ارسال کننده:آقای فرزان نایب قریب 16 تیر
خبرگزاری هرانا – فرح باغی، شهروند بهایی که از بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته در زندان یزد محبوس است، در پی مخالفت اداره اطلاعات یزد با آزادی مشروط وی، نامه ای خطاب به مدیر کل اداره اطلاعات استان یزد نوشته است و مختصری نیز از ظلمی که بر وی و خانواده اش تحمیل شده را بازگو کرده است، متن کامل این نامه را که در اختیار هرانا قرار گرفته است، در زیر می خوانید:
“به نام خدا”
مدیر کل محترم اداره اطلاعات استان یزد
با سلام و احترام،
اینجانب فرح باغی یک مسجون بهایی در زندان یزد هستم.
همانگونه که مستحضر هستید بنده به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی محکوم شده ام. برخی از علل این اتهامات این است که بعضی از مسئولین امور بیان می دارند که رعایت حیات بهایی و حسن اخلاق بهاییان در مراوده با دوستان و همسایگان تبلیغ دیانت بهایی محسوب می شود و یا اظهار می دارند که بهاییان نباید با دوستان و آشنایان خود معاشرت کنند، به نیازمندان اجتماع کمک نمایند و یا در رابطه با بهبود اوضاع اجتماع کوشا باشند، زیرا این اقدامات را ترویج دیانت بهایی می دانند و نیز اتهام دیگر بنده رسیدگی به امور بهاییان مانند مراسم عقد و ازدواج، طلاق، کفن و دفن، رسیدگی به مساکین و نیازمندان و سالمندان و توجه به تربیت روحانی کودکان و نوجوانان و اجرای آیین ها و مراسم دینی است.
طبق منشور بین المللی حقوق بشر (ایران نیز از امضا کنندگان آن است) هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه و وجدان و دین بهره مند باشد، این حق مستلزم آزادی اظهار دین یا اعتقاد و اجرای آیین ها و مراسم دینی است که بهاییان در ایران از آن محروم هستند.
همچنین بهاییان در کشور مقدس ایران مورد بی عدالتی های بسیار و محرومیت از حقوق شهروندی قرار گرفته اند، از جمله زندانی نمودن عده ای از بهاییان و اعدام حدود ۲۵۰ تن از بهاییان، محرومیت از تحصیل در دانشگاه ها، محرومیت از استخدام در ادارات، مؤسسات و مراکز دولتی، قطع نمودن حقوق کارمندان و کارگران و بازنشستگان و اخراج نمودن آنها از مشاغل دولتی، مصادره اموال (علی الخصوص در یزد). در صورتیکه هر شهروند بهایی تلاش می کند تا خیرخواه میهن و دولت خویش باشد. لازم بذکر است که بهاییان در سیاست مداخله نمی کنند، ولی مصمم اند از مجاری قانونی برای احقاق حقوق خود اقدام نمایند.
نمونه و شاهدی از این بی عدالتی ها که شامل خانواده ی من نیز شده عبارت است از: اموال پدرم و پدرشوهرم را مصادره نمودند، خود و همسرم را از دانشگاه اخراج کردند (انقلاب فرهنگی ۱۳۶۰)، فرزندانم و فرزندان خواهر و برادرانم که همگی در رشته های پزشکی و مهندسی پذیرفته شده بودند را اخراج نمودند (۷ دانشجو)، همسرم سال ۱۳۶۲ به مدت ۵ سال (در همین زندانی که اکنون بنده بسر می برم) بلاتکلیف بوده و حکم اعدام داشت و بعد از آن به ۱۰ سال تبعید در زندان جهرم محکوم شد و پس از یک سال و چند ماه، عفو امام خمینی شامل زندانیان گردید و همسرم نیز آزاد شد و مجدداً چند سال بعد به ۱ سال زندان محکوم شد و اکنون نیز من و برادرم (فریبرز باغی) به علت اتهاماتی که در بالا ذکر گردید در این زندان به سر می بریم.
بنده نیز به عنوان یک شهروند ایرانی و بهایی که هدفم جز خدمت به جامعه نبوده و همیشه تابع سیاست و قوانین حاکم بر کشور بوده ام، وظیفه خود می دانم برای به دست آوردن حقوق خود تلاش نمایم. بنابراین برای آزادی مشروط خود که یکی از حقوق هر زندانی محسوب می شود، اقدام نموده و برای شورای طبقه بندی زندان نامه ای مبنی بر آزادی مشروط نوشتم (تاریخ ۱۱/۳/۹۴) و بعد از دو هفته پاسخ دادند که اداره اطلاعات با آزادی مشروط بنده مخالفت نموده و این در حالی است که بنده هیچیک از اتهامات مذکور (تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی) را نپذیرفته و هیچ اقدامی که دال بر تأیید اتهام بنده باشد انجام نداده ام، لذا خواستار دانستن علل مخالفت اداره اطلاعات نسبت به آزادی مشروط خود می باشم.