گام‌های موثر برای مبارزه با تبعیض جنسیتی در مدارس چیست؟

ایران‌وایر

گام‌های موثر برای مبارزه با تبعیض جنسیتی در مدارس چیست؟

«کنترل-زِد» مجموعه‌ای از گفت‌وگوهای زنده و گزارش‌هایی درباره موارد متعدد جنسیت‌زدگی در نظام آموزشی رسمی و غیررسمی در ایران است. در این مجموعه، از منظر جنبش زنان و جنبش‌های دیگر مدنی در پیوند با مبارزات برای برقراری برابری جنسی و جنسیتی، به بررسی روش‌های مختلف مبارزه برای لغو این نظام جنسیت‌زده می‌پردازیم.

این مجموعه، پروژه ضمیمه را به عنوان آلترناتیوی در برابر نظام آموزشی و منابع درسی آموزشی مدارس به آموزگاران، والدین، کنشگران و دغدغه‌مندان پیشنهاد می‌کند. برای دستیابی به منابع آموزشی آلترناتیو و پژوهش‌ها در این زمینه، به وبگاه ضمیمه مراجعه کنید.

***

نسل جوان، نسلی پرسشگر و تشنه آگاهی است. عدم وجود انباشتی از داده‌های محیطی و کم بودن تجربه‌های بازدارنده، جوانان را مستعد یادگیری و مایل به فراگیری دانش و مهارت می‌کند. بدین سبب است که غالبا نسل جوان را نسل انقلابی برمی‌شمرند و در انقلاب‌ها و تغییرات رادیکال در تاریخ جوامع بشری، این نسل جوان موتور محرک و پیش‌برنده بوده‌اند.

جوانان با ذهنی بازتر آمادگی آموختن مفاهیمی نوین و خلق ابداعاتی را دارند که می‌توانند آنان را به سوی تحولات پیشرو هدایتگر شوند و از محافظه کاری دور کنند.

با این وجود، برخی از جامعه‌شناسان مانند «چارلز رایت میلز» معتقدند که عواملی همچون ساختارهای هنجار محور از قبیل نظام‌های استبدادی و مرد/پدرسالاری، می‌توانند آنچه «تخیل جامعه شناختی» نام گرفته است را محدود کرده، موتور محرک نسل‌های جوان جوامع را نه به سوی پیشرفت و تحولات انقلابی، بلکه به بطن محافظه‌کاری و یا حتی ارتجاع سوق دهند.

تخیل جامعه شناختی، در تعریفی که پروفسور میلز در اواخر دهه پنجاه میلادی ارائه داد، به آن گونه از آگاهی گفته می‌شود که فرد رفتارها، تمایلات و باورهای خود را در ارتباط با روابط پیچیده و میراث فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی جامعه، شناسایی می‌کند.

در واقع جامعه‌ای که افراد آن از تخیل جامعه شناختی ناتوان شوند، به سوی «مرگ اجتماعی» گرایش می‌یابند و از انجام هرگونه تحولی برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی باز خواهند ماند. میلز، پروسه شکل‌گیری تخیل جامعه شناختی را در سه مرحله اصلی تشریح می‌کند:

مرحله اول ردیابی ارتباط درونی بین الگوهای رفتاری فرد و نیروهای وسیع‌تر اجتماعی است. در این مرحله، فرد درمی‌یابد که رفتارها، عادات و باورهایش تنها از آن او نیست، بلکه در تعامل با دیگر بخش‌های جامعه، مانند هم‌طبقه‌ای‌ها، هم‌نسل‌ها، هم‌نژادها و غیره شکل گرفته است.

در مرحله دوم، فرد می‌آموزد که الگویی «نظام‌مند» در شکل‌گیری رفتارها، باورها و عادات بشر وجود دارد. او می‌آموزد که سیستمی وجود دارد که در غالب آن، هم او و هم جامعه‌اش، باورهایی را در خود پرورانده و بازپرورش می‌دهند.

این مرحله، که سطحی بالاتر از آگاهی را می‌سازد، فرد را به جستجو برای کشف ساختارهای اجتماعی از جمله ساختار مردسالاری، جامعه طبقاتی، نظام‌های پدرسالار و دیکتاتوری و نظام‌های ارزشی نابرابر هدایت می‌کند. فرد درمی‌یابد که نه تنها درون جامعه‌ خود معنا یافته، بلکه آنچه خود را با آن تعریف می‌کند در بستر تاریخی بشری تولید شده و ساختاری از هنجارها و ناهنجاری‌ها، نورم‌ها و ضد نورم‌ها را به او قبولانده است.

در مرحله سوم، فرد منابع «اجبار اجتماعی» را شناسایی می‌کند که در شکل‌دهی رفتار او نقش آفرینند. فی‌المثل، درمی‌یابد که معیارهایش برای زن یا مرد خواندن دیگری، برگرفته از تاریخی مردسالار و طبقاتی است، و از سوی نهادهایی در نظام‌های مبتنی بر مردسالاری، از جمله نظام‌های هرمی دارای هرم رهبر، یا نظام‌های دینی، یا نظام‌های ارزشی معامله محور و پولی، بازتولید می‌شوند.

در واقع تخیل جامعه‌شناختی، نسل‌ها را به سوی تصور جهانی دیگر، متفاوت از آنچه بوده و هست هدایت می‌کند، آن‌ها را از محافظه کارانی «حرف گوش‌کن» و «بله قربان‌گو»، به تحول خواهان و تغییر دهندگان، مخترعان و کاشفان، اندیشمندان و انقلابیون بدل می‌کند.

به عبارتی دیگر، تخیل جامعه شناختی است که ضامن بقا و پیشرفت یک جامعه می‌شود. این نظریه میلز در زمان کمی به یکی از پایه‌ای‌ترین اصول جامعه شناختی تبدیل شد، زیرا تنها اندک زمانی بعد از ارائه این تئوری، آمریکا و اروپا عصر انقلابی تحولات بنیادین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دهه شصت میلادی را تجربه کردند.

این تجربیات در عمل این نظریه را اثبات و آن را به «اصل» تبدیل کردند، تا جامعه شناسان از آن پس بر این پایه نظریات و راهکارهای عملی جدید را ارائه دهند؛ راهکارهایی که جرقه‌های انقلاب‌هایی مانند جنبش بزرگ ماه مه ۶۸ فرانسه را رقم زد و یا در سخنرانی معروف دکتر «مارتین لوترکینگ» با عنوان «رویایی دارم»، بزرگ‌ترین تحول اجتماعی-سیاسی قرن بیستم آمریکا را نوید داد.

در ایران، هنگامی که جنبش «زن، زندگی، آزادی» خیابان‌ها، مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها، کارگاه‌ها و کارخانه‌ها را برای تحولی بنیادین با خود هم‌صدا کرد، نسل جوان بار دیگر ثابت کرد که با وجود سرکوب‌های گسترده و کشش همه‌جانبه حکومتی به سمت ارتجاع، «تخیل جامعه‌شناختی» را از دست نداده‌ است.

اما این پرسش نیز ذهن همگان را درگیر کرد که این جوانان که از کودکی تحت تعالیم جنسیت‌زده قرار گرفته‌اند، چگونه از تخیل جامعه‌ای مبتنی بر برابری و نوید دهنده زندگی آزاد تهی نشده‌اند؟ شاید از منبعی دیگر درس گرفته‌اند. از این رو، نقش آموزش آلترناتیو برای تقویت «تخیل جامعه‌شناختی» و تربیت نسل‌هایی که جامعه را با گام‌های بلند به سوی برابری پیش‌ ببرد، پررنگ‌تر از پیش مطرح شده است.

پروژه ضمیمه، مدت‌ها پیش از آغاز این جنبش گسترده در پژوهش‌های خود نقش آموزش جنسیت‌زده و مبلغ الگوهای تبعیض آمیز جنسی و جنسیتی در مدارس را بررسی کرده بود و در چاره‌اندیشی برای رفع این معضل، تولید محتوایی آلترناتیو در جهت آموزش برابری جنسی-جنسیتی را آغاز کرد.

مهمان این هفته کنترل-زد، «الهه وفایی»، عضو تیم پژوهشی و تولید محتوای ضمیمه می‌گوید که انگیزه اولیه برای ورود به چنین پروژه‌ای، ذهن جستجوگر دانش‌آموزانش بوده است. او گفت: «آنچه امروز در ضمیمه بررسی می‌کنیم، توسط خود بچه‌ها از من سوال می‌شد.»

الهه وفایی حسب تجربه، بر این باور است که بسیاری از آموزگاران تردید دارند که چگونه پاسخی مناسب برای ذهن پرسشگر دانش‌آموزانشان بیابند. از این رو، نیاز به منابعی آموزشی احساس می‌شود تا به معلمان و والدین کودکان، در تعلیم مفاهیم برابری جنسی-جنسیتی یاری رسانند.

او تاکید می‌کند که معلمان خود نیز «جزو تیم» ضمیمه هستند و تنها «مخاطب» نیستند. ضمیمه، به گفته الهه وفایی، یاری‌رسان معلمان است. تولیدات ضمیمه تنها متون و تصاویری را که در کتب درسی، جنسیت زدگی را در تمام ابعاد میان‌فردی، خانوادگی، آموزشی، شغلی، اجتماعی و مذهبی آموزش می‌دهند، تفسیر و نقد نمی‌کند، بلکه متون و تصاویری با مضامین برابری جنسی و جنسیتی را به عنوان جایگزین مطالب درسی مدارس تهیه کرده و به رایگان در اختیار همگان می‌گذارد.

برای مثال، در نمونه‌ای از تولیدات ضمیمه، در برابر تصویری در صفحه ششم کتاب مطالعات اجتماعی پنجم دبستان از دانش‌آموزان دختری که درباره کار در کارخانه تحت آموزش مردی کارگر هستند، تصویر و متن دیگری تولید شده است که نشان می‌دهد دختران و پسران بدون داشتن حجاب و تفکیک جنسیتی، تحت آموزش زن و مردی کارگر هستند.

این تولیدات آموزشی ضمیمه که هر یک تحت عنوان «اصلاحیه» در سایت و شبکه‌های اجتماعی ضمیمه منتشر می‌شوند، هم به صورت عکس و پوستر، و هم فیلم‌های آموزشی کوتاه ارائه می‌شوند. نکته حائز اهمیت این تولیدات این است که بسیاری از آن‌ها به شکل نقاشی و کارتون طراحی شده‌اند. الهه وفایی که خود روان‌درمانگر است، درباره تاثیرگذاری نقاشی و کارتون در یادگیری کودکان می‌گوید:

«اگر کتاب‌های درسی کشورهایی را که در زمینه آموزش برابر پیشروتر هستند نگاه کنیم، طرح درس‌ها بر اساس تصویری واید و پر از جزییات است. معلم‌ها براساس تصویری که یک لوح است و می‌تواند پر از جزییات باشد، شبیه یک فعالیت، درس را طرح می‌کنند.» به گفته الهه وفایی، هرچه دانش‌آموزان بیشتر در فضای آموزشی «درگیر» کشف مفاهیم شوند، بهتر می‌آموزند؛ اصل مهمی از آموزش که در کتاب‌های درسی ایران غایب است و غالبا مطالب درسی مبتنی بر متونی با «بایدها و نبایدها» هستند و «تفکر نقادانه» که به رشد تخیل جامعه‌شناختی کمک می‌کند را، پرورش نمی‌دهند.

ضمیمه، سکسیسم را تنها در آنچه در کتاب‌های درسی تولید می‌شود، تعریف نمی‌کند، بلکه حذف زنان و دست‌آوردهای جنبش زنان و جنبش برابری جنسی-جنسیتی را از درس‌گفتارها، بخشی از جنسیت‌زدگی آموزش می‌داند و از این رو، تولیداتی برای معرفی زنانی ارائه می‌دهد که از نظام آموزشی در ایران حذف شده‌اند.

الهه وفایی همچنین از مخاطبان دعوت کرد که در تدوین این بخش‌ها و همچنین بازپخش روایت‌هایی از تاثیرات آموزش جنسیت‌زده شرکت کنند و مطالب، خواست‌ها، تولیدات و یا پرسش‌های خود را برای ضمیمه بفرستند.