ختنه؛ دایه‌ها و سنت “هاجر”

ارسال کننده : خانم زهرا مبینی 7دی

RTEmagicC_rayehmozaffarian.jpg

رایحه مظفریان متولد ۱۳۶۵ در شیراز است. او در کتاب “تیغ و سنت” به بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با ختنه زنان در شهرستان قشم می پردازد. کتابی که به گفته نویسنده تدوین آن3 سال طول کشید و نزدیک به دو سال در انتظار انتشار در ایران ماند تا اینکه از سوی وزارت ارشاد “غیر قابل چاپ” اعلام شد. سرانجام شش ماه پیش، این کتاب از سوی نشر ناکجا در پاریس منتشر شد. گفت و گو با رایحه مظفریان درباره این کتاب را در زیر می‌خوانید.

آیا تيغ و سنت ميتواند نقش مهمي براي اگاهي بخشي به جامعه داشته باشد ؟

کتاب تیغ و سنت با همین هدف نگاشته شده است؛ این که بتواند برای آگاهی بخشی مفید باشد. سوال اصلی در این جا پیش می آید که گروهی که به انجام این عمل تمایل دارند آیا به اندازه کافی به کتاب و سایر ابزارهای آگاهی بخش دسترسی دارند یا خیر؟ باید گفت بیشتر این افراد از دسترسی از اطلاعات مربوط عاجز هستند حال چه باید کرد؟ طبق تجربه ای که من در زمینه آگاهی بخشی در مورد ختنه زنان در جامعه داخل ایران و خارج آن داشته ام می توان این اطلاع رسانی را به دو گروه تقسیم کرد که هر دوی این گروه بندی ها مکمل کار دیگری است و باید همزمان صورت گیرد: 1. سعی کنیم همه افراد جامعه را درگیر این موضوع کنیم چه کسانی که در جوامعشان این عمل انجام می شود و چه کسانی که فرسنگ ها دورتر از مکان های ختنه کننده زندگی می کنند. 2. همزمان با این آگاهی رسانی هم باید آگاهی فعالین حقوق بشری را که دسترسی آن­ها و امکاناتشان برای مبارزه با ختنه زنان زیاد است را وارد عرصه مبارزه کرد. باید این نکته را متذکر شوم که بدون کمک ارگان های دولتی هرگز این مبارزات به نتیجه مطلوب نمی رسند. همچنین مراجع مذهبی سنی و شیعه هم در این گام ها باید آگاه و هم مسیر شوند. ساکنان مناطق ختنه کننده گوششان به سخنان مراجع بیشتر گرایش دارد تا منطق و علوم پزشکی پس تأثیر آنها را نباید نادیده گرفت.

چرا کتاب در ایران منتشر نشد؟

این سوالی است که اگر من هم به ممیزی دسترسی داشتم حتما می پرسیدم. تدوین این کتاب 3 سال طول کشید. قریب به دو سال هم به هر دری زدم تا ناشری را پیدا کنم که حاضر به چاپ کتاب باشد. عنوان کتاب را که می شنیدند عقب عقب می رفتند. گاهی هم بهانه می آوردند که بخش اول آن که فاقد امارهای ایران است و همچنین با احتساب حذف عکس ها چاپ می کنیم. در نهایت تصمیم بر آن گرفتم تا با هزینه شخصی کتاب را برای گرفتن مجوز به ارشاد بفرستم. شش ماه بعد پاسخ آمد که “غیر قابل چاپ” است. با دوستی در فرانسه که بیش از حد هم مدیون زحمت ها و پیگیری های ایشان هستم مشورت کردم و نشر ناکجا را به من معرفی کردند. دوستان در نشر ناکجا جواب مثبت دادند و بعد از یک سال و طی مراحل ویرایش و آماده سازی، کتاب برای عرضه آماده شد. شش ماهی است که کتاب به بازار آمده است.

با توجه به محدوديت در منابع و پنهاني بودن اين سنت چرا ختنه زنان را موضوع اين تحقيق گسترده قرار داديد؟

برای من و خانم فاطمه کریمی یک خاطره اتفاقی و مشترک وجود دارد. خانم کریمی و من مدتی با هم روی موضوع ختنه کار می کردیم. ایشان هم کتابی به نام تراژدی تن دارند که به موضوع ختنه زنان در کردستان ایران پرداخته است و در کتاب تیغ و سنت چند جایی کتاب ایشان را معرفی کرده ام. وقتی دانشجو بودیم هر دوی ما به صورت اتفاقی و در دو بازه زمانی و مکانی متفاوت از کتاب گل صحرای خانم واریس دیری به این تحقیق در ایران رسیدیم. این کتاب را اتفاقی مادرم به من هدیه داد و خانم دکتر اعزازی هم به خانم کریمی معرفی کرده بودند. از یک کتاب هر دوی ما به دو پژوهش متفاوت رسیدیم. این تأثیر چاپ کتاب در جامعه جهانی امروز است. زنی در آفریقا سال ها پیش ختنه شود و کتابش به فارسی ترجمه شود و یک کشور را متحول کند. خانم دیری سفیر سازمان ملل برای مبارزه با ختنه زنان در آفریقا هستند. در طول تحقیقم چندین بار به خانم دیری پیام فرستادم و تماس گرفتم و مساعدت خواستم اما ایشان تمایلی نشان ندادند. بگذریم، از همان ابتدا تصمیم گرفتم این موضوع را برای پایان نامه ام انتخاب کنم. شروع کردم به جستجو در منابع و سایت ها که ببینم در کدام مناطق ایران ختنه صورت می گیرد؟ یا اصلا این عمل در ایران هست؟ چند مصاحبه و گزارش مختصر به بخش های جنوبی اشاره کرده بود. بلافاصله برای قشم بلیط تهیه کردم و راه افتادم. اول انتظار نداشتم به جواب درستی برسم اما پس از پرس و جوها دانستم از آن چه که فکر می کردم موضوع پیچیده تر است. این را اضافه کنم که از بخش علوم اجتماعی دانشگاه شیراز واقعا سپاسگزارم. بسیار به من لطف داشتند که پرپوزال من را با این موضوع پذیرفتند اگرچه بعد از من سایر دوستانم در بخش مطالعات زنان که خودشان هم کرد بودند تلاش کردند این موضوع را برای پایان نامه خود انتخاب کنند و بخش نپذیرفت. این مشکلی بود که خانم کریمی هم در دانشگاه علامه طباطبایی با آن روبرو شدند.

شاخص هاي اجتماعي فرهنگي كه شما را وادار به نوشتن اين كتاب كرد چه بود؟

حدود یک سالی صرف این ماجرا شد که فرهنگ مردم را بشناسم با دایه ها صحبت کنم در مناطق روستایی به دنبال دایه ها بگردم و ببینم چه مسائلی روی انجام عمل ختنه تأثیر دارد. در حقیقت عوامل اجتماعی و فرهنگی بر گرفته از دل خود مردم است. عواملی مانند تجربه ختنه سایر زنان در خانواده، وسایل ارتباط جمعی، مذهب، تحصیلات زنان و همسرانشان و…. باید می سنجیدم که به طور گسترده چه موضوعاتی می تواند روی تصمیم گیری زنان تأثیر بگذارد.

در الگو پراكندگي كه به سبب كتاب به دست آورديد ختنه زنان در كدام بخشهاي كشور امريست فراگير و چرا؟

ارائه یک الگوی جامع از میزان پراکندگی ختنه زنان بسیار دشوار است. هنوز هم سازمان های بین المللی نتوانسته اند الگوی کاملی از شیوع و پراکندگی این عمل در دنیا ارائه کنند. در ایران هم این مشکل وجود دارد. امکانات کاملی فراهم نیست تا بتوان به تمام نقاط دور و نزدیک سر زد و پیشینه و چگونگی انجام عمل را مشخص کرد. اطلاعاتی که تا کنون به دست آمده است نشان می دهد که در برخی مناطق غرب و جنوب ایران ختنه هنوز انجام می شود که در کتاب و چندین مقاله به آن پرداخته ام. علت انجام این عمل هم همچنان در هاله ای از ابهام است. این که ختنه زنان در ایران از کجا ریشه دارد و آیا قبل از مهاجرت گسترده اعراب هم این عمل صورت می گرفته است یا خیر هنوز معلوم نیست. پس نمی توان نتیجه کلی ارائه داد که ختنه زنان به این دلیل در منطقه های ذکر شده انجام می گیرد که سنی نشین هستند یا با سایر کشورها هم مرز هستند. اگر چه این عوامل تا حدودی نیز تأثیرگذار است. متأسفانه برخی مردم در پیغام هایی که در صفحات مختلف برای من می گذارند این موضوع را به نا درست به اعراب یا به مذهب متصل می کنند در حالی که معتقدم جبهه گیری های این چنینی مشکلی را از دوش وضعیت کنونی بر نمی دارد.

ايا ختنه زنان در ايران كلينيكي سازي شده است؟

نه! در فصلی از کتاب به طور مفصل به موضوع کلینیکی کردن ختنه زنان در دنیا پرداخته شده است و علل موافقت و مخالفت ها نیز آورده شده است. در ایران ماجرا هنوز به بیمارستان­ها و کلینیک­ها کشیده نشده است. اما نکته ای که مهم است تأثیر وزارت بهداشت و علوم پزشکی است. یکی از شاخص های توسعه در هر کشور میزان کاهش تعداد مرگ و میر مادران در هر سال است. در سال های اخیر که نظارت علوم پزشکی و وزارت بهداشت بر خانه های بهداشت زیاد شده است تصمیم گرفتند تا هر گونه فعالیت ماماهای منطقه که کار زایمان خانگی را به صورت تجربی انجام می دادند متوقف کنند و این طرح به شدت موفقیت آمیز انجام گرفت به طوری که هیچ مامای محلی ای در منطقه حق گرفتن زایمان خانگی را نداشت و از آن ها تعهد گرفته شده است. اما همچنان همین ماماها یا دایه ها در خانه های محلی عمل ختنه را روی دختران انجام می دهند. از این مثال می خواهم این نتیجه را بگیرم که اگر عوامل مربوطه دولتی بخواهند این عمل را متوقف کنند قادر هستند.

چقدر در ايران ختنه زنان آميخته به توصيه اديان است؟

دو عامل در ادامه این روند موثر است. اول دین و بعد سنت. هیچ کدام بر دیگری ارجحیت ندارد. همزمان با این که این عمل را یک فریضه دینی می دانند همزمان هم به یک سنت تبدیل شده است. ملاها و شیوخ اهل تسنن به شدت از این عمل بر اساس توصیه پیامبر و برخی احادیث حمایت می کنند حال آن که همان طور که در فصل ادیان الهی و ختنه زنان در کتاب توضیح دادم اسلام هرگز با انجام این عمل موافق نیست. اما وقتی متدینین این عمل را با تحمیل بسیار به دین متصل می کنند طبیعی است که مردم در برابر آن از خود مقاومت نشان نمی دهند. در همین جا هم لازم است که نکته ای را بگویم، درست است که بیشتر این عمل در ایران توسط اهل تسنن صورت می گیرد اما شیعیانی هم که در این مناطق زندگی می کنند به ختنه دخترانشان تمایل دارند زیرا برای آینده کودکشان و ازدواج احتمالی او با مردی سنی نگران هستند. موافقین ختنه زنان معتقدند که اگر دختری ختنه نشده باشد نمی تواند به قرآن دست بزند و در مکاتب اسلامی- محلی شرکت کند و خوردن غذایی که او پخته باشد هم حرام است. اما در دنیا موضوع به شکل دیگری است. طبق ارائه آمارهای سازمان ملل متحد به عنوان مثال در آفریقا پیروان اسلام، مسیحیت، غیرمذهبیون، همزادگراها و… به انجام این عمل تمایل دارند.

در احكامي كه از علماي شيعه در باب ختنه زنان گرداوري كرديد نظرات مشابه وجود ندارد و يك اختلاف نظر جدي ديده ميشود اين اختلاف به سبب چيست ؟

واقعا برای خود من هم سوال است. واقعا عجیب به نظر می رسد که چگونه مراجع نظر مشابهی ندارند و حتا در مواردی به شدت متضاد است. عجیب تر آن که جز دو مورد آیت الله مکارم شیرازی و صانعی سایرین فتوایی مستقیم بر منع ختنه نداده اند.

در متن كتاب با نقل قول هايي از “ختان ها ” روبه رو مي شويم كه شرمگين هستند از عملي كه انجام مي دهند از تجربه اين ديدارها براي ما بگویید؟

دایه ها از عمل شرمگین نیستند. آنها این سنت را سنت هاجر می دانند. این کار را برای رضای خدا انجام می دهند. آ قدر بر کاری که می کنند مطمئن هستند که پولی بابت آن دریافت نمی کنند. جز یک مورد که در کنار فروش محصولات دست ساز خود مانند داروهای گیاهی و غیره دختران را ختنه می کرد و پول می گرفت سایر دایه ها بدون مزد این کار را انجام می دهند. در جایی نوشتم که بر خلاف آن چه که انتظار داریم دایه ها به شدت مهربانند. تصور ما این است که چون بر اساس عدم دانششان به سنت هایشان عمل می کنند سنگ دل باشند در حالی که وقتی پای صحبت هر کدام می نشستم تا در لابه لای آن از ختنه هم بپرسم زندگی هر کدام از آنها پر از مشقت و زجر بود. به هر حال هر طور که به ماجرا نگاه کنیم قشم و استان هرمزگان جزءِ مناطق محروم ایران است. توقع چندانی نمی توان داشت. شاید بتوان یکی از مشکلات کودکان و زنان منطقه را ختنه دانست. هر روز آن ها با سنت های مشابه درگیری دارند. ازدواج های زودهنگام و اجباری، بارداری های زودهنگام، چند همسری و داستان های عجیبی که در هر روستا بر اساس سنت ها اتفاق می افتد….

در متن كتاب با موارد گسترده اي از گزارشات پيرامون “ختنه زنان” در كردستان مواجه ميشويم شاخص عمل به اين سنت در اين منطقه چیست؟

خوب بیشترین منطقه ای که روی آن ها در این سال ها تمرکز شده است کردستان و هرمزگان است. سایر مناطق اطراف کردستان جسته و گریخته عمل ختنه را انجام می دهند. آن چه که در کتاب درباره ختنه زنان در کردستان آمده است بیشتر مربوط به فعالیت های موفقیت آمیز منطقه کردستان عراق است و جز یکی دو پژوهش منطقه ای در ایران کار دیگری صورت نگرفته است. تصمیم گرفتم که فعالیت های سازمان وادی در کردستان عراق ا به عنوان یک نمونه کاملا موفق در مبارزه با ختنه زنان در این تاب بگنجانم تا شاید انگیزه ای برای شروع فعالیتی در ایران باشد. اکنون وادی برای رسیدن به عدد صفر تلاش می کند. فعالیت این سازمان در طی 8 سال گذشته بیش از حد چشمگیر بوده است. در ابتدا دولت کردهای عراقی حاضر به همکاری نبود اما با تلاش های وادی بعد از سال ها رییس جمهور وقت پشت تریبون رفت و درباره این عمل صحبت کرد. تصورش برای ایران به نظرم کمی مشکل است.

در طول نگارش كتاب ايا به قوانيني در ایران برخورديد كه حكم بازدارنده در مقابل اين عمل داشته باشد؟

با وجود این که ایران منشور حمایت از حقوق کودکان را امضا کرده است اما قانون خاصی که به طور مستقیم به موضوع ختنه زنان بپردازد وجود ندارد (این عمل بیشتر در سنین کودکی روی دختر بچه ها صورت می گیرد). در کتاب بخشی را به طور مفصل به قانون اساسی اختاص داده ام. در ایران قوانینی هستند که شاید بتوان آن ها را به موضوع ختنه زنان مرتبط کرد. به عنوان مثال ماده 269 قانون مجازات اسلامی قطع عضو یا جرح آن را اگر عمدی باشد موجب قصاص می داند و در ماده 271 شرایط عمدی بودن قطع عضو را ذکر کرده است. اما از آنجایی که والدین در صدر مجرمین قرار دارند چه کسی قرار است از آنها شکایت کند؟ یا این که اگر دختر کودک به سن قانونی برای طرح شکایت رسید این موضوع مشمول مرور زمان خواهد شد؟ تمام این شرایط بررسی حقوقدان ها را می طلبد.

درميان تمام مناطقي كه در ايران درگير اين مشكل هستند چرا شما بر روي ختنه زنان در قشم متمركز شديد؟

قشم از نظر جغرافیایی بسیار حساس است. هم مر با دبی و بزرگ ترین جزیره غیر مستقل دنیاست. جزیره ای است که دسترسی به آن ساده است و بیشترین ساکنین بومی را در بین جزایر جنوب دارد. دسترسی به جزایر دیگر مانند تنب بزرگ و کوچک و لاوان و ابوموسی و خارک بسیار دشوار است اگرچه در آن مناطق هم ختنه صورت می گیرد. حتا در بین جمعیت اندک بومی موجود در جزیره کیش! بکر بودن منطقه قشم بسیار مهم است. اهالی بر روی بسیاری از سنت ها هنوز پافشاری می کنند. زنان متأهل هنوز برقع می پوشند، مراسم زار برگزار می کنند و دایه ها اگرچه مجوز زایمان خانگی را از دست داده اند اما زائو را تا درمانگاه همراهی می کنند. اگر چه معتقد و امیدوارم که تیغ و سنت تازه ابتدای این مسیر باشد نه انتها! باید شنیده ها را جدی گرفت و براای رد یا اثبات فرضیه ها گام برداشت. به صورت جدی نیازمند یک پژوهش گستردهه هستیم. باید تمام استانهای ایران و منطق را جستجو کنیم و براساس میزان شیوع مناطق را الویت بندی کنیم. هنوز از خیلی مناطق بی اطلاع هستیم. این موضوعع تنها به ایران ختم نمی شود داده ها از کشورهایی مانند هند و پاکستان و افغانستان هم کم است در حالی که من گمان می کنم میزان شیوع در این مناطق نیز زیاد باشد. اگر از من بپرسید از کجا باید شروع کرد من مناطق جنوبی و غربی را در اولویت آموزشی و مناطقی چون سیستان و بلوچستان، خراسان و سمنان را در اولویت جستجو و مطالعه قرار می دهم.

در كتاب كمتر به روايت مجريان و آسيب ديدگان مي پردازيد. چرا؟

مبنای داده هایی که به دست آمده است روایت مجریان است. همان طور که پرسشنامه را در انتهای کتاب نیز گذاشته ام، این پرسشنامه از چندین سوال تشکیل شده است. سوالات باز و بسته. تصمیم بر آن بود که اگر تمام 400 مورد بررسی شده به سوالات باز پاسخ دهند از گفته ها به صورت نقل قول استفاده شود. همین کار را هم کردم. در مواردی به سوالات پاسخ نگفتند در مواردی هم تکراری بود تا آنجایی که قابلیت استفاده داشت در صفحات 303 تا 309 کتاب گنجاندم و بعد از آن هم صحبت های دایه ها شروع می شود.