مدتی است فراخونی از سوی معاونت اجتماعی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، برای یک مسابقه عکاسی از دختربچه‌ها منتشر شده است. این مسابقه که «چادرهای آسمانی» نام دارد برای «حمایت از توسعه عفاف، حجاب و تجلیل از کودکانی که به انتخاب و استفاده از چادر می پردازند»، برگزار می‌شود و هم مردم عادی و هم عکاسان تخصصی برای شرکت در آن دعوت شده‌اند تا با «تولید منابع تصویری خلاقانه و الهام بخش با موضوع عفاف و حجاب»، عکس‌های خود را برای معاونت اجتماعی نیروی انتظامی بفرستند.

girl and chador 1girl and chador 2girl and chador

این فراخوان با واکنش فعالان حقوق کودک و زنان روبه‌رو شده و به عنوان نمونه، سایت «ماچولند» که «توسط گروهی از کنش‌گران و پژوهش‌گران برابری جنسیتی مدیریت می‌شود و تلاش می‌کند با زبانی موثر و طناز هم به جنسیت‌زدگی اعتراض کند و هم با مثال‌های روزمره آموزش بدهد»، به آن اعتراض کرده و خواهان متوقف شدن این مسابقه شده است.

بر اساس فراخوانی که درباره این مسابقه منتشر شده، موضوع و مضامین جشنواره، «حضور دختران زیر ۹سال با پوشش چادر در حال بازی،  ورزش، جشن ها و مراسم شادی، اماکن تفریحی، اماکن مذهبی، اماکن فرهنگی، مهمانی های خانوادگی، حال نماز، ارتباط با والدین و دیگر اعضای خانواده، ارتباط با دختران هم‌سن، ارتباط با پسران هم‌سن» است.

جوایز بخش حرفه‌ای و تخصصی این مسابقه برای نفر اول لوح افتخار و مبلغ چهل میلیون ریال (چهار میلیون تومان) وجه نقد و برای نفر دوم: لوح افتخار و مبلغ سی میلیون ریال (سه میلیون تومان) وجه نقد است و نفر سوم لوح افتخار و مبلغ بیست میلیون ریال (دو میلیون تومان) وجه نقد دریافت می‌کند و در بخش مردمی، پنج جایزه دویست هزار تومانی به پنج عکس برگزیده داده خواه شد.

هرچند برگزارکنندگان این مسابقه اعلام کرده‌اند که برای «رعایت حقوق شهروندی کودکان، عکاسی از کودکان می باید با رضایت خانواده کودکان حاضر در عکس صورت گرفته باشد» اما به این نکته توجه نکرده‌اند که حقوق کودکان در زمینه حریم خصوصی و آزادی عقیده از طریق پدر و مادر قابل انتقال نیست.

برگزاری مسابقه عکاسی از کودکان و تعیین جایزه نقدی برای آن، استفاده ابزاری از دختربچه‌ها محسوب می‌شود و نمونه‌ای از اعمال تبعیض جنسیتی است. چنین مسابقه‌ای آشکارا حقوق کودک را در حفظ حریم خصوصی و آزادی عقیده نقض می‌کند.

دختربچه‌ها، کالای تبلیغات ایدئولوژیک

هرچند طبق شریعت اسلامی رعایت حجاب برای دختربچه‌های زیر ۹سال اجباری نیست، در ایران بسیاری از خانواده‌های مذهبی از چهار پنج سالگی دختربچه‌ها را به رعایت حجاب وادار می‌کنند وعلت آن را «عادت دادن آنها» به حجاب عنوان می‌کنند. در این خانواده‌ها دختربچه‌ها نه فقط با لباس پوشیده که با چادر در مکان‌های مختلف حاضر می‌شوند؛ در مدرسه و پارک و حتی در خانه و در حضور «نامحرم». این کودکان مجبور هستند در حالی که مانتو مقنعه پوشیده‌اند، چادری هم برای پوشش بیشتر بر سر کنند و با همان پوشش بازی کنند.

اما این تنها خانواده‌ها نیستند که حجاب را برای کودکان اجباری می‌کنند. در این ارزش‌سازی، رسانه‌ها و نهادهای آموزشی ایران هم نقش پررنگی دارند. در تلویزیون دولتی جمهموری اسلامی، دختربچه‌ها حتی پیش از رسیدن به سن شرعی رعایت حجاب با روسری ظاهر می‌شوند و برای شرکت در برنامه‌های تلویزیونی از آنها خواسته می‌شود که لباس پوشیده بپوشند و آنهایی که چادر داشته باشند بیشتر تشویق می‌شوند. در مدارس دخترانه دختربچه‌ها از اول دبستان مجبور به پوشیدن مانتو و سر کردن مقنعه هستند اما در برخی از مدارس مذهبی و خاص، داشتن چادر هم برای کودکان اجباری است. در کتاب‌های درسی نیز، دختربچه‌ها با حجاب تصویر می‌شوند و در بسیاری از کتاب‌های کودکان نیز تصویرگری به همین شیوه انجام می‌شود.

اما با وجود همه اینها تبلیغات برای حجاب اجباری برای دختربچه‌ها به همین محدود نمانده و به عنوان نمونه در برگزاری مسابقاتی نظیر «چادرهای آسمانی» نیز کوشش می‌شود چادر به عنوان حجاب برتر تبلیغ شود و کودکانی که هنوز قدرت انتخاب ندارند، برای «انتخاب چادر» تجلیل شوند.chadorhaye asemani

در حالی که در ایران آزادی پوشش زنان به عنوان «کالاشدگی» زنان تفسیر می‌شود و انتقادهای فراوانی به تولیدات غرب در حوزه مد، سینما و تبلیغات از بعد استفاده ابزاری از زنان صورت می‌گیرد و در حالی که رسانه‌ها و تولیدات فرهنگی داخلی به شدت زیر نظارت قرار دارند تا هرگونه استفاده از چهره زنان و دختران که خارج از معیارهای حکومتی است سانسور شود، استفاده ابزاری از زنان و دختران برای ترویج باورهای مذهبی و سیاسی مجاز دانسته می‌شود.

محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی در ایران باعث شده که دختران در مقایسه با پسران از آمادگی جسمانی کمتری برخوردار باشند. در عرف و فرهنگ سنتی ایران دختربچه‌ها به طور معمول دسترسی کمتری به فضاهای باز و تفریحی دارند. حجاب اجباری و فرهنگ تبلیغی رسمی هم دسترسی آنها را به امکانات ورزشی و تفریحی محدود می‌کند و حجاب اجباری نیز با محدودکردن امکان تحرک و دسترسی به فضاهای باز و نور آفتاب دختربچه‌ها را نسبت به همسالان پسرشان، در موقعیت نابرابر قرار می‌دهد.

دختربچه‌های ایرانی در حالی با این ابزارها و روش‌ها به حجاب و استفاده از چادر تشویق می‌شوند که سنین کودکی مهم‌ترین سال‌های پرورش جسمی و روحی کودکان است و پوشش‌های دست و پا گیر در عمل مانع حرکت و بازی دختربچه‌ها می‌شود. در حالی که پسربچه‌ها بدون اجبار به پوشش خاصی قادرند بازی و تفریح کنند، دختربچه‌ها با اعمال اینگونه تبعیض‌های جنسیتی برای پذیرش تبعیض‌های جنسیتی و نقش‌های کلیشه‌ای بیشتر آماده می‌شوند.

علاوه بر این، حجاب اجباری که از کودکی به زنان تحمیل می‌شود، در خود واجد نقض هویت جسمانی و روانی زنان است. دختربچه‌ها با پوشاندن اندام‌های عمدتا جنسی خود می‌آموزند که ویژگی‌های جسمانی زنانه خود را انکار کنند و به این ترتیب جسمانیت خود را خدشه‌دار می‌بینند.

از سوی دیگر، حجاب اجباری با پنهان کردن جنبه‌های جسمانی زنان، هویت روانی آنها را هم درهم می‌ریزد و باعث می‌شود که هویت جنسی خود را انکار و فراموش کنند. این انکارهای چندجانبه که از کودکی به دختربچه‌ها القا می‌شود، با عواقبی مانند اختلالات جنسی در میان زنان، افسردگی و حتی آسیب‌های جسمی همراه است که مرتب در آمارهای رسمی و غیررسمی درباره جامعه ایران ارائه می‌شوند.