VOAPNN
در میان دهها جانباخته سرکوب اعتراضات سراسری ایران که از ۲۵ شهریور در پی کشته شدن مهسا امینی در بازداشت آغاز شد، ابعاد مرگ نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ ساله، توجه رسانههای بینالمللی را به خود جلب کرده است.
آتش شاکرمی، خاله نیکا، از ماهها پیش درباره تجربه زندگی با این دختر نوجوان و چالشهای آن در اینستاگرام مینوشت. به نوشته او، نیکا دختری «سرشار از طعم زندگی» بود و داشت «قدم به قدم راههای استقلال را» برای تغییر «چیدمان دیوارها» طی میکرد.
نیکا شاکرمی دختری مستقل، هنرمند و شاد توصیف میکند که برای دنبال کردن رویاهایش و تمرین زندگی مستقل، یک سال آخر عمر کوتاهش را با خالهاش در تهران زندگی میکرد.
در یک کافه باریستا شده بود و برای مهاجرت از ایران آماده میشد و شاید جرقه اعتراضات سراسری، او را به ماندن در وطن و ساختن زندگی امیدوار کرده بود که به جمع معترضان پیوست.
خاله نیکا، که خود نقاش و نویسنده است، مینویسد: «ما هر دو به یک اندازه از این گفتوگوهای بیتخفیف، رشد کردهایم. جوجو (نیکا) با تمام بچه بودنش، مدام به من یاد میدهد و مرا جلوی چشمم میگذارد؛ و من هر بار دلم غنج میرود وقتی با قدرت ذهنش رودررو میشوم.»
به گفته خالهاش، نیکا قصد داشت «در آینده مهاجرت کند و روی پاهای خودش بایستد.» او میگوید: «پس باید سالهایی که پیش من است، آنقدر تمرین زندگی کرده باشد که وقتی رفت، از پس تنهایی و غربت بربیاید و این اولویت من و جوجو است برای برنامههای او.»
آتش شاکرمی، زندگی «درویشانه و پرریاضت» خود را برای نیکا که در آستانه جوانی بود، «ناکافی» میداند و با امید به آینده اضافه میکند: «میدانم، او بهزودی باید برود دنبال زندگی خودش. با دستهای خودش زندگی را لمس کند. پر و خالی شود. بارها زمین بخورد و بلند شود. بارها سرشار شود از طعم زندگی…»
یکی از همکلاسیهای سابق نیکا پیشتر در گفتوگویی با صدای آمریکا گفت که این دختر نوجوان در آخرین مکالمهاش گفته بود در میان اعتراضات است و شالش را نیز سوزانده. اما پس از آن، تماسها با تلفن نیکا شاکرمی بیپاسخ ماند تا روز هشتم مهر که آتش شاکرمی، خاله نیکا، در توییتی اعلام کرد: «نیکا پیدا شد، اما نه زنده.»
فشار بر خانواده نیکا
مقامات امنیتی بر خلاف تمایل خانواده، پیکر نیکا شاکرمی را در روز خاکسپاری یازدهم مهر با خود بردند و در روستای «ویسیان» در اطراف خرمآباد دفن کردند.
نیروهای امنیتی یک روز پیش از خاکسپاری، آتش شاکرمی را بازداشت کردند و در روز خاکسپاری نیز محسن شاکرمی دایی او را دستگیر کردند. یک منبع مطلع به صدای آمریکا گفت که عصر روز چهارشنبه ۱۳ مهر دایی نیکا آزاد شده است، اما از خالهاش جز چند تماس تلفنی کوتاه، خبری در دست نیست.
یک روز پس از آن خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، ادعا کرد جسد این دختر نوجوان «در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافی(نژاد) چهارراه امیراکرم در منطقه انقلاب، به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش داده شد.»
همچنین خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه، به نقل از محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، روز چهارشنبه ادعا کرد که کشته شدن نیکا شاکرمی «با ناآرامیهای اخیر ارتباطی ندارد» و پزشکی قانونی اعلام کرده «آثار گلوله و ساچمه در بدن جسد مشاهده نشد» و او «از بلندی پرت شده است.»
این ادعاها در حالی است که نسرین شاکرمی، مادر نیکا، در روز خاکسپاری، دخترش را «شهید» نامیده است.
«شادی» نام مستعار یکی از همکلاسیهای پیشین نیکا شاکرمی است که پیشتر در گفتوگویی با بخش فارسی صدای آمریکا او را دختری «برونگرا، مستقل و صریح» توصیف کرده که «به دنبال برقراری آشتی» بود؛ اما در جریان اعتراضات سراسری پیش از رسیدن به ۱۷ سالگی کشته شد.
دور جدید اعتراضات از حدود دو هفته پیش آغاز شده و در همه استانهای کشور جریان داشته است.
در جریان این دور اعتراضات که پس از مرگ تحت بازداشت مهسا (ژینا) امینی از سر گرفته شده است، تا کنون شعارهایی از جمله «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر دیکتاتور»، «زن، زندگی، آزادی»، «خامنهای قاتله، حکومتش باطله»، «فتنه ۵۷، عامل هر فلاکت»، «این آخرین پیامه، هدف خود نظامه»، «آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است»، «کردستان، چشم و چراغ ایران»، «کشتن برای روسری، تا کی چنین خاک بر سری»، «وای به روزی که مسلح شویم»، «رضا شاه، روحت شاد» داده شده است.
مهسا امینی ۲۲ ساله که به همراه خانوادهاش از سقز به تهران سفر کرده بود، ۲۲ شهریور توسط گشت ارشاد بازداشت و به مرکز پلیس امنیت اخلاقی، مشهور به بازداشتگاه وزرا منتقل شد. او ساعاتی بعد با آمبولانس به بیمارستان کسری برده شد و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد و ۲۵ شهریور جان باخت.