ارسال کننده : navid a f
معصومه ابتکار نوشت:
هنگامه انتخابات ریاست جمهوری که می شود، مباحث مربوط به این موضوع مانند احراز شرایط و صلاحیت ها مرکز توجه قرار می گیرد. موضوع امکان ریاست جمهوری زنان در ایران نیز از جمله این مباحث است که هر چهار سال یک بار داغ می شود. امسال به خصوص اظهار نظر آقای محمد یزدی عضو شورای نگهبان در مورد ورود زنان به عرصه ریاست جمهوری و کنایه از «غریبه ای که به ده راه ندارد و سراغ خانه کدخدا را می گیرد»، بهانه خوبی به دست منتقدین داد تا به این موضوع بپردازند.
ریاست جمهوری زنان منوط به تفسیر شورای نگهبان از کلمه «رجال» شده که در اصل ۱۱۵ قانون اساسی به عنوان یک شرط مورد تاکید قرار گرفته است. هدف از درج این کلمه که به عمد از طرف قانون گذاران قید شده قابل توجه است، اما به هر حال بار دوگانه ای را به آن داده که هر کسی از ظن خود تفسیری بر این کلمه روا می دارد.
استاد منیر گرجی که نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی بود، در این باره می گوید: «در مجلس خبرگان هم از این مباحث زیاد صورت گرفت و سرانجام به این نتیجه رسیدند که رئیس جمهور از بین رجال انتخاب شود. اینجا رجال عام است، یعنی کسانی که قدرت فکری و تجربی را اکتساب کرده باشند، و گرنه مگر نمایندگان نمی توانستند رجال را ترجمه کنند و بنویسند مردان. اما وقتی «مردان» بود دیگر فرقی نمی ماند و وقتی رجال شد، قابل تفسیر است».
مشروح مذاکرات قانون اساسی و نقل قول هایی از این دست حاکی از آن است که با درایت و راهبری بزرگانی چون شهید بهشتی و خانم منیر گرجی، به جای کلمه «مرد» که صراحت بر جنسیت دارد از کلمه «رجل» استفاده شد تا امکان تفسیر موضوع به فراخور شرایط فراهم شود و جامعه از ظرفیت و توانایی زنان محروم نماند.
شورای نگهبان البته تاکنون از تفسیر صریح این کلمه و ایجاد ممانعت قطعی برای حضور خانم ها در عرصه ریاست جمهوری پرهیز کرده است، اما نقل قول هایی نشان می دهد که این موضوع همچنان مورد مناقشه قرار دارد. زیرا در حالی که آقای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران در دی ماه ۹۱ می گوید «ثبت نام و ورود به این عرصه برای کسی ممنوع نیست … و ما بحث رسمی در این زمینه نداشتیم که بخواهیم نتایج آن را اعلام کنیم»، آقای یزدی اخیرا خاطر نشان می سازد که: «قانون اجازه رئیس جمهور شدن را به خانم ها نمی دهد… یعنی چه که هر کسی هوس ریاست جمهوری به سرش زده اسم نوشته، آیا می شود سرنوشت کشور را به دست هرکسی داد».
واقعیت این است که نظر امام درباره حضور زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی هرگز مشمول محدودیت نبود و ایشان حتی در مقابل عده ای که با حضور زنان در مجلس مخالفت کردند، ایستاد و مانع از این اعمال سلیقه ها شد. بنیانگزار جمهوری اسلامی بر عکس با تعبیراتی چون «زنان باید در مقدرات اساسی کشور دخالت کنند» و یا «بانوان ایران، در این نهضت و انقلاب سهم بیشتری از مردان دارند» و «این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از اینکه از مردها داشته باشیم»، حتی تاکید روشنی بر حضور زنان در عرصه های اقتصادی و صنعتی داشتند.
در واقع امام برحسب موازین شرعی و رعایت حدود الهی که قاعدتا با میزان رعایت عزت و کرامت انسان ها سنجیده می شود، حضور و نقش آفرینی در تمام سطوح را برای زنان و مردان الزامی می دانستند. علاوه بر این باید پرسید با استناد به کدام توجیه قرآنی در شرایطی که کتاب آسمانی مسلمانان با صراحت به حکومت ملکه سبا و تصمیمات مدبرانه ایشان تاکید دارد، زنان را فاقد قدرت ریاست جمهوری تلقی می کنند. ملکه سبا در قرآن کریم شخصیتی معرفی می شود که با تدبیر و رویکردی ظلم در مقابل فساد و جنگ طلبی لشگریان خود می ایستد و از در مسالمت و منطق با سلیمان نبی وارد گفتگو می شود. راهبری او در نهایت مانع از آن می شود که امتش در اثر جنگ و خونریزی از هم فروبپاشد. چه دلیلی دارد که قرآن کریم چنین مثالی را در قالب نمونه ای موفق از راهبری زنان ارایه می کند؟
همچنین نمونه هایی از تاریخ صدر اسلام که نمایانگر الهام بخشی و توانمندی در رهبری هستند؛ مانند نقش راهبری اقتصادی و اجتماعی حضرت خدیجه (س) در دوران مقاومت، نقش آفرینی حضرت زهرا (س) در ماجرای سقیفه، رهبری حضرت زینب (س) در دوران سخت پس از واقعه عاشورا و یا نقش راهبری فکری و فرهنگی حضرت معصومه (س) وجود دارد. به برکت وجود حضرت معصومه است که شهر قم یکی از مهم ترین مراکز علمی تشیع در جهان شده و مردان و زنان طالب معارف اهل بیت با تکیه بر این جایگاه تاریخی و شخصیتی به کسب علم پرداخته اند. حضرت معصومه، بانویی مستقل و مجرد بود. پدر ایشان به شهادت رسیده و هرگز همسری اختیار نکرده بود. آن بانو براساس اراده شخصی و تشخیص فردی به عنوان یک زن مجاهد مسلمان برای حمایت از امامت علی بن موسی الرضا (ع) اقدام به مهاجرت کرد ولی عمرش کفاف نداد و در شهر قم رحلت فرمود.
به راستی چگونه برخی که خود برخاسته از دامان الطاف وجودی چنین بانویی هستند، با نادیده گرفتن واقعیت های تاریخی و جلوه های قرآنی، مواضعی اتخاذ می کنند که بیش از هر چیز به اعتبار خود آنها خدشه وارد می کند؟
پیامبر اسلام (ع) فرمود: ما اکرم النساء الا الکریم و ما اهانهن الا الئیم، آن کسی که زنان را بزرگ می دارد از بزرگواران است و آن کسی که کوچک می شماردشان از فرومایه گان. اگر در روزگار فعلی شخصیتی مانند حضرت معصومه حضور داشت، آیا کسی به خود اجازه می داد اینچنین محدودیت هایی را برای زنان تعریف یا قانون را یک سویه تفسیر کند؟