نمود بیشتری پیدا کند و شناسایی آن سهل تر باشد ولی موارد شناسایی شده این مسئله بسیار کمتر از تعداد واقعی وقوع آن است. مسائلی چون فرهنگ جامعه و خصوصیات شخصیتی زوجین از عوامل مهم شکل گیری این خشونت هستند.
شرایط فرهنگی در اغلب موارد تنبیه و خشونت جسمی در کانون خانواده را نوعی حق برای جنس مذکر دانسته و از سوی دیگر، بررسی پیشینه خانوادگی قربانیان بیان کننده این موضوع است که اغلب قربانیان در خانواده هایی پرورش یافته اند که استبداد خانوادگی در آنها خود نمایی می کرده و دختران، مادران خود را که قربانیان خشونت های جسمی خانوادگی بوده اند الگوی نقش پذیری اجتماعی قرار داده و به دلیل معمول خواندن این نوع خشونت از شناسایی این سوء رفتارها عاجزند.
مردانی که این قبیل خشونت را روا میدارند معمولا دچار بیماری اعتیاد بوده، در کودکی شاهد خشونت طلبی والد شان بوده اند و دارای سلامت روانی کامل نیستند که از افسردگی و حسادت می توان به عنوان رایج ترین بیماری های روانی منجر به خشونت طلبی در این افراد نام برد.
خشونت جنسی به سوء رفتارهایی اطلاق می گردد که در ارتباط با زنانگی بانوان می باشد، از لمس کردن بدن تا تعرض، از توجه نشان دادن با نگرش جنسی به بدن بانوان تا عدم تمایل جنسی زوج به زوجه.
در جامعه ایران رایج ترین اشکال خشونت جنسی به دو صورت تمکین به خواست همسر و توجه به بدن با نگرش جنسی در خارج از منزل وجود دارند که به دلیل فرهنگ رایج در جامعه، این قبیل خشونت ها با سکوت قربانی و به تبع آن سکوت جراید و اجتماع همراه است.
خشونت جنسی به انزجار بانوان از جنس مخالف، گوشه گیری و بدبینی منجر شده و صدمات جسمی و روانی متعددی منجمله افسردگی را به همراه خواهد داشت.
سوء رفتارهایی که مستقیم یا غیر مستقیم به خدشه دار شدن حیثیت، عزت نفس، اعتماد به نفس، شرافت و … بانوان منجر شوند را خشونت روانی می نامیم. از تمسخر در محیط خانواده تا ایجاد شایعه های مرتبط با بانوان در محیط کار.
این قبیل سوء رفتارها که با ابزار تهدید، تحقیر، توهین، تمسخر و … اعمال می شوند، افسردگی، ترس از اجتماع، نفرت از خویشتن، عدم کفایت مکفی و … را به دنبال خواهند داشت و درصد بالایی از رفتارهای خشونت آمیز در جامعه را تشکیل می دهند که هم در محیط خانواده و هم در اجتماع به منظور سرکوب بانوان به وقوع می پیوندند.
خشونت اقتصادی عبارت است از سوء استفاده از نیاز مالی بانوان در جهت اعمال اراده و قدرت به آنها.
خشونت اقتصادی طیف وسیعی از سوء رفتارها را شامل می شود که با هدف جلوگیری از دسترسی بانوان به مهارت های ایجاد شغل، جلوگیری از اشتغال بانوان، جلوگیری از استقلال مالی بانوان و … ، و توسط خانواده اعمال می شوند.
این قبیل سوء رفتارها ارتباط نزدیک و معکوسی با طبقه اجتماعی خانواده و شعور اجتماعی افراد ذکور خانواده دارد.
هرگونه سوء رفتار نظام مند، رسمی و قانونی که موجب نادیده گرفتن یا ضایع شدن حقوق بانوان شود، خشونت سیاسی نامیده میشود.
خشونت سیاسی ممکن است سوء رفتاری باشد که توسط عامل سیاسی اعمال شده یا سوء رفتاری که توسط عرف اجتماع بوجود آمده و عامل سیاسی در قبال آن سکوت کرده. این سوء رفتار علاوه بر آسیب های فردی، مشکلات تک جنسیتی شدن تفکرات اعضاء جامعه را به اشکال گوناگون مانند پدید آوردن مردسالاری و در مقابل آن شکل گیری زن سالاری و … به همراه دارد.
در پایان باید به یاد داشته باشیم که با شناخت انواع خشونت و تمیز کردن رفتار از سوء رفتار، می توان قدم بزرگی در تقبیح، دادخواهی در قبال خشونت و جلوگیری از آن برداشت.
*******************