IRANWIRE
«سپیده رشنو»، زن جوانی که در اتوبوس «بیآرتی» تهران از یک زن محجبه تذکر حجاب گرفت، از غروب روز شنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۱ در بازداشت است. مقامات امنیتی با استفاده از ویدیویی که «رایحه ربیعی»، زن محجبه اتوبوس بیآرتی از رشنو گرفته بود، او را شناسایی کرده و برایش پرونده باز کردند. دو هفته بعد هم برنامه خبری «۲۰:۳۰» صداوسیمای جمهوری اسلامی اعترافات او را پخش کرد. او در آن فیلم اعترافات تنها چند ثانیه حضور داشت و آثار کبودی ناشی از ضرب و شتم حتی روی صورتش نیز هویدا بود.
چند روز بعد سایت خبری «هرانا» که اخبار نقض حقوقبشر در ایران را پوشش میدهد، به نقل از یک منبع مطلع اعلام کرد که سپیده رشنو روز پنجشنبه ۳۰ تیر۱۴۰۱ به «بیمارستان طالقانی» تهران منتقل شده است تا بهدلیل خطر خونریزی داخلی ناشی از ضربه در ناحیه شکمی از او عکسبرداری شود. شاهدان عینی تایید کرده بودند که رشنو افت شدید فشار خون داشته و به سختی میتوانسته است حرکت کند.
با این حال، از آن روز هیچ خبری از سپیده رشنو و وضعیت سلامت او منتشر نشده است و مقامات قضایی ایران خود را موظف به پاسخگویی درباره این دختر جوان ندانستهاند. در چند هفته اخیر، برخی کاربران شبکههای اجتماعی با تغییر تصویر پروفایل خود به عکس او و توییتها و پستهایی با هشتگ «سپیده رشنو کجا است؟»، از وضعیت وی پرسیدهاند.
روز چهارشنبه ۲۴ مرداد نیز شماری از زنان با پلاکاردهای که روی آنها همین نوشته شده بود، در تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند.
سپیده رشنو کجا است و چرا فعالان مدنی با گذشت یک ماه هنوز میپرسند او کجا است؟
«ایرانوایر» برای جزییات بیشتر، با «سعید دهقان»، وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر و یک منبع مطلع که از دوستان سپیده رشنو است، گفتوگو کرده است.
یک ماه بیخبری از سپیده رشنو؛ نگرانش هستیم
از لحظهای که «فارس»، خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نقل از یک منبع مطلع اعلام کرد «سپیده رشنو» بازداشت شده است، کاربران بسیاری در شبکههای اجتماعی درباره شجاعت و مقاومتش در برابر سرکوب و حق انتخاب پوشش نوشتند. اما وقتی روز شنبه هشتم مرداد برنامه خبری «۲۰:۳۰» صداوسیما اعترافات او را که معلوم نیست در چه زمان و مکانی ضبط شده است منتشر کرد، نگرانیها برای جان او آغاز شد.
همان زمان، عدهای با زوم کردن روی ویدیویی که صداوسیما از رشنو منتشر کرد، کبودی دور چشم راست او را نشان دادند. بعضی دیگر از این که او بسیار تکیده بود و صدایش به سختی از دهان خارج میشد، ابراز نگرانی کردند. برخی هم با او همدردی کرده و پخش اعترافات اجباری در حالی که رشنو به وضوح تحت شکنجه بوده است را نشانهای از عریانترین شکل خشونت حکومتی دانسته بودند.
با اینحال، در تمام دلنگرانیها و همدردیهای این یک ماه، این سوال که سپیده رشنو کجا است، چاشنی پستها و توییتهای کاربران و فعالان فضای مجازی بوده و هست. در یک ماهی که از اتفاق اتوبوس بیآرتی میگذرد، کاربران بسیاری در همبستگی با سپیده، تصاویر پروفایل خود را به عکسی از او تغییر دادهاند.
روز چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ نیز شماری از فعالان زنان که در تهران تجمع کرده بودند، در کنار پلاکاردهایی که از حق زنان برای دستیابی به عدالت باروری و محکوم دانستن اعترافات اجباری و شکنجه بالا بردند، پرسیدند که سپیده رشنو کجا است.
همچنین جمعی از فعالان مخالف حجاب اجباری در ویدیویی که در آن شعری که یک شاعر ناشناس به نام «دریا» برای سپیده رشنو سروده است، همخوانی و از شجاعت او قدردانی کردهاند. این فعالان زن در این ویدیو یادآور شدهاند که خاطره جمعی زنان ایران سپیده رشنو را نه با چشمهای کبود بلکه با شور زندگی که در چشمهای او بوده است، به خاطر خواهد آورد.
کاربری با نام «زهره شیرخدایی» در توییتی که از لحن آن بر میآید با خانواده رشنو در ارتباط است، نوشته سپیده رشنو از زمانی که برای اعتراف علیه خود تحت فشار بوده، حتی با خانوادهاش نیز تماس نگرفته است.
او همچنین اضافه کرده است: «لطفا اين تویيت را بازنشر كنيد. خانواده سپيده از او بى خبرند. با وحشیگرى بازداشت میكنند، با كتک اعتراف اجبارى میگيرند و حتى نشانى از جاى او به مادرش نمیدهند.»
«بهناز محجوبی»، خواهر «بهنام محجوبی»، درویش زندانی که در بهمن ۱۳۹۹ در پی ماهها آزار و اذیت روانی در زندان «اوین» درگذشت نیز در توییتی پرسیده که سپیده رشنو کجا است.
او اضافه کرده است: «۳۱روز در بیخبری مطلق گذشت.»
«حسین رزاق»، فعال مدنی داخل ایران نیز در توییتر نوشته است: «یکماه از بازداشت سپیده رشنو گذشت اما خبرها فقط برای هفته اول بازداشت او است! انتقال برای تفهیم اتهام با دستبند و پابند به پای بانداژ شده، انتقال به بهداری در حال اعتصاب غذا، انتقال به بیمارستان بخاطر خطر خونریزی بابت ضربه به شکم، انتشار اعتراف اجباری با صورت زخمی! سپیده رشنو کجاست؟»
میپرسیم سپیده کجا است تا فراموش نشود
یک فرد مطلع که از دوستان سپیده رشنو است و خود از ابتدا در شبکههای اجتماعی در همبستگی با سپیده رشنو فعال بوده است، به «ایرانوایر» میگوید: «تا جاییکه من خبر دارم، سپیده همان دو هفته اول تماس تلفنی با خانواده داشته است و دیگر چیزی نشنیدهایم. ممکن است با خانواده در تماس باشد ول چون خانوادهاش را به شدت ترساندهاند، آنها با هیچکس درباره شرایط سپیده صحبت نمیکنند.»
او با تاکید بر این که دوستان سپیده رشنو در نگرانی از سلامت او به سر میبرند، میگوید: «ما هم مثل بقیه خبر خطر خونریزی داخلی را از رسانهها شنیدیم و وحشتزده شدیم. متاسفانه دوستانش نمیتوانند موضوع را رد یا تایید کنند، چون هیچ اطلاعی از او، نهاد بازداشتکننده، محل نگهداری یا وضعیت سلامتیاش ندارند.»
اشاره این فرد مطلع به گزارشی است که پیشتر سازمانهای حقوقبشری درباره وضعیت نگرانکننده سپیده رشنو در اثر شکنجه منتشر کرده بودند. شاهدان عینی که او را حین انتقال به بیمارستان طالقانی تهران دیده، به هرانا گفته بودند که او توسط تعداد زیادی از ماموران احاطه شده بوده و آنها حتی به او اجازه ندادهاند با پزشکی که معاینهاش میکرده است، تنها باشد.
همچنین در گزارشهایی که قبلا منتشر شده بودند نیز اعلام شده بود که نهاد بازداشت کننده او اطلاعات سپاه پاسداران است و به بند «یک الف» که متعلق به سپاه است، منتقل شده است.
این شخص آگاه که خود از ابتدای بازداشت سپیده رشنو با او اعلام همبستگی کرده است، به «ایرانوایر» میگوید: «ما یک ماه است داریم میپرسیم سپیده کجا است اما جواب ندادهاند و مشخص است تا چیزی که میخواهند به دست نیاورند، سپیده را رها نمیکنند.»
با این وجود، معتقد است که او و سایر افرادی که از سپیده حمایت کردهاند، تا روزی که سپیده آزاد یا از او اخبار موثقی منتشر شود، این سوال را خواهند پرسید.
او ادامه میدهد: «مهم است که بازجوهای سپیده بدانند که او تنها نیست و ما همه سپیده هستیم. مهم است که بدانند راه سپیده، اگرچه او را شکنجه کرده و به زور جلوی دوربین نشانده و همه را از حالش بیخبر گذاشتهاند، ادامه دارد. هشتگ سپیده کجا است، علیه فراموشی است؛ علیه فراموشی خودمان که یادمان نرود یکی از ما را شکنجه و زندانی کردهاند و علیه فراموشی آنها که به آنها بفهمانیم سپیده فقط یک انسان نیست، بلکه یک نسل خشمگین از سرکوب است.»
بازداشت سپیده رشنو، آدمربایی است
سعید دهقان، وکیل دادگستری و مدافع حقوقبشر، درباره پاسخگو نبودن سیستم امنیتی و قضائی ایران، به رغم پرسشگری شهروندان درباره وضعیت سپیده رشنو، میگوید: «وقتی در مورد نظام قضائی جمهوری اسلامی صحبت میکنیم باید حواسمان باشد که آنها نه درک درستی از مدنیت دارند، نه درک درستی از انسانیت و نه درک درستی از همین قوانین نیمبند نظام سیاسی خودشان. مدنیت و انسانیت در فضای جامعهمدنی تعریف دارد و شامل ارزشهایی مانند پاسخگویی، شفافیت و مسئولیتپذیری میشود.
دهقان همچنین میگوید: «در رویکرد و عملکرد نظام قضائی جمهوری اسلامی هیچگونه شفافیتی نمیبینیم. هیچگاه دادگاه علنی نیست و رسیدگیها اصلا عادلانه نیست. بنابراین توقع پاسخگویی، توقع بهجایی نیست. اما، این بهاین معنا هم نیست که فعالان مدنی و حقوق بشر و رسانهها ساکت باشند.»
این وکیل حقوقبشری با اشاره به مواردی که پیشتر پرسش درباره وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی توانسته در بهبود وضعیت زندانی، موثر باشد، میگوید: «قبلا در پیگیریهای از این دست، در موارد محدودی شاهد بودیم که فشار افکار عمومی باعث توقف رفتار غیرقانونی دستگاه قضائی و ماموران امنیتی شده است. مثلا، اتفاق مشابهی برای آقای لعل محمدی افتاد و دو سه روز پشت سر هم فعالان مدنی و رسانهها موضوع را دنبال کردند و پرسیدند که او کجاست. سرانجام فشار افکاری عمومی باعث شد که بعد از چند روز ایشان با خانوادهاش تماس گرفت.»
سعید دهقان ادامه میدهد: «در بعضی موارد هم فشار افکار عمومی و نهادهای بینالمللی و موضعگیری دولتهای توسعهیافته که ادعای حقوقبشر دارند، توانسته باعث توقف حکم اعدام شود. مثلا، در مورد حکم اعدام سه جوان معترض در آبان ۹۸، این پیگیریها و فشار افکار عمومی سبب توقف حکم اعدام شده است.»
اشاره این وکیل حقوقبشری به بیخبری از وضعیت «جواد لعل محمدی»، فعال مدنی است که در مهرماه ۱۴۰۰ توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت شده بود. همانزمان، فعالان شبکههای اجتماعی با توفان توئیتری از محل نگهداری آقای لعلمحمدی پرسیده بودند و خواستار آزادی او شده بودند. همچنین با تایید حکم اعدام «سعید تمجیدی»، «امیرحسین مرادی» و «محمد رجبی»، سه نفر از افراد بازداشتشده در ارتباط با اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در دیوان عالی کشور، هشتگ «اعدام نکنید» بهسرعت میلیونها بار بازنشر شد و سرانجام حکم اعدام این سه مرد جوان در آذر ۱۳۹۹ نقض شد و آنها در ماههای بعد، با قید وثیقه آزاد شدند.
سعید دهقان همچنین معتقد است که مقامات قضائی ایران منویات مقامات سیاسی و امنیتی را برآورده میکنند. او همچنین میگوید که در همین قوانین نیمبند ایران، برای هر اتهامی لازم نیست، از بازداشت بهعنوان شدیدترین قرار تأمین کیفری استفاده شود، بلکه دستکم در مورد متهمان سیاسی که انگیزههای شرافتمندانه دارند، قرار تامینهای سبکتر و انسانیتری چون «قول شرف»، «قرار کفالت» و یا حتی «قرار وثیقه» نیز وجود دارد. با اینحال، این وکیل حقوقبشری باور دارد که مقامات قضائی چون گوشبهفرمان مقامهای امنیتی هستند، در همان قرار بازداشت هم قانونی عمل نمیکنند.
دهقان در این باره به ایران وایر میگوید: «این بازداشت نیست، بلکه آدمربایی و اقدام به ناپدیدسازی قهری است. وقتی، هیچ اطلاعی از فرد دستگیر شده نداریم، در واقع باید گفت که آن شهروند بازداشت نشده، بلکه ربوده شده و به شکل قهری، ناپدید شده است. این نوع برخورد، به منظور ترساندن و ارعاب جامعه است و هیچ هدف دیگری ندارد. بنابراین، هدف آن هم امنیتی است، نه قضائی!»
بازداشت و شکنجه سپیده رشنو، نمودی از فروپاشی حقوقی جمهوری اسلامی است
سعید دهقان با تاکید بر اینکه سپیده رشنو تنها شهروندی نیست که با شکنجه، اعتراف اجباری و نقض حقوق و کرامت انسانی مواجه شده، میگوید: «در تمام موارد مشابه خانم رشنو، شرایط مشابهی از بیتوجهی به حقوق و قضا وجود دارد که فصل مشترک همه آنها، این نظر را تقویت میکند که ما عملا در مرحله فروپاشی حقوقی هستیم.»
او توضیح میدهد: «در جمهوری اسلامی، چه اصل ۳۸ که بنا بر آن شکنجه و اعتراف اجباری ممنوع است و کسی که اینکار را بکند متخلف است و باید مجازات شود و چه اصل ۳۹ که بر حفظ کرامت انسانی در زمان بازداشت یا زندان تاکید دارد، نقض میشود. با اینحال، هیچکس هم بابت نقض این اصول قانونی مورد مواخذه قرار نمیگیرد. حتی در بسیاری از موارد جای شاکی و متهم عوض میشود، گویی که کشور همچنان ملوکالطوایفی اداره میشود.»
او با تاکید بر اینکه همه زندانیان مطابق قانون حق دسترسی به وکیل و خدمات پزشکی دارند، میگوید: مواد قانونی در این زمینهها که بهوفور توسط دستگاههای قضائی و امنیتی نقض میشوند، بسیار هستند. همین هم نشان میدهد که ما در ایران به واقع در برهه خاص فروپاشی حقوقی هستیم که عملا آخرین میخ بر تابوت یک نظام سیاسی مانند جمهوری اسلامی است.»