IRANWIRE
«مهسا امینی» که با نام «ژینا» شناخته میشود، دختر ۲۲ ساله سقزی است که دو ساعت پس از دستگیری از سوی گشتارشاد و انتقال به بازداشتگاه وزرا، با حالت کما به بیمارستان کسری تهران منتقل شد و روز جمعه۲۵شهریور جان باخت.
مرگ او با واکنش گستردهای میان چهرههای سرشناس مردمی همراه بود. این همراهی چنان بیسابقه به نظر میرسید که هشتگ مهسا امینی در توییتر رکورد هشتگ «اعدام نکنید» را که سال ۱۳۹۹ ترند جهانی شده بود، شکست.
میان ورزشکاران نیز واکنشهایی را دیدیم که تاکنون در عمر جمهوری اسلامی به چشم نیامده بود.
«آسو جواهری»، داور سرشناس فوتبال زنان که پژوهشگر حقوق اجتماعی و مسائل سیاسی نیز هست، در یک پست در صفحه اینستاگرامش در اعتراض به حجاب اجباری از دنیای داوری خداحافظی کرد.
آسو جواهری در صفحه شخصیاش نوشت: «صادقانه بگویم با افزایش فشارها و محدودیتها، مدتی بود دیگر به این نتیجه رسیده بودم که حالا دیگر نبودنم، بهتر از بودن است. چرا که این چنین بودنی، در زمینی که روز به روز محدودتر میشود، فقط به نفع سازوکار سلطه و سرکوب است. حالا ژینا اسم رمز و اتحاد ماست.»
او در حالی این جملات را نوشت که بار دیگر فوتبال ایران توسط یکی از چهرههای شاخص امنیتی جمهوری اسلامی، یعنی «مهدی تاج» اداره میشود.
آسو جواهری کیست و تاکنون چقدر از ایدئولوژیهای جمهوری اسلامی در ورزش زخم خورده بود؟
از فعالیتهای اجتماعی آسو جواهری چه میدانیم؟
آسو جواهری متولد ۲۵اسفند۱۳۶۵، در سنندج است. او مانند اکثر زنان در ایران از سالنهای سرپوشیده ورزشی مسیر زندگیاش را با توپ تغییر داد و بعد از چند سال، سر از داوری در فوتبال درآورد.
پس از آنکه زانویش در فوتسال آسیب دید و دیگر شرایط بازی برایش مهیا نبود، وارد عرصه داوری در فوتبال شد. او قضاوتش را رسما از سال ۱۳۹۳ در لیگ برتر فوتبال زنان آغاز کرد.
آسو جواهری هرگز نتوانست در لیست داوران بینالمللی فوتبال ایران قرار بگیرد، اما سالها در سطح اول فوتبال زنان ایران به قضاوت پرداخت و همچنین در تورنمنت آسیا میانه نیز سوت زد.
اما آنچه او را از سایر داوران زن در ایران متمایز کرده است ربطی به ورزش ندارد؛ بلکه شخصیت اجتماعی و مطالبهگر او است. در حالی که «گلاره ناظمی» چهره موفق در امر داوری و قضاوت، در مصاحبهای با خبرگزاری ایرنا ورزشی جمله «حجاب محدودیت نیست» را بهکار برد، آسو جواهری در صفحه اینستاگرامش در این باره نوشت: دیگر هیچوقت پا به زمین فوتبال نخواهم گذاشت که سرکوبگر و پیادهنظامش نتوانند بگویند «با همین مقنعهها ورزش و موفقیت ممکن است، مانع پیشرفت نیست، ببینید همه به راحتی با مقنعه ورزش میکنند و فقط یک تکه پارچه سبک است.» با صدای بلند بارها و بارها گفتم و تکرار میکنم، لحظه به لحظهای که با این ابزار سلطه و سرکوب دویدم، ورزش و زندگی کردم عذاب کشیدم.
در فوتبال زنان، آسو جواهری و گلاره ناظمی را دو سوی متضاد از زنان در ورزش میدانند. خانم ناظمی از کنار مدح گفتن برای مدیران فدراسیون و تاکید بر لزوم حجاب اجباری برای زنان فوتبالیست ایرانی به پستهای ریاستی رسید و خانم جواهری، بارها از سوی همین فدراسیون محروم شد.
آسو جواهری دکترای جامعهشناسی اقتصادی و توسعه دارد. او مقالههای پژوهشی زیادی در خصوص معضلات زنان ورزشکار نوشته و در پایاننامه دکترای خود فوتبال ایران را مورد بررسی قرار داده است.
آسو جواهری در زمینه «تبعیض و نابرابریهای جنسیتی» در ورزش نیز مطالعات و پژوهشهایی انجام داد و حتی چندین کتاب تالیف و ترجمه کرده، اما همین کار پژوهشی و مطالبهگری در صفحات مجازی باعث شد باعث شد فدراسیون فوتبال ایران او را برای حدود شش ماه از هرگونه قضاوت و داوری محروم کند.
چرا فیفا تحقیر، تهدید و محرومیت داور زن ایرانی را ندید؟
محروم شدن آسو جواهری، یک اتفاق بینظیر در فوتبال جهان بود. البته که این هم مانند ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها در ایران، برای فدراسیون جهانی فوتبال اهمیتی ندارد. اما اگر نظارتی مبتنی بر اساسنامه فیفا در این فدراسیون وجود داشت، فدراسیون فوتبال ایران اجازه پیدا نمیکرد به راحتی، یک داور زن را به دلیل تحقیقات اجتماعی و مطالعاتش در حوزه زنان، از داوری محروم کند.
سال ۱۳۹۹ «علیرضا سهرابی»، رییس دپارتمان داوری فدراسیون فوتبال، رسما به آسو جواهری گفت: «از میان کار پژوهشی و داوری باید یکی را انتخاب کنی وگرنه از قضاوت محروم میشوی.»
او عاشق توپ و فوتبال بود، از طرفی به کار پژوهشی نیز علاقه داشت. علیرضا سهرابی به عنوان یک مقام عالیرتبه فوتبال ایران که از سوی فدراسیون جهانی فوتبال نیز به رسمیت شناخته میشد، در حالی این موضوع را مطرح کرده بود که داوران زن برای هر قضاوت به عنوان داور وسط ۱۲۰ هزار تومان (کمتر از ۵ دلار) و به عنوان کمک داور ۸۰ هزار تومان (کمتر از ۳ دلار) دریافت میکردند.
دغدغه او بهجای افزایش دستمزد داوران زن، سرک کشیدن در زندگی خصوصی و اجتماعی داوران و جلوگیری از هرگونه کنش اجتماعی آنها بود.
آسو جواهری اما ترجیح داد خانه نشین شود. پس از آنکه این موضوع رسانهای شد، علیرضا سهرابی برای فرار از فشار رسانهای، یک ابلاغ به عنوان داور چهارم به آسو جواهری داد و باز هم او را یک ماه از قضاوت محروم کرد. آسو جواهری اما در گفتوگویی با ایسنا صراحتا گفت: «آنها از من میخواهند سکوت کنم، مطلقا در مقابل حقی که از من ضایع شده سکوت نمیکنم. چرا سکوت؟ چرا مذاکره و چانهزنی؟ جز این است که بهعنوان یک زن ورزشکار و داور در شرایطی که همه میدانیم برای هرکدام از صفتهای زن بودن، ورزشکار بودن و داور بودن فشارها، بیعدالتیها و موانعی پیش رو داشتیم و داریم؟ در مقابل بیعدالتی سکوت نکردهام. داوری کردن مانند درس خواندن و فعالیت پژوهشی حق قانونی من است، چرا باید یکی را با دیگری معامله کنم؟»
در نهایت با تغییر رییس دپارتمان داوری، او به میادین قضاوت بازگشت اما همیشه از نگاه دپارتمان، او باید دور از میادین مهم فوتبال میماند.
آبان۱۳۹۸ و در ماجرای تاریخی اعتراض داوران زن به عدم دریافت مطالباتشان، او جزو آخرین نفراتی بود که کمیته داوران محرومیتش را لغو کرد.
در آن سال، هفتاد داور و ناظر فوتبال در یک حرکت اعتراضی از هفته سوم لیگ برتر فوتبال زنان دست به اعتصاب زدند و خواهان پرداخت مطالبات خود شدند. اما پس از گذشت چند روز تعدادی از این داوران با نامه عذرخواهی به دپارتمان داوری، بخشیده شدند و به قضاوت پرداختند. اما تعداد بیشتری از این داوران معترض تا چند هفته از قضاوت محروم شدند که آسو جواهری هم یکی از آن داوران بود.
آسو جواهری چگونه از فوتبال خداحافظی کرد؟
آسو جواهری را حتی میتوان با کنشها و فعالیتهایش در فضای مجازی هم شناخت. او سالهاست در کنار داوری فوتبال، سعی میکند از کنار موضوعات سیاسی و اجتماعی نگذرد.
او با وجود اینکه میتوانست حداقل تا پنج سال دیگر داوری کند، از این حرفه به دلیل همراه نشدن با آنچه «ماشین سرکوب» نامیده خداحافظی میکند.
آسو جواهری به جملهای از «شیرکو بیکس» اشاره کرده و نوشته است: «آنچه را که هرگز، هرگز نتوانست اعدام کند، آینده است و آزادی.»
او همچنین در بخشی از بیانیهاش نوشته است: «با خودم عهد بسته بودم تا زمانی که حضور من بیرون از «پستو» و در ورزش، در زمین بازی و مبارزهای که ارتجاع آن را «مردانه» میداند، میتواند اثرگذار باشد و سلطه را به عقب براند، هستم و باید باشم. صادقانه بگویم با افزایش فشارها و محدودیتها، مدتی بود دیگر به این نتیجه رسیده بودم که حالا دیگر نبودنم، بهتر از بودن است. چرا که این چنین بودنی، در زمینی که روز به روز محدودتر میشود، فقط به نفع سازوکار سلطه و سرکوب است. حالا «ژینا» اسم رمز و اتحاد ماست.»