“ناموس″ ظلمی بر زنان

ارسال کننده: خانم منیژه ارویشی 12خرداد
کویستان فتوحی

برگردان: مسعود رواندوست

بسیار دیدە شدە کە در سرزمین ما تحت عنوان “ناموس″، جان انسانی گرفتە شدە یا زندگی‌اش توأم با ترس و خوف گشتە است. “ناموس″ تنها کلمەای سادە و تهی نیست، بلکە مفهومی است کە دیواری از ستم بر آن بنیاد نهادە شدەاست. در این مفهوم انسان از انسانیت تهی گشتە است. زمانیکە کە آزادی از انسانی سلب می‌شود، تمام حرکاتش توأم با ترس بودە و انسانی بی ارادە و فروریختە می‌گردد.

در جامعە “ناموس″ محور کە ما بخشی از آن هستیم، ترس سراپای زندگی انسانها اعم از زن و مرد را فرامی‌گیرد. ترس از تجاوز، ترس از از دست دادن “بکارت و تقدس″، ترس از تحقیر و انحراف، ترس از انتقام، کە اینها همە در قالب مفهوم “ناموس″ جای می‌گیرند.
فریناز، قربانی مضاعف
مردانە شروع شد و مردانە نیز پایان یافت! تنها مرگش بە معنای واقعی کلمە زنانە بود! البتە من نیز زنانە خوشبین بودم، فکر نمی‌کردم همە مسائل از مسألە فریناز مهمتر خواهند شد و موضوع فریناز رنگ باختە و فراموش خواهد شد.
“برای دفاع از فریناز راه بسیار است و مردم بە این زودیها دست برنمی‌دارند، زیرا ظلم “ناموس″ در جامعە ما ظلمی نیست کە بتوان از آن گذشت”!
پیشبینی‌هایم آنچنانکە فکر می‌کردم از آب در نیامد، از همان اول از شیوە تدفین و بە خاک سپردنش معلوم شد کە فریناز بە حاشیە راندە شدەاست. بسیار فقیرانە و خاموش بطور مخفیانە بە گورستان بردە شد و حتی زنان هم (آنچنان کە باید) پیگیر موضوع نشدند، بە همین دلیل حتی زحمت این را بە خود ندادند کە تابوتش را بە دوش کشند!
بعضی از فعالین مدنی و حتی بخشی از احزاب و رسانەها نیز کە مدام ادعای پیشاهنگی دارند، مفهوم “ناموس″ را در گفتە و مصاحبەهایشان همچون یک ارزش بر می‌شمردند و مرگ فریناز را بە دیدە تقدس می‌نگریستند.
در حالیکە یک انسان بە شیوەای مشکوک جانش را از دست دادەبود، او را کشتند یا خودکشی کرد؟ بە هرحال قربانی بدطینتی و احساس پلید شخص یا اشخاصی شد کە همچون بسیاری از زنان دختران این سرزمین بە قیمت جانش تمام شد. اما اگر تعریفی کە امروزه از “ناموس″ می‌شود وجود نداشت، شاید امروز فریناز زندە بود و بە گونەای دیگر از حق خود دفاع می‌کرد. اما او خوب می‌دانست کە چە دشوار است زندگی توأم با ترس و بیم!
در این رویداد کسی بە این فکر نکرد کە اگر فریناز خود را پرت نمی‌کرد و جانش را از دست نمی‌داد، پس از این ــ تلاش برای تجاوز بە او ــ چگونە در این جامعە زندگی می‌کرد؟ آیا همین مردمی کە بعد از مرگش بپاخاستند آن زمان هم پشتیبانش می‌بودند؟ با کسی کە بە او تجاوز شدە چگونە رفتار می‌کردند؟ یا کسی کە سعی شدە بە او تجاوز شود؟ آیا اگر کسی کە سعی کردە بە فریناز تجاوز کند عامل رژیم جمهوری اسلامی نبود، چنین حمایتی از فریناز می‌شد؟ اگر همچون بسیاری از موضوعات دیگر از آن طفره نرویم، جواب روشن است.
فریناز همچون هر انسان دیگری حقوق طبیعی خود را داشت کە همانا زیستن بدون ترس است، اما ترس زندگیش را گرفت. خود را فدای محافظت از “ناموس″ کرد. البتە اگر زندە هم می‌ماند بازهم قربانی “ناموس″ می‌شد. اگر مرگ را انتخاب نمی‌کرد و توان دفاع از خود را هم نداشت و بە او تجاوز می‌شد، بازهم بە گونەای دیگر می‌مرد، زیرا جامعەای کە او در آن می‌زیست با دیدی بە او می‌نگریست کە مرگ هزار بار بهتر از آن زندگی بود. او از انسان بودن تهی می‌شد، زیرا محتوای زن “ناموس″ است. کابوسی کە بسیاری بخاطرش کشتە شدەاند و بسیاری بخاطرش “بی آبرو”! بە همین دلیل پیش از آنکە جانش را بگیرند خود جان خود را گرفت.
آن حادثە تمام شد یا تمام می‌شود، اما آیا برگ تازەای از زندگی زن و مسألە “ناموس″ در کردستان گشودە خواهد شد؟ آیا ناموس بە این زودیها از جسم یا جنس زن زدودە می‌شود یان بازهم بخشی از هویتش باقی خواهدماند؟
“ناموس″ بدون زن و زن بدون “ناموس″ چە بی معنا!
ناموس زخم کهنەای است کە با هر تماسی سر باز می‌کند و خون از آن جاری می‌شود. می‌گویند در روزگاران پیشین جنگهای “ناموس″ی تنها با خون پایان می‌یافت. بسیاری از ما داستانهای فراوانی بە یاد داریم. مردان برای ضربە زدن و انتقام از همدیگر تنها جسم زن را مورد حملە چاقو و زهر “ناموس″ قراردادەاند. واقعیت اینست کە جامعە کردستان هنوز هم راهی طولانی در پیش دارد تا “ناموس″ را بازتعریف نمودە و آن را از جسم زن جدا کند.
بسیاری از ما علیرغم ادعاهایمان، هنوز هم کە صحبت از مفهوم “ناموس″ می‌شود، نتوانستەایم یا جرأت نکردەایم “ناموس″ را جدای از زن تعریف نماییم. کمتر زنی پیدا می‌شود کە آشکارا از تریبونی بە مردم بگوید “من ناموس هیچ مردی نیستم بلکە انسانم و همە آن حق و حقوقی را دارم کە یک انسان باید داشتە باشد”. بسیاری از مواقع از این اصطلاح کە زنی بگوید “من ناموس مرد نیستم” سوءاستفادە میشود. بە نظر من این بدان معناست کە انسان صاحب روح و جسم و فکر خویش است و کسی حق ندارد برای مقاصد ویژە و منفعت‌طلبانە از جسم و فکر کسی دیگر استفادە کند. بە همین دلیل باید روشنفکران و فعالان حقوق بشر این شهامت را داشتە باشند کە “ناموس″ را بازتعریف نمودە و اجازە ندهند از جسم زن استفادە ابزاری شود.