صنم کازرونی، فعال محیط زیست کجاست؟

ایران‌وایر

صنم کازرونی‬، نویسنده و محقق ایرانی-آمریکایی، حدود ۲ ماه پیش در خانه خود در استان اصفهان بازداشت شده و تاکنون، از او خبری نیست

افراد بسیاری در میانه اعتراضات سراسری در ایران بازداشت شدند که نه نامی از آن‌ها مطرح شده است، و نه اطلاع دقیقی از محل بازداشت آن‌ها موجوداست. از جمله «صنم کازرونی»، نویسنده و محقق ایرانی-آمریکایی.

او حدود ۲ ماه پیش در خانه خود در استان اصفهان بازداشت شده و تاکنون، از او خبری نیست.

یک حساب شخصی در توییتر، چندی پیش خبر آزادی خانم کازرونی را اطلاع می دهد، ولی دوست نزدیک او به «ایران‌وایر»می‌گوید، هنوز هیچ خبری از صنم نداریم.

خانم کازرونی، نویسنده کتاب «از توس تا دوشنبه» و مدیر کانال تلگرامی «کتاب‌های کمیاب» است.

***

صنم کازرونی،‌ عاشق گیاهان دارویی کیست؟
آن‌ها که صنم کازرونی را می‌شناسند، می‌گویند او همه‌جا خود را کشاورز معرفی می‌کرده است. خانم کازرونی در زمینه خواص گیاهان دارویی آگاه بود و به عنوان محقق در این حوزه شناخته می‌شود، عرقیات سنتی حوزه تخصصی او است.

یکی از دوستان خانم کازرونی به «ایران‌وایر» می گوید: «صنم هیچ خانواده‌ای در ایران ندارد. دوستان او در میانه آبان۱۴۰۱، هرچه با تلفن او تماس می‌گیرند پیداش نمی‌کنند، نگران او شده و برای همین به ساختمان محل سکونت صنم مراجعه می‌کنند، نگهبان ساختمان به آن‌ها می‌گوید که نیروهای امنیتی چند هفته پیش صنم را بازداشت کرده و برده‌اند.»

به گفته دوست خانم کازرونی، او باغی در اطراف اصفهان داشته است که در آن گیاهان طبی خاص می‌کاشته و از آن‌ها عرقیجات می‌گرفته است.

دلیل بازداشت خانم کازرونی، به صورت عمومی منتشر نشده است.

به گفته یکی از دوستان این محقق حوزه محیط‌زیست و نویسنده، این احتمال وجود دارد که دلیل بازداشت، او ترجمه کتاب‌های ممنوعه‌ای باشد که تلاش داشت جهت آگاهی بخشی عمومی، به دست مردم برساند. این فرد می‌گوید صنم این کتاب‌ها را برای آگاهی و تعلیم مردم جامعه ترجمه می‌کرد و به دست علاقمندان آن می‌رساند. او از محتوای کتاب‌هایی که خانم کازرونی ترجمه کرده است ابراز بی اطلاعی می‌کند.

به گفته دوستان‌اش، صنم کازرونی متولد کشور آمریکا است. بعد از جدایی پدر و مادر، پدر صنم او را با خود به ایران برمی‌گرداند و در یکی از مدارس شبانه‌روزی زمان پهلوی در اصفهان به نام «رودابه»، که مدرسه‌ای مشهور به نام فرانسوی‌ها است، نام نویسی می‌کند. صنم کودکی خود را در این مدرسه که تا پس از پیروزی انقلاب هم پابرجا بوده، سپری کرده است.

به گفته دوستان‌ او، همین مساله صنم را بسیار مستقل و متکی به خود پرورش داده است. در عین حال، موجب شده است که هیچ ارتباط نزدیکی با اعضای خانواده خود نداشته باشد و در حال حاضر هم، عضوی از خانواده صنم پیگیر چرایی بازداشت او نباشند.

بر اساس اطلاعات لینکدین، خانم کازرونی فارغ‌التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران است.

من یک انسانم،‌ یک منتقد و یک معترضم
کارگاه آموزشی «شهروندیار» در صفحه فیس‌بوک خود در سال ۱۳۹۸، نوشته‌ای به نقل از صنم کازرونی منتشر کرد که این نویسنده اینطور خود را معرفی کرده است: «من قبل از اینکه یک کشاورز و تولیدکننده باشم، یک انسانم و برای حقوق اولیه و انسانی‌ام می‌جنگم، یک منتقد و معترض به مسائل سیاسی، اجتماعی، حقوق حداقل نیمی از جامعه و مسائل زیست‌محیطی برای کمی نفس کشیدن هستم، هرچند صدایم به جایی نمی‌رسد.»

خانم کازرونی در این مطلب با واکنش نسبت به احتمال خشک شدن کامل دریاچه ارومیه نوشته است:‌ «قرار است ۵مرداد باز دریچه‌های سد زاینده‌رود را ببندند و آب این رودخانه دائمی را قطع کنند، غافل از اینکه این قطع و وصل کردن چه زیان‌های جبران ناپذیری که به بار نمی‌آورد. حداقل جاری نگه دارید اما با حجم کمتر، آری؛ آب زاینده‌رود را می‌بندند، تمام زیبایی شهر اصفهان را نابود می‌کنند، کشاورزان پایین دست را ناراضی می کنند، تالاب گاوخونی و زیست گونه‌های محیطی منطقه را بدون توجه به عواقب فاجعه‌بار آن، از بین می‌برند. چرا که احتمالا چند آقازاده محترم که صاحب ژن خوب که چه عرض کنم، ژن خاص انبیا و اولیا هستند، تصمیم گرفتند بزرگترین کارخانه کاغذ سازی را در یزد احداث کنند، بدون اینکه بدانند یا برایشان اهمیت داشته باشد که برای تولید کاغذ، نیاز به آب فراوان است و یزد فاقد آب کافی است. ای کاش فقط به کاغذ و شهر یزد محدود می‌شد. در این مملکت، هیچکس و هیچ چیز سر جای خودش نیست.

نمی‌شد کاغذ سازی را در جایی مثل گیلان یا گلستان احداث کنند، و یا در عصر دیجیتال، واقعا چقدر کاغذ مورد نیاز است و یا چه لزومی دارد که کارخانه کاشی و سرامیک در میبد و شیشه‌سازی در اردکان باشد؟»

صنم کازرونی که خود را کشاورز معرفی می‌کند و باغی کوچک از گیاهان دارویی در اصفهان دایر کرده است، در ادامه اضافه می‌کند:‌ «خود کشاورزی هم بر پایه هیچ قاعده و اصول منطقی نیست، در این کم‌آبی چه نیازی به کشت گیاهانی با مصرف بالای آب در مناطق کم‌آب است، وقتی می‌شود گیاهانی با مصرف کمتر آب در مناطق کویری کاشت و پر مصرف‌ها در جاهای پر آب، چرا باید درخت نارنج در یزد کاشته شود، در حالی که می‌توانند انار یا سنجد بکارند؟»

این نویسنده و تحصیل‌کرده رشته علوم سیاسی در ادامه می‌نویسد:‌ «این کار نه تنها برای یزد سودی ندارد، بلکه باعث می‌شود این استان تولید گیاهان بومی خود را نیز فراموش کند که کرده است، به‌طوری‌ که بسیاری از اهالی نمی‌دانند بهترین اسطوخودوس، زمانی در یزد بود. با یک مدیریت درست، با همین کم‌آبی هم می‌شود صنایع و کشاورزی را درست برنامه‌ریزی کرد و این اوضاع نابسامان کشاورزی، همه‌اش به دلیل خشکسالی نیست؛ بلکه سومدیریت و منفعت طلبی است. اما چه اهمیتی دارد؟ عده‌ای حقشان پایمال شود، زندگی‌ها از هم بپاشد و محیط‌زیست نابود شود، حق اعتراض هم نداشته باشیم. چند نفر متخصص هم که اعتراض کردند و صدایشان درآمد، بلافاصله به جرم واهی جاسوسی بازداشت شدند.»

او در بخشی از مقاله خود با مورد خطاب قرار دادن مدیران تصمیم‌ساز در عرضه محیط‌زیست این‌طور ادامه می‌دهد:‌ «سو مدیریت باعث مهاجرت‌های غیر ضروری روستا به شهر، و حاشیه نشینی می‌شود، مهاجران دنبال شغل‌های کاذب می‌گردند، تا عده‌ایی دیگر در مملکت امام زمان و الگوی اسلام ناب محمدی، بتوانند حساب‌های بانکی داخلی و خارجی خود را اضافه و سرمایه‌های غیر نقدی خود را افزایش دهند، افسوس!»

دلیل بازداشت فعالان محیط زیستی چیست؟
در میانه اعتراضات سراسری ایران، فعالان محیط‌زیستی بسیاری که بیشتر هم ساکن شهرهای کرد نشین بودند، بازداشت شدند.

«منصور سهرابی»، متخصص بوم شناسی و فعال محیط زیست کرد، با تایید این موضوع می‌گوید در بسیاری از استان‌های ایران، هم‌زمان با شروع اعتراضات، افرادی که پیشینه فعالیت در حوزه محیط زیست داشتند، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

این متخصص حوزه محیط‌زیست می‌گوید:‌ «حاکمیت از کسانی که قدرت سازماندهی افراد را داشته باشند و بتوانند یک جمعی را تشکیل دهند، بیشتر می‌ترسد و از مشارکت مردم با یکدیگر نگران است. از زمان دولت سید “محمد خاتمی”، تشکل‌های محیط‌زیستی در خلا تشکل‌های سیاسی، در ایران شکل گرفته‌اند و بسیاری از تشکل‌های محیط‌زیستی در ایران به ویژه در کردستان، اغلب تحت کنترل نیروهای امنیتی قرار داشته‌اند. از جمله «انجمن سبز چیا» مریوان، که اعضای آن بارها دستگیر شده‌اند. حکومت جمهوری اسلامی همیشه از رهبری و لیدر بودن این افراد در جامعه محلی نگران هستند.»

این بوم شناس با اشاره به اینکه ۲۲ بار مورد بازجویی نیروهای امنیتی قرار گرفته و چندین‌بار بازداشت شده است، می‌گوید: «درست زمانی که رخداد مهمی در کشور در جریان است، فعالان محیط‌زیستی را احضار می‌کنند. برای نمونه، در زمان برگزاری انتخابات مرا صدا می‌زدند که نباید نقشی در انتخابات از منظر حمایت از کاندیدای خاصی داشته باشم.»

او تحلیل خود از چرایی تحت فشار قرار دادن فعالین محیط‌زیست در مواقع حساس امنیتی را چنین بسط می‌دهد: «در سال‌های گذشته که ایران بودم، اطلاعیه‌ای دادیم برای پاکسازی محوطه اطراف یکی از دریاچه‌های مهاباد که از زباله خالی شود. مرا احضار کردند و گفتند تو استاد دانشگاه هستی، به تو چه ربطی دارد که زباله اطراف دریاچه ریخته است، مگر تو کارمند شهرداری هستی؟ اصولا نیروهای امنیتی از کسانی که نفوذ دارند، تاثیرگذار هستند و توانایی گردهم آوردن چند نفر را داشته باشند، هراس دارند. چون مسائل محیط‌زیستی به صورت فردی صورت نمی‌گیرد و اکثرا فعالین محیط‌زیست به صورت گروهی فعالیت دارند، یعنی یا عضو تشکل هستند یا چند نفر با همدیگر فعالیت دارند، بنابراین همیشه تحت فشار امنیتی هستند.»

این کارشناس محیط زیست می گوید در کردستان دو گروه از افراد همیشه تحت فشار امنیتی قرار داشته‌اند؛ فعالان محیط‌زیست و کوهنوردان. کوهنوردان نیز به این دلیل که تیم‌های کوهنوردی دارند و توانایی گردهم آوردن افراد زیادی را دارند، مدام احضار شده، بازداشت می‌شدند و مورد آزار و اذیت نهادهای امنیتی قرار می‌گرفتند.

به گفته منصور سهرابی، بوم شناس، این اتفاق به دلیل نبود احزاب در ایران صورت می‌گیرد.

این اگرو اکولوژیست و پژوهشگر بوم‌شناسی و محیط‌زیست می‌گوید: «دیکتاتورها حتی از جمع شدن یک تیم ورزشی هم می‌ترسند، دوست ندارد دور هم جمع شوند و در صورت گردهم‌آیی آن‌ها، سعی می‌کنند در میان آن‌ها نفوذ کند.»

منصور سهرابی اضافه می‌کند‌:‌ «چون مسائل محیط‌زیستی همیشه می‌توانسته منجر به واکنش اجتماعی شود، برای همین بیشتر مورد توجه بوده است. اگر یک انجمن محیط‌زیستی برای جلوگیری از انتقال آب یک منطقه توسط دولت از مردم یک منطقه تقاضای کمک کند، این مساله می‌تواند کنشی ایجاد کند که مطلوب حاکمیت و سپاه پاسداران نیست؛ چون اغلب پروژه‌ها دست سپاه است.»