ارسال کننده:خانم منیژه ارویشی 16 فروردین
گرچه شروع نگاه نژادپرستانه یا ضدزن در جامعه تقصیر اعضای فعلی جامعه نیست ولی مسئولیت ادامه حیات آن با آنهاست. اعضای جامعه در رفتارهای اجتماعی خود آگاهانه و ناآگاهانه نگاه نژادپرستانه و زن ستیز را تقویت میکنند.
یکی از این رفتارها تولید و پخش و حتی خندیدن به جوک های قومی و جنسیتی است. این روزها همه جا از جمع های دوستانه و اقوام گرفته تا پیامک های تلفنی و شبکه های اجتماعی با انبوهی از این نوع جوک مواجه هستیم.
در این میان کسانی هستند که این روند را نمی پسندند و به هجوم بهمنی از جوک های قومیتی و جنسیتی در اجتماع نقد دارند. معترضین به این قبیل جوکها معمولا با چه برخورد و استدلالهایی از سمت طرفداران این نوع جوک مواجه میشوند؟
ضد حال نباش، فقط می خواهیم دور هم خوش باشیم
یکی از کارکردهای جوک ایجاد احساس صمیمیت و همبستگی بین اعضای یک گروه است. جوکها معمولا زمینه ای تاریخی-اجتماعی دارند که دانستن آن برای گرفتن نکته خنده دار جوک لازم است. گفتنِ جوک نشان خوش مشربی ست و همبستگی گروهی را یادآوری و آزمایش میکند و خندیدن به جوک پاسخ مثبتی ست به نشان خوش مشربی متقابل، دانستن تاریخ جوک، و تحکیم همبستگی گروهی.
پس خندیدن به جوک صرفا علامت شادی نیست بلکه کارکردهای اجتماعی دیگری نیز دارد. اگر در یک جمع کسی به جوکی نخندد به این حساب گذاشته می شود که یا با گروه در مورد زمینه جوک تاریخ مشترک ندارد و به همین دلیل به اصطلاح “جوک را نگرفته” و یا اینکه به محتوای جوک اعتراض دارد. در هر دو حال نخندیدن به جوک نشان از افتادنِ فاصله در بین اعضای گروه دارد و از طرف اعضا پسندیده نمیشود.
در این موقعیت اعضای گروه اغلب برای حفظ همبستگی خود به جای نقد جوک پیکان حمله را به سوی شخص خاطی می گردانند. در مورد جوک های قومیتی و جنسیتی، او را متهم می کنند به کم ظرفیتی، ضد حالی، عقده ای بودن، زیادی حساس بودن، و حتی گاه تجزیه طلبی. به همین دلیل اغلب آدم ها ترجیح می دهند که برای پرهیز از تنش و طرد شدن از گروه به روال عادی پیوسته و به جوک بخندند.
خندیدن گرچه ساده ترین و عادی ترین واکنش به جوک است و معمولا ناخودآگاه اتفاق می افتد، یک عمل اجتماعی هدفمند و تاثیرگذار است. هدف آن تقویت ارتباط گروهی ست و تاثیر آن تسریع پخش جوک و پیام آن. یافته های پژوهشهای انسانشناسی مربوط به جوک های استریوتایپ ساز قومیتی یا جنسیتی نشان می دهد که هم تولید و هم خندیدن به این گونه جوکها در زیر مجموعه رفتار نژادپرستانه و سکسیستی قرار میگیرد.
در این متون تولید و پخش جوکهای قومیتی و جنسیتی نژادپرستی یا سکسیزم فعال(active) و خندیدن به این جوکها نژادپرستی یا سکسیزم منفعل (passive) نامیده می شود. به این ترتیب تصمیم برای خندیدن یا نخندیدن به یک جوک تصمیمی اجتماعی ست و معمولا نخندیدن به آن آگاهی و عاملیت و شجاعت بیشتری میطلبد. کسی که در جمع به جوکی قومیتی یا سکسیتی نمیخندد نمیخواهد در تقویت و ادامه حیات نگاه نژادپرستانه و ضد زن مشارکت کند. او با نخندیدن با این نگاه مقابله میکند. قصد او نه سست کردن پیوند گروهی بلکه رشد وجدان جمعی ست.
باور کن همینجوری هستند، من خودم دیدم که می گم
تبعیض و جوکهای استریوتایپساز به دنبال هم درون یک دور باطل حرکت میکنند. این دو دائم از یکدیگر تغذیه میشوند و به رشد هم کمک میکنند. جوکهای قومیتی و جنسیتی از طرفی خود بر اساس باورهای رایج از ویژگیهای یک گروه از مردم ساخته میشوند و از طرفی با بی اعتنایی به ریشه های شکلگیری آن باورها به جای نقد دلایل بوجود آمدنشان آنها را تقویت میکند.
یکی از واکنشهای رایج در دفاع از جوکهای قومیتی و جنسیتی شاهد آوردن از مشاهدات شخصی و اظهاراتی از قبیل “من خودم دیده ام…” در تایید صحت آن استریوتایپ هاست. شاهد و مثال میآورند که خودشان در فلان شهر بوده اند یا با فلان گروه از نزدیک زندگی کرده اند و به چشم خود دیده اند که این ویژگیها (مثلا کم هوشی، بیغیرتی، یا مشکل جنسی) در مورد این گروه صدق میکند.
اشکال این استدلال این است که این اشخاص یا مشاهدات موردی خود را به کل تعمیم میدهند و یا نگاهی سطحی به موضوع داشته و به ریشه های تبعیض آمیز آنچه مشاهده اند بی اعتنا هستند. در این روش جوک محلی می شود برای بازتولید استریوتایپهایی که شکلگیری آن ریشه در تعابیر نادرست از شرایط تبعیضآمیز زندگی گروههای سوژه دارد.
تامل در ریشه های شکلگیری این استریوتایپها نشان میدهد که با سوژه خنده قرار دادن یک ویژگی نامطلوب و ربط دادن آن با یک نشان قومیتی یا جنسیتی (مثل کم هوش بودن یک شاگرد مدرسه ای لهجه دار) مسائلی ریشه ای مثل محرومیت، حاشیه نشینی، فقر، و دیگر شرایط تبعیض آمیزی که موجب بروز مشکلاتی (مثل عقب ماندگی تحصیلی) می شوند نادیده گرفته میشود. به عبارتی آنچه که به آن خندیده میشود نه کم هوشی بلکه محرومیت و مظلومیت است.
این جوکها همچون بادامهای تلخ نمک سود شدهای هستند که اگر خوب جویده و درک شوند تلخی ظلم نهفته در هسته آن دهان را می گزد و کام را تلخ میکند. به همین دلیل است که مصرف کنندهگان آن معمولا آن را نجویده به سرعت یکی بعد از دیگری قورت میدهند.
کاسه داغ تر از آش نباش
جوک های قومیتی و جنسیتی نه (تنها) به دلیل اهانت آمیز بودنشان بلکه از آنجایی که استریوتایپسازی می کنند و گروهی از مردم را در یک دسته با ویژگیهای ثابت قرار میدهند مخرب هستند. اثر مخرب این جوکها برای همه، حتی خود اعضای گروه سوژه، به آسانی قابل مشاهده نیست. تاثیر این جوکها در زندگی اعضای این گروهها میتواند غیرمستقیم و در بلند مدت باشد.
کودک ترک یا عرب یا لری که در مدرسه تحقیر میشود همیشه متوجه دلیل رفتار دیگران با خود نیست و یا در بزرگسالی دلیل (مثلا) کمبود اعتماد به نفسش را نمیداند. دختری که از کودکی تا بزگسالی از ترسِ مورد تمسخر واقع شدن از بعضی از فعالیتها اجتناب کرده شاید هیچ وقت متوجه دلیل سرکوب استعدادهایش نشود. از طرفی میزان تاثیر مخرب این جوک ها بر همه اعضای یک گروه یکسان نیست.
به همین خاطر بعضی از اعضای این گروه ها خود از این جوک ها استقبال می کنند و تاثیرش را در زندگی خود و هم گروهی هایشان انکار میکنند چون یا خودشان شخصا تاثیر این جوکها را در زندگی شان تجربه نکرده اند و یا متوجه آن نبوده اند.
غیر از واکنش انکارِ تاثیر جوکهای استریوتایپ ساز، واکنش دیگری که گاه در بین بعضی از اعضای گروه سوژه جوک دیده میشود پذیرفتن آن است. این نوه واکنش “سرکوب درونی شده” نامیده میشود. در این حالت شخص ویژگیهایی را که استریوتایپها برای او می سازند باور میکند و خود را درون آن کلیشه ها می گنجاند. مثلا میپذیرد که به دلیل قومیت یا جنسیتش دارای ویژگیهایی مثل کم هوشی، خسیسی، تنبلی، یا ناتوانی در حرفه های خاصی است و منفعل میشود.
انکار تاثیر جوکها یا درونی کردن آنها از طرف اعضای گروه سوژه دلیل قانع کننده ای برای رد مخرب بودن جوک های قومیتی و جنستی نیست. در واقع نه تنها اعضای گروه (قومی یا منطقه ای یا جنسیتی) بلکه دیگران هم حق دارند نسبت به خطرات جوک های نژادپرستانه و سکسیستی اعتراض داشته باشند زیرا که همه گروههای مردم در جامعه با هم زندگی میکنند و آسیبهای اجتماعی می تواند در درجات مختلف همه جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
بی تردید شوخ طبعی و بذله گویی اگر به جا و مناسب باشند خصوصیاتی مثبت هستند. جوک میتواند فضای اجتماعی را صمیمی و گرم کند و طنز سازنده مشکلات اجتماعی و سیاسی را مطرح میکند و موجب بالا رفتن آگاهی اجتماعی میشود. ولی جوکهایی که گروهی از مردم را بر اساس قومیت یا جنسیت شان در کلیشه های ثابت و بسته قرار میدهد و به نقش خود در آسیب های اجتماعی بی اعتنا هستند راه خوبی برای رسیدن به این هدفها نیستند.