الهه امیرانتظام: زن، زندگی، آزادی در سایه اجرای عدالت اجتماعی معنا ‌می‌یابد

ایران وایر

الهه امیرانتظام، فعال سیاسی: «صرف‌نظر از نحوه گذار از جمهوری اسلامی، عدالت محوری باید اساس کار باشد. شعاری کلی چون زن، زندگی، آزادی تنها در سایه اجرای عدالت اجتماعی معنا ‌می‌یابد. عدالت در کنار آزادی بیان حیاتی‌ترین نیاز جامعه امروز ایران است.»

«الهه امیرانتظام» [میزانی]٬ فعال سیاسی و همسر عباس امیرانتظام٬ از دیگر سخنرانان پنل سوم روز نخست همایش مجازی «گفت‌وگو برای نجات ایران» با عنوان «آینده ایران، تقابل گفتمان‌ها» است.

سخنرانی این فعال سیاسی با تاکید بر تازه نبودن نظرات اخیر میرحسین موسوی در رابطه با برگزاری رفراندوم و عبور از جمهوری اسلامی آغاز شد: «عباس امیرانتظام درست بیست سال پیش متنی را منتشر نمود که در آن به تفصیل پیرامون تغییر بنیادین قانون اساسی و ضرورت اجرای یک رفراندم آزاد درباره جمهوری اسلامی بحث نمود.»

در ادامه این سخنرانی که به دلیل شرایط خاص الهه میزانی به صورت مکتوب انجام شده٬ آمده است: «آنچه که بسیاری انقلاب زن، زندگی، آزادی می‌خوانند و بعضا از آن بهره‌برداری منفعت‌طلبانه و منفی می‌کنند، از نگاه بنده مغشوش است. هر حرکتی اعم از اصلاح یا انقلاب باید عنوانی شفاف و مشخص داشته باشد. اینجانب براین باورم که صرف نظر از نحوه گذار از جمهوری اسلامی، عدالت محوری باید اساس کار باشد. شعاری کلی چون زن، زندگی، آزادی تنها در سایه اجرای عدالت اجتماعی می تواند معنا یابد. عدالت در کنار آزادی بیان حیاتی ترین نیاز جامعه امروز ایران است و تا مادامیکه احزاب سیاسی مستقل و واقعی نداشته باشیم تا از دریچه رسانه‌های غیر حکومتی اعلام موضع وموجودیت کنند، دموکراسی هم تنها شعاری پوشالی و عوام فریبانه خواهد ماند.»

این فعال سیاسی افزوده لسا: «بر این باورم که به جای پرداختن به شعار احساسی و وارداتی زن٬ زندگی آزادی که امروز ورد زبان همگان برای انقلابی احتمالی شده، باید به عدالت وآزادی محوری تکیه نمود. چنانچه در جامعه ای برابری اجتماعی و آزادی تحقق عینی و عملی یابد، واژه هایی چون حقوق زن، حق حیات خودبخود جان خواهد گرفت و محقق خواهد شد.»

الهه امیرانتظام همچنین تاکید کرد که در جریان گذر از جمهوری اسلامی «از بیگانه تمنا نمودن بسیار خطرناک است، مردم ایران توان و شایستگی آن را دارند که به دست خود سرنوشتی دیگر برای خویش رقم زنند. برای گذار از جمهوری اسلامی اولین گام مراجعه به مردم با برگزاری یک رفراندم واقعی وبه دور از شعار است.»

طبق اعلام قبلی، همایش مجازی «گفت‌وگو برای نجات ایران» روزهای جمعه و شنبه اول و دوم اردیبهشت٬ در فضای «کلاب‌هاوس» برگزار می‌شود.

این همایش با نگاهی به بحران‌های گوناگونی که حیات شهروندان ایران را خصوصا در پی اعتراضات سراسری که از تابستان ۱۴۰۱ آغاز شد، تحت تاثیر قرار داده است٬ به منظور طرح نظرات کارشناسان از داخل و خارج ایران و یافتن راهکارهای مختلف برای برو‌ن‌رفت از شرایط موجود برپا شده است.

«ایران‌وایر» همزمان با برگزاری این نشست٬ متن و ویدیوی سخنرانی شرکت‌کنندگان را منتشر خواهد کرد.

متن کامل سخنرانی مکتوب الهه میزانی را که برای انتشار در اختیار «ایران‌وایر» قرار گرفته٬ اینجا بخوانید:

«با سلام خدمت حضار محترم و ضمن تشکر از دعوت اینجانب

بطوریکه از طریق دوست دیرینه و نزدیکم آقای علی ایزدی قبلا پیشاپیش به اطلاع رسانده بودم، شرایط بحرانی پدرم که مدت هاست دربخش مراقبت های ویژه بستری می باشد، باعث شد تا فرصت شرکت مستقیم در این برنامه را نداشته باشم و حتی امکان ارسال ویدئویی کوتاه از نظراتم فراهم نشد.

متن حاض رچکیده ای از درک بنده از شرایط فعلی ایران می باشد که با شما عزیزان به اشتراک می گذارم.

اولین نکته ای که اجازه می خواهم بدان اشاره نمایم این است که با تمام احترامی که به اندیشه و ایستادگی آقای میرحسین موسوی دارم، نظرات اخیر ایشان بر غم بجا و به حق بودن برای بنده تازگی ندارد، چرا که عباس امیرانتظام درست بیست سال پیش متنی را منتشر نمود که در آن به تفصیل پیرامون تغییر بنیادین قانون اساسی و ضرورت اجرای یک رفراندم آزاد درباره جمهوری اسلامی بحث نمود. علیرغم انتشار نظرات مکتوب امیرانتظام درباره شرایط مدنی و به دورازخشونت برای گذار از جمهوری اسلامی در آن مقطع تنها اندکی از شخصیت‌های سیاسی یا فعالین مدنی آن را جدی گرفتند. با این وجود و صرف نظر از سوابق برخی، آنچه که برای اینجانب حائز اهمیت می باشد این است که آنان امروز سخن از عبور مسالمت آمیز از نظام ولی فقیه می گویند واین البته اگر چه نظری بکر نیست اما محترم و مغتنم است.

مورد دوم که معتقدم اهمیت ویژه دارد درک این نکته می باشد که از شعار برخورد احساسی و فانتزی پرهیز کنیم. آنچه که بسیاری انقلاب زن، زندگی، آزادی می خوانند و بعضا از آن بهره برداری منفعت طلبانه و منفی می کنند، از نگاه بنده مغشوش است. هر حرکتی اعم از اصلاح یا انقلاب باید عنوانی شفاف و مشخص داشته باشد. اینجانب براین باورم که صرف نظر از نحوه گذار از جمهوری اسلامی عدالت محوری باید اساس کار باشد. شعاری کلی چون زن، زندگی، آزادی تنها در سایه اجرای عدالت اجتماعی می تواند معنا یابد. عدالت در کنار آزادی بیان حیاتی ترین نیاز جامعه امروز ایران است و تا مادامیکه احزاب سیاسی مستقل وواقعی نداشته باشیم تا از دریچه رسانه های غیر حکومتی اعلام موضع و موجودیت کنند، دموکراسی هم تنها شعاری پوشالی و عوام فریبانه خواهد ماند. براساس همین نگرش براین باورم که به جای پرداختن به شعار احساسی و وارداتی فوق که امروز ورد زبان همگان برای انقلابی احتمالی شده، باید به عدالت وآزادی محوری تکیه نمود. چنانچه در جامعه ای برابری اجتماعی و آزادی تحقق عینی و عملی یابد، واژه هایی چون حقوق زن، حق حیات خودبخود جان خواهد گرفت و محقق خواهد شد. در غیر این صورت شعاری چون زن، زندگی، آزادی تنها در قاموس کلماتی بی جان ظرف مدت کوتاهی به فراموشی سپرده خواهد شد. بیش از چهار دهه پیش مردم ما انقلابی را تحقق بخشیدند که جنبه احساسی آن بر عقلانیت اش مستولی بود و نتایج آن سرنوشت فعلی ما را رقم زد، امروز هم هرگونه حرکت شعارگونه می تواند آینده جامعه ما را دستخوش حوادثی ناگوارترازحال نماید.

سومین مهمی که باید بران تاکید کنم این است که بیگانه تمنا نمودن بسیار خطرناک است، مردم ایران توان و شایستگی آن را دارند که به دست خود سرنوشتی دیگر برای خویش رقم زنند. برای گذار از جمهوری اسلامی اولین گام مراجعه به مردم با برگزاری یک رفراندم واقعی وبه دور از شعار است. در غیر این صورت تبلیغ واژگان زن، زندگی، آزادی که مایه و مصدرش تنها شعار محوری است ما را به جایی رهنمون نخواهد ساخت. امید به بیگانه داشتن واین توقع که غربی ها برای ایران دموکراسی به ارمغان بیاورند خیالی بیش نیست، فراموش نکنیم یکی از علل سرنوشت فعلی ما همین قدرت های غربی بودند که با سوار شدن بر موج انقلاب 57 اهدافی را که برای آن نظام پهلوی را ساقط نمودیم به انحراف کشاندند. فرجام سخن آنکه راه نجات ایران،نه شعار زن، زندگی، آزادی است ونه به خارجی ها تمسک جستن از این یا آن پارلمان تمنا و تکدی نمودن که ما را نجات دهید.

به امید نجات ایران از استیلای استبداد

با احترام، الهه امیرانتظام، فروردین ۱۴۰۲»