خشونت كلامي رتبه اول، خشونت جنسي رتبه‌ آخر

ارسال کننده: خانم منیژه عباسیان 18اسفند

کانون زنان ایرانی :این گزارش حدود هشت سال پیش در باره انواع خشونت های خانگی در ایران تهیه شده است، اما یافته های آن در باره جامعه ایران تا حد زیادی همچنان صدق می کند، بویژه آنجا که انواع خشونت ها علیه زنان را تشریح می کند و توضیح می دهد خشونت علیه زنان فقط کتک زدن آنها نیست.
گزارش :ژیلا بنی یعقوب
در يك دهه اخير در ايران پژوهش‌ها و مطالعات زيادي در باره خشونت عليه زنان ، بويژه خشونت خانگي ، انجام شده است .بر اساس آخرين جستجوها ، در 28 مركز استان كشور حداقل هفتاد پژوهش ميداني قابل اعتنا در باره خشونت خانگي عليه زنان انجام شده است.
بيشتر اين پژوهش‌ها پس از سال 1370 تاكنون انجام شده ‌ كه نشان مي‌دهد پژوهشگران و دانشگاهيان ايراني در سال‌هاي اخير علاقه و توجه ويژه‌اي به بررسي و كنكاش در باره خشونت عليه زنان پيدا كرده‌اند.


دانشجويان ايراني هم در دوره‌هاي كارشناسي ارشد و دكترا در دو سه سال اخير آنچنان علاقه‌اي به اختصاص دادن پايان‌نامه‌هاي خود به موضوع خشونت عليه زنان ، پيدا كرده‌اند كه امسال برخي ازدانشگاهها ناگزير به دانشجويان خود توصيه كرده‌ كه” ديگر از انتخاب اين موضوع براي پايان‌نامه‌هاي تحصيلي خود ، خوداري كنند ، كه در حال حاضر بسياري از دانشجويان و محققان در سراسر ايران مشغول كار روي اين موضوع هستند.
گرچه اين ميزان از توجه پژوهشگران ايراني به موضوع خشونت عليه زنان را بايد به فال نيك گرفت ، اما هنوز شيريني اين اتفاق نيك را خوب مزه نكرده‌اي كه يادت مي‌آيد: اين همه پژوهش قابل اعتنا يا تبديل به پايان‌نامه‌هايي شده‌اند كه در گوشه كتابخانه‌هاي دانشگاهي خاك مي‌خورند و يا تبديل به گزارش‌هايي محرمانه براي مقامات كشور. گزارش‌هايي قطور كه يا در دفتر كار اين مقامات و يا در كتابخانه‌هاي دولتي جا خوش كرده‌اند و كمتر كسي حتي نيم نگاهي به آن انداخته‌ است.
حتما اغلب اين پژوهشگران آرزو داشتند با استفاده از تجربيات و اندوخته‌هاي علمي خود و جمع آوري اطلاعات و بررسي دقيق موضوع ، برنامه ريزان و مديران كشور را قادر سازند كه از اصول ، روش‌ها و چارچوب‌هاي صحيح علمي در برنامه‌ريزي‌هاي اجتماعي بهره ببرند.
آنها مي‌خواستند نتايج پژوهش‌هاي‌شان راهگشاي اقدامي مناسب براي رفع شكل‌‌‌هاي متنوع و متعدد خشونت عليه زنان جامعه باشد . اما حالا حتما بسياري از آنها فهميده‌اند كه پژوهشگران ودانشگاهيان و به طور كلي ” آمزش عالي” جايگاه چنداني در نظام تصميم گيري و تصميم سازي كشور ندارد.
نكته ديگري كه شيريني وجود اين تعداد زياد پژوهش را در باره خشونت عليه زنان در ايران كم مي‌كند اين است كه تا كنون نتايج اين پژوهش‌ها به ندرت براي عموم مردم وحتي كارشناسان اين عرصه منشر شده است.
يك طرح ملي در باره خشونت عليه زنان
يكي از بزرگترين و مهمترين پژوهش‌ها در باره خشونت عليه زنان در ايران ، يك طرح ملي است كه در سالهاي آخر دوران رياست جمهوري خاتمي و توسط دفتر امور اجتماعي وزارت كشور و مركز مشاركت امور زنان رياست جمهوري ، اجرا شد . پژوهشي كه تعداد از برجسته‌ترين جامعه شناسان ايراني از جمله محمود قاضي طباطبايي ، عليرضا محسني تبريزي و سيدهادي مرجايي مجري آن بودند و استادان به نام دانشگاه‌هاي ايران همچون شكوه نوابي‌نژاد ، نسرين مصفا ، شهلا معظمي ، شهرام رفيعي فر ، مقصود فراستخواه ، احمد رجب‌زاده و …با آن همكاري داشتند.
همچنين صدها پژوهش‌گر و پرسشگر در قالب اين طرح در 28 استان كشور به برسي پديده خشونت خانگي عليه زنان پرداختند.
پژوهشي كه انجام فاز مطالعاتي آن ، تهيه پرسشنامه‌ها ، اجراي مرحله ميداني ، جمع‌‌آوري اطلاعات و تنظيم گزارش نهايي‌اش بيش از سه سال زمان گرفت . گزارش نهايي اين طرح كه شامل يافته‌هاي تكان دهنده‌اي در باره خشونت خانگي عليه زنان در شهرهاي مختلف ايران بود ، بالاخره در اواسط سال1383 آماده شد.
گزارشي كه عبارت از 32 جلد بود وهر جلد در حدود 200 صفحه (چهار جلد تحت عنوان گزارش ملي و 28 جلد تحت عنوان گزارش استاني)
اين گزارشها هنوز منتشر نشده است ،اما در كتابخانه مركز پژوهش وزارت كشور براي روزنامه نگاران ، پژوهشگران ودانشجويان قابل دسترس است.
كارفرماي اين طرح دفترامور اجتماعي وزارت كشور و شريك پژوهشي آن مركز مشاركت امورزنان رياست جمهوري بود و وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري و موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي نيز با آن همكاري داشتند. اين طرح ملي يك شوراي سياستگزاري هم داشت كه عبدالواحد موسوي لاري وزير وقت كشور و تعدادي از معاونانش جزو آن بودند.
محمود قاضي طباطبايي مجري اين طرح ملي ، براي توصيف ابعاد خشونت خانگي عليه زنان در ايران ، انواع مختلف آن را در هشت گروه تقسيم بندي كرده است : خشونت‌هاي زباني ، رواني ، فيزيكي ، حقوقي ، جنسي ، اقتصادي ، فكري و آموزشي و مخاطرات.
آمارهاي همين طرح ملي نشان مي‌دهد كه 66 درصد زنان ايراني ، از اول زندگي مشتركشان تاكنون ،حداقل يكبار مورد خشونت قرار گرفته‌اند . با اين حال ميزان و انواع خشونت خانگي در استان‌هاي مختلف ايران از تنوع و تفاوتهاي زياد ومعناداري برخوردار است.
زنان در بندرعباس از اول زندگي مشترك خود تاكنون، بيشتر از زنان ساير نقاط ايران مورد خشونت قرار گرفته‌اند . اما در ميان زناني كه مورد خشونت قرار گرفته‌اند، اين زنان زاهداني هستند كه بيشترين و شديدترين خشونت‌ها را تجربه كرده‌اند . زنان بندرعباس در طول يكسال دفعه‌هاي بيشرتري مورد خشونت خانگي قرار داشته‌آند و زنان ياسوج به دفعات كمتري با آن روبرو شدند.
گزارش‌هاي اين پژوهش آكنده از انواع جدول‌هاي آماري و آكادميك است كه شاخص‌هاي خشونت خانگي را به تفكيك “از اول زندگي مشترك ” و “در طول يكسال گذشته ” بيان مي‌كند.
خونت‌هاي فيزيكي و رواني
دكتر قاضي طباطبايي و همكارانش از يك اصطلاح خاص براي توصيف گروهي از خشونت‌هاي خانگي عليه زنان استفاده كرده‌اند : خشونت فيزيكي نوع اول . اين خشونت‌ها شامل گاز گرفتن ، گرفتن و بستن ، زنداني كردن ، چنگ انداختن و كشيدن مو ، اخراج از خانه ، كتك كاري مفصل ، محروم كردن از غذا و … مي‌شود.
از اين لحاظ زنان در خرم آباد در طول يك سال بيش از ساير زنان ايران مورد خشونت واقع مي‌شوند و زنان در شهركرد دفعه هاي كمتري مورد خشونت نوع اول قرار مي‌گيرند.
پژوهشگران طرح ملي بررسي پديده خشونت خانگي ” سيلي ، لگد و مشت زدن ، كشيدن و هل دادن ، محكم كوبيدن در ، به هم زدن سفره و ميز غذا و شكستن اشياي منزل ” را خشونت فيزيكي نوع دوم نام داده‌اند و وضع زنان ايران را در 28 مركز استان در اين باره بررسي كرده‌اند.
در ميان زناني كه تحت خشونت نوع دوم بوده‌اند باز هم زنان بندرعباس به دفعات بيشتري آن را تجربه كرده‌اند و زنان كرماني در طول سال كمتر مورد اين خشونت قرار گرفته‌اند.
خشونت‌هاي رواني و كلامي نوع ديكري از خشونت‌هايي است كه در خانه عليه زنان استفاده مي‌شود ، كه عبارت است از : به كاربردن كلمات ركيك و دشنام ، بهانه‌گيري‌هاي پي در پي ، داد و فرياد و بد اخلاقي ، بي‌احترامي ، رفتار آمرانه و تحكم آميز و دستور دادن‌‌هاي پي در پي ، قهر و صحبت نكردن و … از اين بابت زنان اصفهاني در طول يك سال بيشتر و زنان بوشهري كمتر از ساير زنان ايراني تحت خشونت واقع شده‌اند.
خشونت‌هاي جنسي و ناموسي
در حالي كه زنان بندرعباسي از اول زندگي مشتركشان تا كنون ، بيش از ساير زنان ايراني قرباني خشونت‌هاي جنسي و ناموسي شده‌اند ، زنان يزدي در طول يك سال بيش از ساير زنان اين خشونت را تجربه مي‌كنند.
خشونت‌هاي جنسي و ناموسي عبارتند از :مجبور كردن زن به ديدن عكس و فيلم‌هاي مبتذل يا اجبار به روابط زناشويي ناخواسته يا غير متعارف ، مراعات نكردن بهداشت زناشويي و خودداري از به كار گيري از وسايل پيشگيري از بارداري ، مجبور كردن زن به سقط جنين ، اجبار زن به حاملگي ناخواسته ، متهم كردن زن به بي‌مبالاتي در مسائل ناموسي همچون داشتن ارتباط نا مشروع ، شك و بد دلي.
در ميان زناني كه درگيرخشونت جنسي و ناموسي هستند، زنان اراكي بيشتر از بقيه اين نوع خشونت را تحمل مي‌كنند.
مردان كرماني و ياسوجي هم به ترتيب كمتر از ساير مردان ايران ، زنان خود را مورد خشونت‌هاي جنسي و ناموسي قرار مي‌دهند.
تهديد به آزار و قتل
بر اساس يافته‌هاي” پژوهش ملي بررسي خشونت خانگي ” تعداي از مردان ايراني با استفاده از تهديد و برقراري محدوديت براي همسران خود مخاطره ايجاد مي‌كنند . رفتارهايي از قبيل تهديد و شكايت به پليس و دادگاه عليه زن و اقوامش ، تهديد به آزار و اذيت و يا تهديد به كشتن زن و فرزندان ، تهديد به طلاق و يا ازدواج مجدد ، تصاحب ، مخفي كردن و از بين بردن مدارك شخصي و مورد نياز زن مانند شناسنامه ، دفترچه پس‌انداز ، اوراق مالكيت و … بيگاري كشيدن از زن در انجام امور و وظايفي كه مربوط به او نيست ، مانند : تيمارداري پدر شوهر و مادر شوهر و بالاخره تحت نظر قرار دادن و ايجاد محدويت در تماس‌هاي تلفني و رفت و آمدهاي روزانه براي زن.
زنان بندرعباس ، زاهدان و خرم‌آباد بيش ار ساير زنان ايران توسط شوهرانشان تهديد مي‌شوند و زنان سمنان ، ساري و ياسوج كمترين تهديدها را تجربه كرده‌اند.
تعدادي از مردان ايراني با استفاده از عوامل اقتصادي و مالي زنان را مورد خشونت قرار مي‌دهند . اين مردان از استقلال مالي همسران خود جلوگيري و در اموال شخصي آنها دخل و تصرف مي‌كنند و با ندادن خرجي خانه و پول كافي براي زنان مضيقه هاي مالي ايجاد مي‌كنند.
اگرچه زنان زاهداني وبوشهري از اول زندگي مشترك‌شان تا كنون بيشترين خشونت‌هاي اقتصادي و مالي را تجربه كرده‌اند ، اما در ميان زناني كه قرباني اين نوع خشونت هستند ، زنان اصفهاني در طول‌يك سال به دفعات بيشتري تحت اين خشونت همسران قرار گرفته‌اند .البته اين را هم بايد اضافه كرد كه زنان سمنان و ياسوج كمتر از سوي شوهران خود تحت مضيقه‌هاي مالي و اقتصادي قرار مي‌گيرند.
پژوهشگران طرح ملي بررسي پديده خشونت خانگي عليه زنان ، خشونت‌هاي حقوقي و مرتبط با طلاق را نيز در 28 استان كشور مورد سنجش قرار داده‌اند.
اين پژوهشگران خشونت‌هاي حقوقي را شامل امتناع مرد از طلاق بر خلاف اصرار زن به متاركه ، ازدواج مجدد شوهر و جلوگيري از نگهداري فرزندان توسط زن دانسته‌اند.
اگرچه زنان بندرعباس از اول زندگي مشترك‌شان تاكنون بيش از ساير زنان ايران مورد اين نوع از خشونت قرار گرفته‌اند ، زنان زاهدان در طول يك سال بيشتر اين خشونت را تجربه كرده اند و البته زنان رشت كمتر از ساير زنان ايراني درگير اين خشونت هستند.
پژوهشگران ايراني نوع ديگري از خشونت را نيز مورد توجه قرار داده‌اند : ” خشونت‌هاي ممانعت از رشد اجتماعي ، فكري و آموزشي ” كه عبارت است از ايجاد محدويت در ارتباط فاميلي ، دوستانه و اجتماعي ، ممانعت از تحصيل ، كاريابي و اشتغال . در اين نوع از خشونت نيز همچون برخي ديگر از انواع خشونت ، زنان بندرعباس و زاهدان به ترتيب بيشترين قرباني هستند و زنان سمنان و گرگان و ياسوج كمترين.
روزي كه دكتر محمود قاضي طباطبايي ، مجري ” طرح ملي بررسي پديده خشونت خانگي عليه زنان در 28 مركزاستان كشور” ، در جلسه‌اي كه در دانشگاه تهران و با حضور تعدادي از استادان، دانشجويان و علاقه مندان برگزار شد، برخي از يافته‌هاي اين پژوهش را اعلام مي‌كرد ، با اعتراض تعدادي از مخاطبان خود مواجه شد.
تعدادي از آنها رو به او گفتند كه يافته‌هاي پژوهش او را قبول ندارند . چرا كه جهت گيري خاص پژوهشگر در آن قابل تشخيص است . اوج اعتراض‌ها وقتي اتفاق افتاد كه قاضي طباطبايي آمارهاي مربوط به رضايت از زندگي را در باره زنان مراكز 28 گانه استاني با هم مقايسه مي‌كرد و گفت : ” زنان تبريزي بيشترين رضايت را از زندگي خانوادگي خود دارند و كمترين ناسازگاري هم در ميان خانواده‌هاي تيريزي ديده مي‌شود . بعد هم اضافه كرد كه در حل اختلاف‌هاي خانوادگي ، اين تبريزي‌ها هستند كه بيشترين مهارت را دارند و اردبيلي‌ها كمترين مهارت را .” همين موقع دانشجويي از ميان جمع با خنده‌اي گفت: ” استاد ، تيريزي بودن شما در رسيدن به چنين نتايجي چقدر موثر بوده است ؟”
قاضي طباطبايي سپس به بيان آمارهاي مربوط به حساسيت مردان نسبت به روابط همسرانشان با سايرين ، پرداخت و گفت :” بندرعباسي‌ها بيشترين و تيريزي‌ها كمترين حساسيت را در اين باره نشان مي‌دهند.”
گرچه آوردن نام تبريزي‌ها دوباره موجب همهمه در ميان حاضران شد، اما قاضي طباطبايي با آرامش به قرائت آمارهاي خود در باره عوامل موثر بر خشونت خانگي ادامه داد : ” تبريزي‌ها بالاترين كيفيت را در رابطه زن و شوهري دارند و اصفهاني‌ها پائين‌ترين كيفيت را، سابقه اختلافات خانوادگي در زاهدان بالترين و در تبريز پائين ترين است ، ميزان تحميلي بودن ازدواج در سنندج بيشترين و در تبريز كمترين است، مطلوبيت بهداشت رواني در خانواده نيز در تبريز بالاترين و در سنندج پائين‌ترين است ، قدرت نمايي و زورگويي مردان در خانواده‌ در سنندج بالاترين و در مشهد پائين‌ترين است . تعلقات مذهبي خانواده در يزد بالاترين و در تهران پائين‌ترين است ، مخاطرات و نگراني‌هاي مهم در زندگي اجتماعي در ساري بيشترين و در ياسوج كمترين است ، وابستگي عاطفي به “همسر” در تبريز نسبت به ساير مراكز استان‌ها بيشترين و در شهركرد كمترين است و احساس نابرابري و بي‌عدالتي در دسترسي به فرصت‌ها و منابع خانواده براي زنان زاهدان بيشتر از ساير زنان ايراني و براي زنان تبريزي كمتر است.”
وقتي ميزان اعتراض‌ها بيشتر شد ، مجري طرح ملي بررسي پديده خشونت خانگي ، گفت : ” آنچه من براي شما قرائت مي‌كنم فقط آمارهاي خام است و شما مي‌توانيد هر جور كه مي‌خواهيد آن را تفسير كنيد. ” 45 نوع خشونت خانگي
پژوهشگران اين طرح ملي براي اندازه‌گيري شاخص كلي خشونت خانگي عليه زنان در ايران از 45 ” مقياس ” يا به قول خودشان ” گويه” استفاده كرده‌اند كه تعدادي از آنها عبارتند از : به كاربردن كلمات ركيك ، صحبت‌هاي بيرون از نزاكت و دشنام ، بهانه‌گيري هاي پي در پي ، داد وفرياد و بد اخلاقي ، ايجاد فشارهاي روحي و رواني با رفتار آمرانه و تحكم آميز ، تهديد به كشتن ، محروم كردن از غذا ، كتك‌ كاري مفصل ، مجبور كردن به كارهاي خلاف عرف ، شرع و قانون ، جلوگيري از استقلال مالي و مجبور كردن به ديدن عكس و فيلم‌هاي مبتذل يه اجبار به روابط زناشويي ناخواسته.
در گزارش‌هاي نهايي طرح ملي بررسي پديده خشونت خانگي ، هر يك از گويه‌ها در سه مرحله مورد اندازه‌گيري قرار گرفتند . در مرحله اول ، ميزان وقوع خشونت خانگي از اول زندگي مشنترك تا كنون و در مرحله ديگر طرز تلقي پاسخگويان از وقوع خشونت مورد نظر ، مورد ارزيابي قرار گرفت و هر كدام ا ز اين آمارها به تفكيك ” كل افراد موردمطالعه ” و ” افراد آسيب ديده ” ( در گير خشونت ) ، ارائه شده است.
بر اساس يافته‌هاي اين پژوهش ملي ، در مجموع تمامي افرد مورد مطالعه در سطح ملي به طور متوسط 7/4 مورد از گونه‌هاي متفاوت ( 45 مورد ) خشونت خانگي را تجربه كرده‌اند . اين ميانگين براي افراد درگير در خشونت خانگي 1/7 است . معناي اين آمار اين است كه هر زني كه در طول زندگي مشترك خود تاكنون با خشونت خانگي درگير بوده ، به طور متوسط هفت مورد از انواع اين خشونت‌ها را تجربه كرده است.
قاضي طباطبايي و همكارانش ميزان وقوع خشونت خانگي عليه زنان رادر هشت جنبه ( نوع) دسته بندي و بررسي كرده‌اند . يكي از انواع اين خشونت‌ها استفاده از تهديدهاي متفاوت و ايجاد مخاطره است . 5/23 درصد از زنان مورد مطالعه در اين پژوهش اعلام كرده‌اند كه از اول زندگي مشترك تاكنون درگير اين نوع از خشونت بوده‌اند كه مفهوم آن تهديد و شكايت به پليس و دادگاه ، ايجاد محدويت در تماس‌هاي تلفني و رفت و آمدهاي روزانه، تهديد به آزار و اذيت ، تهديد به ترك كردن خانه و حتي اقدام به خودكشي و … است.
خشونت رواني و كلامي ، رتبه نخست
زنان ايران در ميان انواع 9 گانه خشونت خانگي ، بيشتر تحت خشونت‌هاي رواني و كلامي قرار دارند . 7/52 درصد از كل پاسخگويان در پژوهش ملي بررسي خشونت خانگي دقيقا اعلام كرده‌اند كه از اول زندگي مشترك تا كنون قرباني اين نوع خشونت كه شامل به كاربردن كلمات ركيك ، دشنام ، داد و فرياد ، بهانه‌گيري‌هاي پي در پي و … است ، بوده‌اند. ميانگين وقوع اين نوع خشونت براي زناني كه درگير آن بوده‌اند ، 10 بار است.
رتيه بعدي از آن خشونت فيزيكي از نوع دوم است كه 8/37 درصد از زنان ايراني از اول زندگي مشترك خود ، آن را تجربه كرده‌اند كه شامل سيلي زدن ، زدن با مشت يا چيز ديگر ، لگد زدن و … است . متوسط ميزان تجربه اين نوع خشونت‌ها براي زنان درگير در خشونت خانگي ، برابر با 46/2 بار است . رتيه سوم با رقم 7/27 درصد متعلق به خشونت‌هاي ” ممانعت از رشد اجتماعي و فكري و آموزشي ” است كه شامل ايجاد محدويت در ارتباط‌هاي فاميلي ، دوستانه و اجتماعي ، ممانعت از كاريابي و اشتغال و ايجاد محدويت در ادامه تحصيل و مشاركت در انجمن‌هاي اجتماعي است كه 3/72 درصد از زنان اظهار كرده‌اند كه از اول زندگي مشترك تا كنون در معرض اين نوع از خشونت همسران خود نبوده‌اند.
خشونت جنسي ، رتبه آخر
خشونت‌هاي جنسي و ناموسي كه شامل مجبور كردن به ديدن عكس‌ و فيلم‌هاي مبتذل يا اجبار به روابط زناشويي ناخواسته يا غير متعارف مي‌شود ، با رقم 2/10 درصد رتبه پائيني را به خود اختصاص داده است . آمارهايي كه ابعاد ميزان وقوع خشونت خانگي را در سطح ملي نشان مي‌دهد ، حاكي است كه 8/89 درصد از زنان ايراني گفته‌اند در طول زندگي مشترك خود هرگز قرباني خشونت‌هاي جنسي و ناموسي نبوده‌اند . همچنين اكثر افراد درگير در خشونت‌هاي جنسي و ناموسي اعلام كرده‌اند كه در حد پائين و خيلي پائين ، در معرض اين نوع خشونت ‌ها بوده‌اند.
بنابر اين ، نتايج پژوهش بررسي خشونت خانگي در 28 مركز استان نشان مي‌دهد كه وقوع خشونت‌هاي جنسي و ناموسي در سطح ملي در مقايسه با خشونت‌هاي ديگر ، كمتر گزارش شده است . البته دكتر قاضي طباطبايي پس از ذكر آمار پائين خشونت‌هاي جنسي ، اضافه كرده است كه با توجه به وجود نوعي الزام ، جبر هنجاري ، عرفي و حتي شرعي در باره اظهار چنين خشونت‌هايي در جامعه و فرهنگ ايران ، به طور تلويحي مي‌توان ميزان كم اين نوع خشونت ها را ناشي از خود سانسوري و نزاكت زنان مورد مطالعه دانست.
يافته‌هاي تحقيق قاضي طباطبايي و همكارانش در ارتباط با عوامل موثر بر خشونت خانگي نشان مي‌دهد كه وضعيت تحصيلي نيز بر ميزان همسرآزاري تاثير دارد . زنان بي‌سواد بيشترين و زنان داراي فوق ديپلم و ليسانس كمترين خشونت را از اول زندگي مشترك خود تجربه كرده‌اند . يافته‌هاي همين تحقيق نشان مي‌دهد كه ميزان تاثير سن و همچنين شاغل و يا غير شاغل بودن زن بر خشونت خانگي عليه زنان از تنوع و تفاوت‌هاي قابل توجهي برخوردار است . زنان 55 تا 59 ساله بالاترين و زنان 20 تا 24 ساله پائين‌ترين مورد وقوع خشونت را در زندگي مشترك خود داشته‌اند . زنان غير شاغل نيز بيشتر و زنان شاغل كمتر خشونت را تجربه كرده‌اند.
يافته‌هاي يك پژوهش ديگر كه در تهران انجام شده است ، برخي از نتايج پژوهش ملي را در اين باره تائيد مي‌كند .” ويژگي‌هاي فردي قربانيان همسرآزاري در مراجعه به مراكز سازمان پزشكي قانوني ” عنوان پژوهشي است كه توسط حسن افتخار ، حسن كاكويي ، آمنه ستاره فروزان و منير برادران انجام شده است . نتايج اين مطالعه توصيقي نشان مي‌دهد كه 28 درصد از قزبانيان خشونت خانگي شاغل و 71 درصد غير شاغل بوده‌اند . از طرفي اشتغال زنان ارتباط تنگاتنگي با ميزان تحصيلات آنان داشته است.
در اين پژوهش همچنين روشن شد كه هر چه مدت زنا شويي افزايش مي‌يابد دفعات ضرب و شتم شوهر و ميزان مدارا با خشونت خانگي افزايش مي‌يابد . اين پژوهش نشان مي‌دهد كه تعداد دفعه‌هاي ضرب و شتم شوهر با تعداد فرزندان ارتباط مشتقيم دارد و هرچه تعداد فرزندان بيشتر باشد ، خشونت جسمي عليه زنان هم بيشتر شده است . ضمن اينكه بين دفعات ضرب و شتم شوهر و گرايش قربانيان به طلاق و جدايي ارتباطي ديده نشده است.
پژوهش ملي بررسي خشونت خانگي ميزان تاثير شغل ، درآمد ماهيانه خانوار ، زبان مادري و محل بزرگ شدن را بر خشونت خانگي مورد ارزيابي قرار داده است كه روشن شد ارتباط معناداري بين آنها وجود دارد.
به اين ترتيب كه كارگران كشاورزي از اول زندگي مشترك تا كنون بيشترين و كارمندان و متخصصان عالي رتبه كمترين خشونت را درباره همسران خود انجام داده‌اند . خانواده‌هايي كه ميزان هزينه ماهانه آنها زير 75 هزار تومان بوده بالاترين ميزان خشونت را تجربه كرده‌اند و آنها كه بين 226 تا 300 هزار تومان هزينه داشته‌اند ، كمترين خشونت را.
تاثير نوع واحد مسكوني بر خشونت خانگي
همچنين خانواده‌هايي كه درخانه‌هاي ويلايي زندگي مي‌كنند ، بيشترين خشونت و خانواده‌هايي كه در آپارتمان سكونت دارند، كمترين خشونت را تجربه كرده‌اند.
مرداني كه تا 18 سالگي در روستا بزرگ شده‌اند ، بالاترين خشونت را عليه زنان روا داشته‌اند و مردان بزرگ شده شهر ، كمترين خشونت را . زناني كه با همسرشان همشهري نيستند ، بيشتر تحت خشونت واقع شده‌اند و البته آنها كه همشهري بوده‌اند كمترين خشونت را تحمل كرده‌اند . در اين پژوهش ارتباط زبان مادري نيز با خشونت در خانواده‌ مورد سنجش قرار داده شد و نتايجش خبر از آن مي‌دهد كه مردان بلوچ و لر زبان ، بالاترين خشونت و مردان مازني و گيلك زبان ، كمترين خشونت را از ابتداي زندگي مشترك تا كنون نسبت به زنان خود روا داشته‌اند.
پرخشونت‌ترين دوره‌ها
ميانگين مرتب شده دوره‌هاي زندگي ، در بين پاسخگويان در سطح ملي بر حسب ميزان وقوع خشونت خانگي نشان مي‌دهد كه دوره‌هاي زير به ترتيب پرخشونت ‌ترين دوره‌ها براي زنان ايران محسوب مي‌شوند : 1- يك سال اول ازدواج 2- دوران تنگناهاي مالي 3-پس از تولد فرزندان 4- حداقل يكبار در ماه 5- دوران ميانسالي 6- دوران بارداري.
خلاصه يافته‌هاي بر‌آورد گستره خشونت خانگي در 28 مركز استان كشور 12 مورد از كم شايع‌ترين انواع خشونت را در باره زنان چنين نشان مي‌دهد:
1- مجبور كردن به انجام كارهاي خلاف عرف و شرع و قانون (1/1 درصد ) 2- كتك‌ كاري منجر به سقط جنين (2/1 درصد) 3- زدن تا حد نقص عضو ( 3/1 درصد ) 4- زدن تا حدي كه پرده گوش پاره شده است ( 5/1 درصد ) 5- زدن تا حدي كه دست يا پا شكسته است ( 2 درصد ) 6- از دست دادن دندان ( 6/1 درصد ) 7- زدن تا حدي كه فك يا بيني شكسته است ( 5/1 درصد ) 8- جلوگيري از نگهداري فرزندان توسط زن در زمان متاركه ( 2 درصد ) 9- ازدواج مجدد شوهر بدون رضايت همسر اول ( 2 درصد ) 10 – مجبور كردن به سقط جنين ( 5/2درصد ) 11- زدن تا حدي كه دندان‌ها لق شده است ( 5/2 درصد ) 12- عدم مراعات بهداشت زناشويي ( 6/2 درصد )