ابعاد ناگفته پرونده ریحانه طباطبایی: می‌خواهند توپ را به زمین روحانی بیندازند

ارسال کننده: خانم فرخنده بهادری8تیر

org-z14040557423c680f6674da6a7c34db717dfe9bb009e39c9dc1

کلمه – هانیه رضایی: مادر ریحانه طباطبایی، زندانی سیاسی سبز محبوس در بند زنان زندان اوین می گوید: ریحانه تأکید داشت که همه ی تلاش این‌ها برای این است که ما را منفعل کنند و بترسانند. اما ما کاری خلاف قانون و آرمان‌های انقلاب نکرده و نمی‌کنیم. ریحانه از رأی دادن خود پشیمان نبود و می‌گفت این همه فشار برای این است که بچه‌های دیگر خسته و ناامید شوند. اما امید بذر هویت ما است و ما از راه حقی که به آن ایمان داریم جا نمی زنیم.

به گزارش کلمه، ریحانه طباطبایی روزنامه نگار سبز و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی که صبح روز ۳۱ خرداد برای پرونده ی جدید به شعبه دو دادسرای اوین احضار شده بود پس از تفهیم اتهام تبلیغ علیه نظام توسط بازپرس خورشیدی و بازجویی توسط ضابط سپاه با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. اما پس از ارائه ی سند، به خانواده ی وی اعلام شد که توسط اجرای احکام برای حکم دو سال قبل خود راهی بند زنان زندان اوین شده است.

ریحانه طباطبایی پیش از این نیز در ۲۱ آذر ۱۳۸۹ از سوی سپاه بازداشت و به مدت ۳۶ روز در انفرادی بند ۲ الف سپاه تحت بازجویی قرار گرفت. وی پس از آن در دادگاهی به اتهام فعالیت برای دستیابی به انتخابات آزاد و انتشار اخبار جنبش سبز، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.

وی سال ۹۱ نیز به همراه جمعی از روزنامه نگاران در منزل خود بازداشت و پس از نزدیک به یک ماه با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود.

متن گفت و گوی کلمه با شهناز سیاقی، مادر ریحانه طباطبایی را با هم می خوانیم:

در خبرها آمده بود که خانم طباطبایی برای پرونده ی جدیدی احضار شده اند، چرا به زندان منتقل شدند.

روز چهارشنبه احضاریه ای برای ریحانه آمد که باید ظرف سه روز در دادسرا حاضر شود و ممنوع الخروج هم شده است، ما روز شنبه به دادسرا رفتیم.

ریحانه در شعبه دو دادسرای شهید مقدس تفهیم اتهام شد و همان موقع دفاع آخر را هم نوشته و به من گفتند که سریع‌تر وثیقه را پیگیری کنم. من کارهای اداری وثیقه را انجام دادم و برگشتم که دیدم ریحانه می‌گوید که وثیقه ظاهراً نیاز نیست و من را برای حکم قبلی به اجرای احکام فرستادن. کارهای انتقال به بند زنان را در چشم بر هم زدنی انجام دادند. من را هم فرستادند پیش بازپرس. گفتند وثیقه را بده. من اعتراض کردم که وقتی دخترم را فرستادید زندان برای چی باید سند بگذارم که گفتند اگر سند را نگذاری نمی‌توانی از اینجا خارج شوی. حداقل دو روز دیگر از من سند می خواستید نه اینکه دقیقاً روزی که دخترم را فرستادید زندان و این همه استرس به من و ریحانه وارد کردید.

گفتند نه ما قصدمان در ابتدا این نبود ولی الان تصمیم عوض شده و ایشان باید برود زندان و شما هم باید وثیقه را بدهید.

برای من خیلی عجیب است که هم ریحانه در زندان باشد و هم ما وثیقه بگذاریم.

حکم اجرای شده برای چه زمانی بوده است؟

این حکم ۶ ماهه بود و برای بازداشت سال ۸۹ بود که ناگهان اجرا شد.

اتهام جدیدی که تفهیم کردند چه بود؟

اتهام هایی که زده بودند هم خنده‌دار بود. بازپرس به من گفت که قرار بود اتهام تبانی باشد اما با توجه به اینکه دختر خوب و صادقی است ما فقط اتهام تبلیغ علیه نظام را نوشتیم.

رفتن به شهرکرد یکی از اتهامات ریحانه بوده. اون هم جشنی که دولتی بوده و مجوز داشته دختر من هم فقط یکی از حاضران در این جشن بوده. معنی این اتهام از نظر من این است که توپ را به زمین آقای روحانی بیندازند که من اعتراض کنم و بگویم آقای روحانی همایشی که دختر من برای آن محکوم شده همایشی بوده که اعضای ستاد شما برگزار کردند و شما باید واکنشی داشته باشید. و ایشان را محکوم کنم. ریحانه نه دعوت کننده بوده نه سخنران. او هم مانند خیلی‌های دیگر در این برنامه حاضر شده. یعنی می‌خواهند همه ی شرکت کنندگان را به این بهانه حکم بدهند؟

یا سفر به سیستان و بلوچستان را مطرح کردند. اصلاً ریحانه بعد از پیروزی آقای روحانی واقعاً تصمیم داشت در حوزه ی اجتماعی فعالیت کند. رفته بود آنجا برای کودکان بی سرپرستی که شناس‌نامه ندارند، حالا یا افغان هستند یا هر چی تحقیق کند و ببیند برایشان چه کار می‌توان کرد.

استاتوس های فیس بوک و حتی کامنت های دیگران را در پرونده اش گذاشتند که این‌ها جرم است. یا سخن حضرت امیر رو که خلخال از پای زن یهودی کشیدند را نوشته بود که چطور می‌شود حجاب از سر زن مسلمان کشید، که این شده مصداق ترویج بی حجابی. ریحانه می‌گفت من که برعکس گفتم چرا روسری را کشیدند؟ این چه‌جور ترویج بی حجابی است. یا توهین به آقای جلیلی و قالی باف را آوردند. اصلاً این‌ها باید شاکی خصوصی داشته باشند. مگر سپاه می‌تواند به جای آن‌ها شکایت کند؟ آن هم در ایام انتخابات که هزار حرف و سخن می‌گویند و نظر می دهند. من می‌خواهم بدانم آیا آقای جلیلی و قالیباف شکایت کردند واقعا؟

من درباره ی بچه ی خودم می‌توانم قاطع بگویم که کسی را نمی‌شناسم از این نسل که وفادارتر از ریحانه به نظام و انقلاب باشد. در خانواده ی ما کسی جرأت نداشت بگوید که در انتخابات شرکت نمی‌کنم. آن وقت این دختر با این همه حسن نیت و وفاداری باید در زندان باشد؟ خیلی دلم می‌خواهد کسی جواب من را بدهد.

تا به حال ده بار ریحانه را خواستند. کی نرفته؟ کدام روز به تأخیر انداخته رفتنش را؟ بازجوهای ریحانه مرتب با او تماس می‌گرفتند و همیشه هم جوابگو بود و هیچ مشکل و ترسی نداشت. آن همه بازجویی رفت. حتی یک بار هم احضاریه آمد و ریحانه آماده ی رفتن شد که خود سپاه جلوی اجرای حکم را گرفت. خب این بار هم نامه ی اجرای حکم می‌دادند. چرا اینطوری و یک دفعه که بچه ی من حتی نتواند پدرش را ببیند.

قبل از رفتن نگرانی خاصی نداشت؟

نه ریحانه تأکید داشت که همه ی تلاش این‌ها برای این است که ما را منفعل کنند و بترسانند. اما ما کاری خلاف قانون و آرمان‌های انقلاب نکرده و نمی‌کنیم. ریحانه از رأی دادن خود پشیمان نبود و می‌گفت این همه فشار برای این است که بچه‌های دیگر خسته و ناامید شوند. اما امید بذر هویت ما است و ما از راه حقی که به آن ایمان داریم جا نمی زنیم. دختر من به خاطر اعتقاداتش کار می‌کرد و کسی که با خدا و مردم کشورش معامله کرده باشد نگرانی ندارد. بالاخره یک روز همه چیز مشخص می‌شود و دختر من قطعاً در جمع روسفیدانی است که سرش را بالا می‌گیرد و من و پدرش هم به او افتخار می‌کنیم.

من یک معلم هستم و سال‌ها بچه‌های زیادی را دیدم و خوشحالم که دخترم در راهی که به آن اعتقاد دارد در کنار دیگر دوستان و همراهانش استوار است.

شب آخر که دوستانش آمده بودند به آن‌ها می‌گفت که چند سال فعالیت کردیم و نیاز به استراحت دارم. می‌خواهم مطالعه کنم و خودسازی داشته باشم.

از ملاقاتی که داشتید بگویید. با فضای زندان ارتباط برقرار کرده بود؟

ریحانه دختر قوی‌ای است که این چیزها نمی‌تواند روحیه‌اش را خراب کند. حالش خوب بود مثل همیشه. خنده از روی لب‌های ریحانه نمی افتد. فوتبال ها را دیده بودند آنجا و برنامه‌ریزی هایش را کرده بود. می‌گفت یک برنامه ی مطالعاتی دارد که می‌خواهد دقیق اجرایش کند. روحیه‌اش بسیار خوب بود. گفت مفرغ کاری بلد نیستم و می‌خواهم برم گلیم بافی کنم و زبانم را تکمیل می‌کنم.

سخن آخر؟

ریحانه روزی که آقای نورانی نژاد ۶ سال حکم گرفت در فیس بوکش نوشت پیام روشن است و شفاف. ریحانه درست فهمیده بود پیام روشن است و شفاف. آقای روحانی با رأی مردم و تلاش همین بچه‌ها رئیس جمهور شد. تا این لحظه هم از تلاشی که کرده پشیمان نیست. پس تلاش نکنند که بچه‌های ما را از دولت و نظام دلزده کنند.