کارگرآنلاین
به گزارش کارگرآنلاین ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی زنان افزایش مییابد و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. وجود خودکشی در جامعه نشانگر نابسامانی، انحراف و نابهنجاری و مشکلات اجتماعی است. هرچه میزان خودکشی در جامعه افزایش یابد، نابسامانیهای اجتماعی هم بیشتر میشود و حتی ممکن است به بحران اجتماعی منتهی گردد.
در شکلگیری مسائل اجتماعی ، عوامل فرهنگی نقش بسیار اساسی دارد؛ زیرا اگر بخشهای مختلف فرهنگی نتواند در کنار سایر جنبه های زندگی اجتماعی رشد کند، شکاف فرهنگی در جامعه به وجود خواهد آمد. در اینصورت توازن فرهنگی در اجتماع به هم خورده و به دنبال آن، تأخر فرهنگی در جامعه به وجود میآید، افکار و اهداف افراد در جامعه به هم میریزد و در مواردی منجر به رفتار انحراف آمیز می گردد . به عنوان مثال اگر میان پیشرفت در بخش تولید ماشین و فرهنگ ترافیک در جامعه، توازن برقرار نگردد، با مشکل ترافیک در جامعه روبرو خواهیم بود؛ که در برخی موارد، زمینه ساز مسائل اجتماعی است .
عوامل اجتماعی نیز به عنوان مؤثرترین عناصر ، در بروز و پیدایش مسئله و آسیب های اجتماعی نقش اساسی دارند ، زیرا فرد، خانواده و جامعه یک مثلث را تشکیل می دهند که اختلالات رفتاری در هریک از آنها سبب ایجاد آسیب ها و پیدایش مسئله بسیاری در جامعه میگردد. برای مثال سیتز و درگیری، عدم احساس مسئولیت، انحرافات اخلاقی، عدم دلبستگی و سرسپردگی اعضای خانواده نسبت به هم و … می تواند باعث مشکلات عدیده ای همچون خودکشی در خانواده ها گردد .
به نظر امیل دورکیم (جامعه شناس فرانسوی)، خودکشی، نمودهایی فردیاند که دارای علل اجتماعی میباشند. علل واقعی خودکشیها، نیروهای اجتماعی است که از جامعهای به جامعة دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از مذهبی به مذهب دیگر فرق میکنند. این علل، از گروه برمیخیزد نه از فرد. افرادی که خودکشی میکنند تصور میکنند که در انتخاب مرگ، تابع هیچ چیز جز ارادة خویش نیستند، در حالی که در واقع آنها بازیچة دست نیروهای جمعیاند .
به عبارت دیگر ، دورکیم خودکشی را پدیدهای اجتماعی میداند که اعمال فردی، قادر به توجیه و توضیح آن نیست و به همین سبب خودکشی را حاصل جمع عوامل گوناگون (خانوادگی، اجتماعی، دینی و همه واقعیتهای اجتماعی) و ناشی از درهمریختن قالب ها و از هم پاشیدگی نظام اجتماعی و گسستگی روابط در جامعه و احساس تنهایی و مطرود بودن فرد میداند .
جامعه شناسان علت خودکشی را در ساخت و شرایط جامعه و تأثیر آن بر افراد جستجو می نمایند . ولی به طور کلی از جمله علل اجتماعی خودکشی می توان به موارد زیر اشاره نمود :
– بدآموزیهای وسایل ارتباط جمعی به ویژه نمایش صحنههای خودکشی؛
– فقر فرهنگی و محرومیت از تربیت صحیح اخلاقی و فرهنگی و عدم تقویت بنیانهای دینی در افراد؛
– یأس و ناامیدی نسبت به آینده و بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی در کشور؛
– افزایش دامنه انحرافات اجتماعی و فقدان امنیت اجتماعی؛
– افزایش تظلمات، بیعدالتیهای اجتماعی و شکاف طبقاتی؛
– عدم احقاق حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان؛
– فقر مادی و مشکلات عدیدة اقتصادی، نظیر تورم، بیکاری و ورشکستگی؛
– شهرنشینی و اضطرابهای ناشی از آن؛
ایران با حدود 6 خودکشی در هر صد هزار نفر در سال، یکی از کشورهایی است که میزان خودکشی در آن نسبتاً پایین میباشد ، ولی این روند رو به افزایش است. بیشتر خودکشیها در ایران، توسط افراد جوان (18 تا 30 سال)، اکثراً بی سواد یا کم سواد و بیکار یا فاقد شغل ثابت انجام میشود. اختلافات خانوادگی، بیشترین علت خودکشی زنان است، آنها در اغلب موارد با خوردن داروهای آرام بخش و در برخی مناطق، از طریق خودسوزی، اقدام به خودکشی میکنند. از جمله مهمترین راههای پیشگیری از خودکشی علاوه بر تلاش برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی زنان، تقویت اعتقادات دینی و توکل به خداوند است.
اولین نعمتی که خداوند به انسان عطا فرموده، زندگی است که بهرهمندی از سایر نعم را امکانپذیر میسازد. لذا حفظ این نعمت، یکی از مهمترین مسئولیتها و وظایف انسان است و فقط در صورتی میتوان از آن چشم پوشید که ارزشی بالاتر از آن، نظیر حفظ دین مطرح باشد.
به عبارت دیگر درست است که ارزشها و هنجارهای اجتماعی در ایران، خودکشی را تقبیح میکنند، اما در دیدگاه دینی، مرگ داوطلبانه در جبهههای نبرد و رفتن روی مین برای باز کردن معبر یا عملیات انتحاری فلسطینیان، «شهادت» نامیده میشود، زیرا در جهت حفظ مصالح بالاتری همچون حفظ دین و جامعه اسلامی انجام شده است.
پیامدهای خودکشی
در واقع خودکشی، نوعی انحراف و جرم است که تبعات عدیده ناگواری در سطح اجتماع دارد، زیرا که خودکشی نه تنها برای فردی که به این عمل اقدام می کند زیانبار است، بلکه برای اجتماع نیز زیان معنوی فراوانی به بار می آورد. افزایش نرخ خودکشی، نشانگر جوّ ناامنی، عدم اعتماد به مسئولان برای رفع مشکلات و سردرگمی افراد جامعه، سست شدن پایههای سنت و مذهب در جامعه میباشد. به این معنا که نهادهای حافظ جامعه، به ویژه مذهب نتوانستهاند وظیفه و کارکرد خود را در حفظ افراد و نهادینه کردن ارزشها به خوبی انجام دهند. هم چنین در اجتماعی که اعداد و ارقام خودکشی رو به فزونی است، حیثیت اجتماعی زیر سوال قرار می گیرد و می توان گفت که آن اجتماع از اعتبار و حیثیت لازم بهره مند نیست و فرهنگ آن جامعه در نظر افکار عمومی معیوب و ناسالم است و همه می پرسند که در این جامعه چه مشکل حادی وجود دارد که تا این اندازه اشخاص به خودکشی روی می آورند.
هم چنین وجود فردی که اقدام به خودکشی کرده است، میتواند در خانواده الگوی نامناسبی برای سایر اعضای خانواده باشد تا در مواجهه با هر مشکل کوچکی، خودکشی را یکی از راه حلها بدانند. و از آن جایی که جوانان هر جامعه مهم ترین سرمایه ی آن جامعه هستند ، خودکشی جوانان باعث از بین رفتن سرمایههای انسانی جامعه میشود ، زیرا افرادی که در سن فعالیتاند و باید به ازای خدماتی که از جامعه دریافت کردهاند، به جامعه خدمت کنند؛ با این عمل به ذخیرة سرمایههای انسانی جامعه ضرر میرسانند. از سوی دیگر اگر فردی که اقدام به خودکشی می کند سرپرست یا مادر خانواده باشد ، تعداد افراد بیسرپرست جامعه افزایش مییابد که همین مسئله، نرخ انحرافات و بزهکاریها را در جامعه افزایش میدهد. در نهایت این عمل زشت ، به قدری آثار بد و نامطلوبی در روحیه تک تک افراد وابسته به آن به جا می گذارد که آنان تا آخرین لحظات زندگیشان از این عمل رنج می برند . بنابراین می توان گفت که خودکشی یک پدیده رنج آور اجتماعی است که نمی توان به سادگی از کنارش گذشت، بلکه برای درمان این بیماری روانی و درد اجتماعی باید چاره ای اندیشید.