زن ستیزی و ترویج خشونت فیزیکی علیه زنان در تبلیغ کتابخوانی

ارسال کننده : خانم مونیکا قریشی28خرداد

نیره توکلی٬ جامعه شناس

روزنامه آرمان

در ایستگاه متروی شهید بهشتی پیاده می‌شوید تا خودتان را به نمایشگاه کتاب برسانید. خوشبختانه، همه دارند با عجله رد می شوند و کسی توجهی به پوسترهایی که داخل ویترین‌های متروست ندارد. وگرنه، تیراژ کتاب و سرانۀ کتابخوانی از این هم کمتر می‌شد. احتمالاً، سفارش‌دهندگان و طراحان این پوسترها هم روی عجلۀ مردم و بی‌توجهی آن‌ها به آنچه بر در و دیوار آویخته شده حساب کرده‌اند و می‌دانسته‌اند که کسی بنا نیست حساب بودجه‌ای را که برای این کار هزینه شده از آن‌ها پس بگیرد.

مضمون این پوسترها کتاب است. در نگاه اول، چنین به نظر می‌رسد که به قصد تشویق مردم به خریدن و خواندن کتاب طراحی شده‌اند. اما زهی خیال باطل. ابله فرض کردن مخاطبان و کاربرد شوخی‌های بیمزه و توهین‌آمیز در مورد رابطۀ زن و شوهر و آدم‌ها با یکدیگر و استفاده از زبان اراذل و اوباش به همراه غلط‌های نگارشی و املایی در این پوسترها باعث شده که درست بر عکس رسالت ادعایی خود عمل ‌کنند. چند نمونه از این پوسترها[1]:

پوستر اول: «تنهاییتان را با کتاب پر کنید»

در این پوستر، زنی «زشت‌رو و عجوزه» با چماق بالای سر مردی که دراز کشیده ایستاده. مرد خطاب به کتاب می‌گوید: «یادته…وقتی با هم آشنا شدیم؟! اون موقع هنوز گرفتار این (در اینجا، کلمه‌ای شطرنجی و ناخوانا شبیه کلمۀ «بلیه» نوشته شده که به همسر مرد اشاره دارد) نشده بودم. من بودم و خودت!؟».

مضمون این پوستر تکرار کلیشۀ زن‌ بی‌سواد و ضد کتاب است، که بلای جان مرد و مانع مطالعۀ او می‌شود.

پوستر دوم: «برای اینکه کدورت ها از بین برن می شه بعضی اوقات توجه داشته باشید…بعضی اوقات…؟ بجای گل، کتاب به همسرتون هدیه بدین»

در این پوستر، هیکل تنومند مردی که در حال ترک خانه یا اتاق است از پشت نشان داده شده که ظاهراً کتابی را همچون آلت قتاله به طرف همسرش پرت کرده. زن، که دمر روی زمین افتاده و پاهایش رو به هواست، می‌گوید: «با همه….بازم میخوامت؟؟» و معلوم نیست که با همۀ چه چیزی چه کسی را به این روش «میخواد»، آن هم با دو تا علامت سؤال؟

نتیجه: فرهنگ نان شب نیست که هزینه‌های مربوط به آن و تبدیل شدنش به ضدفرهنگ به چشم بیاید. اما نان کسانی که بی‌مایگی و لمپنیسم را ترویج می‌کنند تأمین می‌کند. اختلاس یک شکل و دو شکل ندارد.