ارسال کننده:آقای نوید احمد فخرالدین 25 خرداد
عالیه شکربیگی در گفتوگو با «شرق»:
برخی از دختران که پدران و برادران سیاستمدار داشتهاند، در ادامه، دارای همسرانی از همین طیف میشوند، اما نقش آنها در دنیای سیاست به همینجا ختم شده و در اغلب موارد به فردی مستقل در عرصه فعالیتهای سیاسی تبدیل نمیشوند. اینکه چرا زنان این طیف بهدنبال نقشی فراتر نمیروند؛ موضوع گفتوگوی کوتاهی است که با عالیه شکربیگی، استاد دانشگاه و جامعهشناس، داشتیم.
به نظر شما عوامل شکلگیری ازدواجهای سیاسی چیست و زوجهای سیاسی در مناسبات قدرت چه نقشی ایفا میکنند؟
بهطور معمول برخی خانوادههای سیاسی که در سطح کلان جامعه مسئولیتهایی دارند، تلاش میکنند تا فرزندانشان در درون همین مجموعه ازدواج کنند تا از این طریق با خانوادههای دیگری که در همین طیف حاضر هستند، پیوند بخورند. این افراد با کسانی که تفکر سیاسی همسو دارند و انگیزههای سیاسی، اقتصادی و… ازدواج میکنند. به عبارت دیگر این ازدواجها نقشی شبیه ائتلاف دارد و هدفمند است.
چرا زنان این طیف باوجود فراهمبودن بستر مناسب برای تبدیلشدن به یک فعال و کنشگر سیاسی، کمتر وارد عرصه میشوند؟
بله، این ازدواجها صورت میگیرد، اما در اغلب موارد سبب افزایش فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان نمیشود. اگرچه استثناهایی وجود دارد، اما درصد آنها کم است. یادمان باشد که ما در یک ساختار پدرسالارانه زندگی میکنیم. اگر نوع روابط در میان اعضای خانوادههای قرارگرفته در مناسبات سیاسی، دموکراتیکتر باشد، امکان دارد که دختران و زنان آنها در فضای سیاسی حاضر شوند، اما اگر غیر از این باشد، همان تفکر فرادستی و فرودستی جنسیتی سبب میشود که زن در یک گردونه از این مناسبات قدرت تولید و بازتولید شود.
شاید تفاوت میان ازدواجها و زوجهای سیاسی ایرانی با زوجهای سیاسی دیگر در دنیا ناشی از همین ساختار اجتماعی باشد، اینکه همسران رؤسایجمهور در دنیا جایگاهی دارند به ساختار اجتماعی در ایران مربوط میشود یا مسائل سیاسی و حقوقی؟
این موضوع را از زاویه دیگری میبینم. به نظر من در مرحله اول باید به آگاهی و اندیشهای که در چنین زنانی در جوامع توسعهیافته وجود دارد، توجه کرد.
آیا زنان در میزان اندیشه سیاسی ضعف دارند؟
ساختار سیاسی و اجتماعی ایران با ساختار سیاسی و اجتماعی دیگر جوامع متفاوت است بنابراین مقایسه آن با ساختار جوامع توسعهیافته در بحث حضور زنان دارای ازدواجهای سیاسی بهدلیل تفاوتها و عدم سنخیتها چندان درست نیست. زیرا ارزشها، منشها و «عادتواره»هایی که در ایران برای زن- در یک ازدواج سیاسی- تعریف میشود به او میگوید تو فقط بهعنوان یک زن در این وادی حضور داری و وظیفهات این است که یک مادر خوب و همسر خوب باشی. البته به این نکته هم توجه داشته باشید که در دنیا نیز ازدواجهای سیاسی، دلیل اصلی حضور زنان در قدرت سیاسی نیست. فرض کنید خانم هیلاری کلینتون که یکی از زنانی است که در دنیا ازدواج سیاسی داشته، خود یک سیاستمدار است و در فعالیتهای حزبی حضور دارد. زندگی در یک خانواده سیاسی و همسر رئیسجمهور بودن، درحقیقت، بخشی از ماجراست و بخش دیگر اندیشه سیاسی و تواناییهای اوست. به اعتقاد من، تفاوت در باروری اندیشههای سیاسی و اجتماعی زنانی است که در ایران و دنیا ازدواجهای سیاسی داشتهاند.