این زنان و کودکان در ایران «کولبری آب» می‌کنند!

همشهری‌آنلاین

كولبري آب

تغییرات اقلیمی یکی از بحران‌های رایج در قرن بیست و یکم بوده و سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد اما جمعیت‌های آسیب‌پذیرتر نظیر زنان و دختران قربانی شماره یک خشکسالی در جهان به‌شمار می‌روند. بر اساس آمارهای موجود زنان هر روز بیش از ۱۵۲ میلیون ساعت وقتشان راصرف حمل دبه‌های آب برای مصرف خانواده می‌کنند. وضعتی که درایران هم مشاهده می شود.

به گزارش همشهری‌آنلاین، تا سال ۱۳۹۹ در استان سیستان و بلوچستان ۳۰۰۰ روستا لوله کشی نشده و هوتک‌ها (محل دپوی آب) پدیده‌ای زاییده خشکسالی‌ها و نبود آبرسانی منظم است. از سال ۹۷ تا ۹۹ تعداد ۱۰ زن و کودک جان خود را در مسیر کولبری آب از دست دادند. در استان لرستان بیش از ۱۲۰ روستا هنوز آب لوله‌کشی سالم نداشته و از چشمه‌ها برای تأمین آب خانواده استفاده می‌کنند و اغلب وظیفه حمل آب نیز بر عهده زنان است. در برخی از روستاهای استان‌های پرآب کشور مانند کهگیلویه و بویراحمد نیز اکثرا کودکان و زنان کولبری آب می‌کنند. بزرگی و فراگیر بودن این اعداد کافی است که زنان را به عنوان یکی از ذینفعان منابع آب به رسمیت شناخته و به تصمیم‌گیرندگان اصلی آب تبدیل نماید. تأثیر سدسازی، خشکسالی و تغییر اقلیم موضوع گفت و گو با مهتا بذرافکن، دکترای جامعه‌شناسی تغییرات اجتماعی و پژوهشگر حوزه اجتماعی آب و مسائل روستا است.

به نظر شما چرا اغلب جمعیت‌های آسیب‌پذیر نظیر زنان و دختران، در معرض پیامدهای نامطلوب‌تری از تغییرات اقلیمی قرار دارند؟

تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی یک بلای انسان ساخت بوده و از قضا عاملی مهم در ایجاد نابرابری‌هایی نظیر قدرت، ثروت، جنسیت و طبقه است. بدیهی است که طبقات برتر نظیر ثروتمندان که از منابع طبیعی بهره‌برداری کرده یا بسیاری از برندهایی که محصولات را تولید کرده و به مصرف حریصانه منابع دامن می‌زنند، عامل اصلی این تغییر و بلایا بوده و در نقطه مقابل ضعیف‌ترین‌ها علی‌رغم کمترین قصور در تغییرات اقلیمی، در دسته آسیب‌پذیرترها قرار می‌گیرند. ما در حوزه جنسیت و تغییرات اقلیمی با برخی از نابرابری‌ها مواجه هستیم که بنده آنها را «نابرابری‌های زیست پا» می‌نامم. در حال حاضر بیشتر از ۱ میلیارد نفر از جمعیت زمین که بیشتر آن را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند حتی از دسترسی به آب سالم آشامیدنی محروم بوده و همین زنان در سطوح بالاتر در سیاستگذاری‌ها نیز سهمی بسیار اندک دارند. در بخش کشاورزی تنها ۵ درصد از زنان در دنیا مالکیت داشته و تنها ۱۱درصد به آموزش‌های ترویجی، اطلاعات و داده‌ها دسترسی دارند. این نابرابری در توزیع قدرت و ثروت باعث می‌شود که زنان در طبقه نابرابر جمعیتی و جنسیتی قرار گرفته و مشکلات و آسیب‌های بیشتری را در طول زندگی خود تجربه کنند.

چه پیامدهای نامطلوبی از تغییرات اقلیمی، زنان و کودکان ایران زمین را تهدید می‌کند؟

واقعیت این است که تغییرات اقلیمی، اگرچه زنان را به شیوه‌های مختلف تهدید می‌کنند؛ اما اغلب آنها مشترک هستند. طبق مطالعات انجام شده در حوزه آفریقا، تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین، پدیده مهاجرت بدون هدف را تشدید کرده است. همچنین میلیون‌ها زن، به‌دلیل عدم دسترسی به منابع آب سالم و لوله‌کشی، مجبور به کولبری آب شدند. مثلاً در خوزستان و لرستان کولبری آب به‌وفور دیده می‌شود. در سیستان و بلوچستان هنوز هم کودکان برای تهیه آب به هوتک‌ها می‌روند و حتی چند کودک طی سالیان گذشته جان خود را از دست ‌دادند. در حوزه کشاورزی نیز زنانی که بخشی از درآمدشان را از کار در مزارع بدست می‌آورند، به‌دلایل اجتماعی، فرهنگی و قانونی حتی نمی‌توانند مهاجرت کنند و حتی در صورت ورود به حاشیه‌های شهرها، مسائل و مشکلات‌شان هزینه‌برتر و مشکل‌تر خواهد شد. بدیهی است که بار دیگر قشر ضعیف‌تر نظیر زنان و کودکان آسیب بیشتری دیده و مخاطرات بیشتری را تحمل می‌کنند.

آیا آسیب‌پذیری زنان ایرانی از چنین تغییراتی، در جوامع شهری و روستایی با یکدیگر متفاوت است؟

برای پاسخ به این سؤال، باید جوامع را در حوزه تغییرات اقلیمی دسته‌بندی کنیم. دسته‌بندی اول، جوامع در خط مقدم هستند. افرادی که معیشت آنها به تغییرات اقلیمی وابسته است. مانند کشاورزان، دامداران و… در این جوامع سطوح آسیب‌پذیری زنان روستایی و عشایری بسیار بیشتر است. زنان شهری ممکن است به دلیل آلودگی هوا و… مشکلاتی داشته باشند؛ اما وقتی وارد روستاها می‌شویم معیشت به طور کلی در معرض خطر قرارگرفته و در نتیجه کل خانواده و از جمله زنان دچار آسیب می‌شوند. همین امر نیز زنجیره‌ای نامطلوب از آسیب‌های اجتماعی از جمله مهاجرت‌های بی‌هدف و سرگردان، حاشیه‌نشینی، تکدی‌گری، کارگری جنسی و … را ایجاد می‌کند. علت این امر نیز به این بازمی‌گردد که ما جوامع تاب‌آور نداشته و بر چنین امر مهمی سرمایه‌گذاری نکردیم. در نتیجه با اولین موج‌های بحران نظیر سیل یا خشکسالی، جامعه نمی‌تواند خود را با فجایع اقلیمی تطبیق دهد.

به نظر شما تغییرات اقلیمی تا چه حد بر میزان آسیب پذیری زنان مؤثر است؟

در هر جامعه‌ای که قانون نابرابر بوده و دسترسی افراد به منابع، آموزش، مهارت‌ها و تاب‌آوری کمتر باشد، گروه‌های ضعیف‌تر بیشتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت. البته نابرابری دارای دو جنبه سیستماتیک و اجتماعی – فرهنگی است. در مسأله تغییرات اقلیمی، نابرابری سیستماتیک مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. در حقیقت یکی از بنیان‌های اصلی جوامع، تاب‌آوری قوانین آن است. اگر قوانین برابر بوده و شکاف جنسیتی و طبقاتی کمتر باشد، جامعه تاب‌آورتر بوده و زنان می‌توانند تحرک بیشتری داشته باشد. این برای زنان تسهیلات ایجاد کرده و باعث می‌شود که در زمان مخاطره تصمیم درستی را اتخاذ کنند. از طرفی چالش برانگیزترین موضوع تاب‌آوری جوامع بویژه در جوامع کوچکتر، مسأله تصمیم‌گیری است. اگر این تصمیم‌گیری‌ها تسهیل شود، زنان نیز نقش‌آفرینی خواهند کرد. همچنین اگر جامعه‌ای قوانین عادلانه‌تری در حوزه‌های زندگی اجتماعی، شغلی، توزیع عادلانه منابع و… داشته باشد، آن‌جامعه تاب‌آورتر بوده و در نتیجه دامنه خشونت نیز در مواقع خطر کاهش پیدا می‌کند.

آیا تغییرات آب و هوایی و اقلیمی از منظری دیگر می‌تواند فرصتی را برای زنان ایران زمین فراهم کند تا نگرش‌ها و قوانین را تغییر داده و تأثیرات مخرب تغییرات اقلیمی بر وضعیت آنها را خنثی کند؟

این اتفاق نه‌تنها در دنیا، بلکه در ایران نیز رخ داده است. شاهد بودیم که روستای خراشاد استان خراسان جنوبی، علی‌رغم خشکسالی ۳ هزار روستای اطراف و مهاجرت اجباری ساکنین، توسط یک زن و هنر حوله‌بافی‌اش احیا شده و توسعه پیدا می‌کند. در حقیقت این هنر، جای معیشت وابسته به آب را گرفته و حیات خانواده‌ها را بار دیگر احیا می‌کند. بدیهی است که اگر به زنان همانند نیمی دیگر از جمعیت زمین، فرصت‌های عادلانه‌ای داده شود، می‌توان شاهد بهتر شدن وضعیت سازگاری با تغییرات اقلیمی باشیم؛ کما اینکه تجربیات جهانی نیز این موضوع را تأیید می‌کند. بنابراین تغییرات اقلیمی در چنین حوزه‌ای، بستر تازه‌ای را ایجاد کرده و باعث می‌شود تا زنان کنشگر، ، مطالبه‌گر، دانشمند، کارآفرین و سرمایه‌دار دست به دست هم داده و با ایجاد تغییراتی مثبت، زنان را توانمندتر کنند. با توانمندی زنان، زیرساخت‌های تاب‌آوری مستحکم‌تر شده و در نتیجه جوامع در هنگام فاجعه تاب‌آورتر خواهند شد.

آیا توسعه عدالت جنسیتی و استانداردهای زندگی از سوی دولت و حکمرانان می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات مثبت اقلیمی در وضعیت کنونی زنان ایرانی شود؟

بله. همان‌گونه که گفته شد توسعه استانداردهای زندگی و عدالت جنسیتی از جنبه سیستماتیک در دست حکمرانان و دولت است. ما شاهدیم که در حوزه آب، به عنوان مهم‌ترین و نگران‌کننده‌ترین عنصر تغییرات اقلیمی، زنانی حضور ندارند تا در تصمیم‌گیری‌ها مؤثر باشند. سالیانه ده‌ها پروژه سدسازی در کشور انجام می‌شود که پیامدهای اجتماعی ناگواری برای جوامع محلی کشور رقم می‌زند. در این سدسازی‌ها اگر چه بسیاری از روستاهای تخریب شده و ساکنانش مجبور به مهاجرت اجباری می‌شوند، اما آیا تأثیر این سدسازی‌ها بر زندگی زنان مورد بررسی قرار می‌گیرد؟ الان در منطقه دهدشت خوزستان که بین دو «ابر سد» کارون ۳ و کارون ۴ قرار دارد، زنان کولبری آب می‌کنند.

آیا با بهره‌گیری صحیح و درست از ظرفیت‌های زنان کشور می‌توانیم پیامدهای اقلیمی بر این قشر را خنثی کرده یا حتی نقش آن را کمرنگ‌تر کنیم؟

بله. زنان به عنوان نیمی از جمعیت زمین، اغلب دارای استعدادهای درخشان بوده و صاحبان ایده‌های نو هستند؛ اما متأسفانه از فرصت‌های برابر برخوردار نیستند. در حقیقت نگرش‌های سیستمی و اجتماعی استفاده از ظرفیت‌های زنان را سرکوب کرده است. این در حالی است که زنان بخشی از سرمایه‌های جامعه بوده و با بهره‌گیری عادلانه از این ظرفیت‌ها می‌توان به نتایج بسیار مثبتی دست پیدا کرد.

چه راهکاریی را برای کاهش پیامدهای نامطلوب تغییرات اقلیمی بر زنان ایرانی پیشنهاد می‌کنید؟

اگر معیشت مردم در خط مقدم تأمین شده و زیرساخت‌های تاب‌آور تقویت شود، مردم آموزش‌دیده و با در اختیار داشتن داده‌ها و اطلاعات، مهارت‌های خود را برای کاهش پیامدهای نامطلوب ناشی از تغییرات اقلیمی افزایش می‌دهند. تقویت این ایده نیز منوط به برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های حکومت است. پیش درآمد این سیاستگذاری‌ها نیز آن است که سیستم باور داشته باشد که چنین مشکل و چالشی وجود دارد.اقلیم یک مجموعه به هم پیوسته بوده و مدیریت یکپارچه‌ای را در حوزه آب، حفاظت محیط‌ زیست و مدیریت منابع طبیعی می‌طلبد. اما متأسفانه چنین نگاه یکپارچه‌ای در کشورمان وجود ندارد.