رواج پديده “ازدواج سفيد” در ایران اسلامی

ارسال کننده: آقای غلامعلی اخلاقی 16اردیبهشت

روزنامه ابتکار: ازدواج پديده اي است که از ديرباز و از زمان پيدايش انسان بوده و تا امروز نيز ادامه داشته است. حالا بماند که در اين دوره زمان از يک طرف ديگر تمايلي براي ازدواج وجود ندارد و سن ازدواج در حال افزايش است و از طرف ديگر انواع و اقسام ازدواج‌ها به وجود آمده مثل «ازدواج موقت»، «ازدواج صوري»، «ازدواج صيغه اي» و… و از طرفي ميزان طلاق هم چه به صورت رسمي چه عاطفي افزايش پيدا کرده. در اين گزارش به سراغ يکي از پديده‌هاي ازدواج به نام «ازدواج سفيد» رفته ايم که در سال‌هاي اخير به شکل چشمگيري افزايش پيدا کرده است. حتي کار به جايي رسيده که رسانه‌ها و کارشناس‌ها نيز به آن مي‌پردازند. منظور از «ازدواج سفيد» زندگي مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمي است. يعني به گونه اي که زن و مرد بدون اينکه خطبه عقد يا صيغه بينشان جاري شود براي زندگي زير يک سقف مي‌روند. البته معمولا اين اتفاق با آگاهي پدر و مادرها و خانواده هر دو طرف صورت مي‌گيرد و آن دو مانند يک زن و شوهر با هم زندگي مي‌کنند نه همخانه، دوستانه و… به علت اينکه جامعه ايران يک جامعه ايراني-اسلامي است و چنين پديده‌هايي در آن به هيچ عنوان تعريف نشده به صورت مخفيانه انجام مي‌شود. به همين منظور نيز آماري درخصوص تعداد اين نوع ازدواج‌ها در دست نيست.


رعنا و حامد 4 سال مي‌شود که به صورت ازدواج سفيد با هم در يک خانه زندگي مي‌کنند و مي‌گويند علاقه اي براي ثبت ازدواجشان ندارد. آنها مانند هر زن و شوهري حلقه به دست دارند و در تمام محافل و جمع‌ها خود را به عنوان زن و شوهر نه همخانه معرفي مي‌کنند. مژگان مي‌گويد: «حامد را 8 سال است که مي‌شناسم بعد از يک سال که از آشناييمان مي‌گذشت متوجه شديم که خيلي از علايق و سلايقمان مانند يکديگر است براي همين به هم نزديک تر شديم و 6 سال پيش حتي خانواده هايمان در جريان آشنايي ما دو نفر بودند.» او به زماني اشاره مي‌کند که تصميم مي‌گيرند با هم زندگي کنند: «بعد از چند سال ديديم که مي‌توانيم با هم زندگي کنيم و از هرنظر با هم توافق نظر داريم. حتي هر دو اعتقادي به ازدواج نداشتيم به همين خاطر زماني که با خانواده هايمان مطرح کرديم در ابتدا چندان راضي نبودند اما وقتي ديدند که ما تصميم جدي گرفته ايم پذيرفتند.» حامد مي‌گويد همخانه بودن با نوع زندگي آنها فرق مي‌کند: «ما نوع زندگي مان به گونه اي نيست که هرکس وارد آن شود احساس کند همخانه هستيم بلکه تمام رفتارهاي يک زن و شوهر معمولي را داريم. صبح با هم به سر کار مي‌رويم و بعد از ظهر به خانه مي‌آيم و شام مي‌خوريم. نه از رفيق بازي خبري است و نه دوران مجردي. خرج خانه را به صورتي درمي آوريم که مانند همخانه‌ها به اصطلاح به صورت «دنگي» نباشد بلکه هرکس هرآنقدر که در توان داشته باشد مي‌گذارد و حتي يک حساب مشترک پس انداز داريم.» او در ادامه صحبت هايش به دعواهايشان هم اشاره مي‌کند: «در هر خانه اي دعوا وجود دارد و ما هم مانند بقيه دعوا و بعد از چند ساعت آشتي مي‌کنيم. مدل دعواها يمان هم شبيه زن و شوهرهايي است که اسمشان در شناسنامه ثبت شده است.»
«ازدواج سفيد» به ضرر دخترهاست
همزيستي بدون ثبت يا همان «ازدواج سفيد» اکنون در جوامع غربي به يک پديده عادي بدل شده است. حتي در آمريکا که از نظر روابط زن و مرد محافظه کارتر است و پيش از 1970 اين مساله غيرقانوني بود، اکنون به يک پديده نسبتا عادي بدل شده است. از دهه 70 ميلادي تا کنون تصوير زن در جوامع غربي تغيير فاحشي کرده است. جنبش آزادي زن که به انقلاب جنسي معروف شد، تغييرات عيني اجتماعي، اقتصادي و سياسي، موقعيت زن را در اين جوامع متحول کرد. در متن اين تحول مناسبات زن و مرد نيز متحول شد. يکي از اين تحولات در رشد همزيستي مرد و زن بدون ازدواج رسمي است که البته در ايران به گفته دکتر مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاران اجتماعي ايران اين پديده برخلاف جوامع غربي کاملا به ضرر دختران ايراني است: «بيشتر از 90 درصد رابطه دختر و پسرها به ازدواج نمي‌رسد؛ چون معمولا خود پسر يا خانواده او حاضر نمي‌شوند چنين دختري که با پسرش در ارتباط است را براي پسر خود بگيرند. آن درصد باقيمانده نيز اگر به ازدواج ختم شود به اين خاطر بوده دختر از نظر سطح خانوادگي و مالي بالاتر از خانواده پسر است و پسر به اين دليل ازدواج مي‌کند تا از امکانات دختر و خانواده اش به نفع خود بهره ببرد.» او توضيح مي‌دهد: «دخترها در جامعه ما ضرر مي‌کنند چون فرهنگ جامعه ما اينچنين است که وقتي دختري با يک پسر در رابطه باشد بعد از پايان يافتن آن رابطه کسي به سراغش نخواهد رفت و اين اتفاق ضربه سنگيني خواهدبود که بر دختران جامعه وارد مي‌شود.» اقليما درباره پديده «ازدواج سفيد» مي‌گويد: «اين نوع ازدواج‌ها همان نامزدي قديم است که ديگر در جامعه در حال فراموشي است.» او ادامه مي‌دهد: «خانواده‌ها به دليل اينکه گرفتار و درگير مشکلات هستند ديگر فرصت سر و کله زدن با فرزندان خود را ندارند و وقتي ببينند تصميمي گرفته که شايد با شرايط آنها همخواني نداشته باشد اما چون قدرت، حوصله و وقت چانه زني با فرزند خود را ندارند مي‌گذارند هرکار که دلش مي‌خواهد انجام بدهند.»
«ازدواج سفيد» راهي براي فرار از مسئوليت
اين مددکار اجتماعي يکي از بزرگترين علت‌هايي که خانواده‌ها به «ازدواج سفيد» تن در مي‌دهند به اين خاطر است که از بار مسئوليت خود کم کنند: «در «ازدواج سفيد» به خاطر اينکه هيچ کجا سندي مبني بر زن و شوهري ثبت نشده است به همين خاطر خيلي راحت اين دختر و پسر مي‌توانند رابطه خود را پايان بدهند بدون اينکه اتفاقي افتاده و کسي از کسي انتظار و توقعي داشته باشد به همين خاطر در اين دوره و زمانه چه چيزي بهتر از اين اتفاق؟» او اين پديده را يک پديده غربي مي‌داند که در خانواده‌هاي امروزي بدون اينکه بدانند چنين فرهنگي در جامعه وجود ندارد رخنه کرده است: «در فرانسه اين نوع ازدواج‌ها صورت مي‌گيرد تنها به خاطر منفعتشان و بعد از اينکه نيازشان برطرف شد از هم جدا مي‌شوند اما در ايران جايي براي چنين رفتارهايي نيست. در اين نوع کشورها اين نوع ازدواج نوعي قدرت به زن داده مي‌شود اما در ايران اينطور نيست؛ چون فرهنگ‌ها با هم فرق مي‌کند.» اقليما با بيان اين نکته که چنين اتفاقي موجب فرو ريختگي فرهنگي خواهدشد بيان مي‌کند: «محققان و جامعه شناسان وجود چنين پديده‌هايي را مخرب مي‌دانند و ازدواج سفيد و انتخاب تجرد به جاي ازدواج را مجموعه اي از عوارض اين فروريختگي مي‌نامند که يکي از مهمترين آنها به خاطر مشکلات اقتصادي است چون در اين زمانه مردهاي 34-35 ساله هم نمي‌توانند از پس يک زندگي بربيايند به همين خاطر يا ترجيح مي‌دهند ازدواج نکنند يا روابط پنهاني داشته باشد.»
«ازدواج سفيد» در کشورهاي ديگر
آمارها نشان مي‌دهد امروزه، زندگي بدون ازدواج يکي از شيوه‌هاي رايج زندگي در غرب است. بيش از دوسوم زوج‌هاي آمريکايي پيش از ازدواج رسمي، مدتي را بدون ازدواج با يکديگر زير يک سقف مي‌گذرانند. در سال 1994، حدود 3/7 ميليون زوج آمريکايي بدون ازدواج با يکديگر زندگي مي‌کردند و نزديک به اواخر دهه 1990، حداقل 50 تا 60 درصد زوج‌ها حداقل پيش از ازدواج رسمي، مدتي را بدون ازدواج با يکديگر مي‌گذراندند. اين در حالي است که تا پيش از 1970، زندگي بدون ازدواج در ايالات متحده غيرقانوني بود. طبق آمار آمريکا، تعداد زوج‌هاي ازدواج‌نکرده‌اي که با يکديگر زندگي کرده‌اند، از 1960 تا 2000 ده برابر شده و اکنون، زندگي بدون ازدواج، به مرحله‌اي عادي در روند آشنايي دو فرد تبديل شده‌است.
ديگر کسي حاضر به امضاي عقدنامه نيست؟
اينطور که به نظر مي‌رسد از جمله عواملي که مي‌تواند جوان‌ها را به سمت اين دست از ازدواج‌ها بکشاند مشکلات مالي، محک زدن رابطه، آشنايي بيشتر و نداشتن اعتقاد به ازدواج مي‌توانند دلايل زندگي مشترک بدون ازدواج باشند. همچنين هزينه بالاي اجاره يا خريد مسکن و نبود تناسب دخل و خرج که در اين دوره و زمانه بسيار برجسته‌است، مي‌تواند دلايل ديگري باشد که موجب مي‌شود کسي حاضر به امضاي عقدنامه نباشد و زندگي بدون ازدواج يا ازدواج از نوع سفيدش را ترجيح بدهند.