توانا
«در سرزمینم هرگز نه استعدادم دیده شد، نه صدایم شنیده شد. تا اینکه فریاد زدم گرسنهام، درماندهام، غمگینم، استعدادم نادیده گرفته شد اما حجابم نه، بارها و بارها زیر دست و پای ظلم له شدم؛ تا پای جان رفتم اما سکوت را در برابر خفت و خواری نپذیرفتم و نخواهم پذیرفت.» این نوشته، یادداشتی از نرگس درمگزین در صفحه اینستاگرامش است.
نرگس درمگزین، شاعر جوان بهبهانی، از جمله شهروندان معترض بازداشتی در اعتراضات تیرماه ۱۳۹۹ در بهبهان است. اشعار و ترانههای او تا کنون در سه کتاب به نامهای «الهه عشق»، «سنگ صبور» و «غصه رفتن تو» به چاپ رسیده است. نرگس به همراه حدود ۴۰ نفر از شرکتکنندگان در این اعتراضات، در روزهای بعد از این تجمع بازداشت شد و با وجود آزادی موقت با قرار وثیقه، همچنان خود و خانوادهاش تحت فشار و آزار و اذیت ماموران حکومتی است.
۲۶ تیرماه ۱۳۹۹ شهروندان بهبهانی در میدان بانک ملی این شهر در اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی کشور و همچنین صدور حکم اعدام برای برخی از معترضان اعتراضات آبان ۹۸، اقدام به برگزاری تجمع کردند. میدان بانک ملی بهبهان همان مکانی است که آبان ۹۸ مهرداد و محمود دشتینیا، فرزاد انصاریفر و احتمالا بسیاری دیگر که نامشان شنیده نشد، توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در آن کشته شدند.
نرگس درمگزین تنها به دلیل اعتراض به نابسامانیها – که از حقوق مسلم یک شهروند است – ساعت ۶ صبح روز جمعه ۲۷ تیر ۹۹، یعنی فردای تجمعات اعتراضی، با یورش ماموران امنیتی به خانهاش بازداشت شد. به گفته یکی از نزدیکان او، این در حالی اتفاق افتاد که نرگس هنوز خواب بود و با حمله ماموران و ضربوشتم توسط آنها شوک سختی بر او وارد شد، به طوری که با گذشت زمان هنوز هم از یادآوری آن رنج میبرد و دچار اضطراب و بیماری شده است. همچنین در آن روز، صورت و بدن نرگس زخمی شد و ماموران وسایل شخص او و موبایلهای اعضای خانوده را ضبط کردند و ماشین برادرانش را نیز تفتیش کردند. تا ۱۲ شب نیز خانواده از سرنوشت دخترشان باخبر نبود.
اعتراضات شهروندان بهبهان، سیام تیرماه ۱۳۹۹
نرگس به زندان سپیدار اهواز منتقل شده بود که سرانجام در مردادماه همان سال با تودیع قرار کفالت ۲۰میلیونتومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی، از این زندان آزاد شد. به گفته نزدیکان او، در مدتی که نرگس در زندان سپیدار به سر میبرد، مدام به دستور مقامات زندان مورد حمله و ضربوشتم دیگر زندانیان قرار میگرفت و آزار روحی و جسمی میدید. همچنین با وجود درخواستهای بسیار برای درمان زخمهای بدن و صورتش، به او رسیدگی نمیشد.
نرگس بر اثر آزارهای جسمی و روحی در زندان و شوک حاصل از حمله نیروهای امنیتی به منزل برای بازداشت او، به بیماری پسوریازیس مبتلا شده بود. بیماری پسوریازیس که با نامهای بیماری صدف پوستی یا صدفک هم شناخته میشود، یک بیماری پوستی خودایمنی است که بر اثر برخی عوامل مانند عفونت، تحریکات موضعی، استرس و… بروز میکند. پیش از این امیرحسین مرادی، از بازداشتشدگان آبان ۹۸ که بعدها حکم اعدام نیز گرفت، نیز در زندان دچار این بیماری شده بود. به گفته همین منبع، نرگس یک باز نیز به دلیل اضطراب و وضعیت روحی نامناسب اقدام به خودکشی کرده بود که با ممانعت پدر دست از این کار کشید.
نرگس و خانوادهاش به دلیل آزار، تهدید و احضارهای متعدد از سوی دادگاه و نهادهای امنیتی، مجبور به مهاجرت از بهبهان به کرج شدند، با این حال دستگاه قضایی جمهوری اسلامی باز هم بارها خود و پدرش را برای بازجویی به دادگاه ماهشهر فراخوانده است. این در حالی است که پدر نرگس درمگزین از رزمندگان دوران جنگ هشتساله جمهوری اسلامی با عراق بوده است و این موضوع نیز موجب تخفیف در این آزارها نشده است.
چهارم دی ۱۴۰۰، به دنبال رسیدگی به اتهامات برخی از معترضان بهبهان در سال ۱۳۹۹، دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات این شهروندان برگزار شد. این دادگاه در شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ شهرستان بهبهان در خوزستان تشکیل شد که ریاست آن را قاضی رسول رسولینژاد بر عهده داشت. دادگاه تنها ۲۰ دقیقه طول کشید. نرگس درمگزین نیز از جمله ۱۹ متهمی بود که به این دادگاه احضار شده بود و در آن حضور داشت و همه متهمان همچنان منتظر صدور رای دادگاه برای اتهامات خود هستند.
آرش صادقی، فعال سیاسی، درباره این دادگاه در رشتهتوییتی نوشته است: «قاضی رسول رسولینژاد در مدت ۲۰ دقیقهای دادگاه (رسیدگی به اتهامات ۱۹ متهم) تنها از چند متهم سوالاتی را کرد. در این دادگاه از نماینده دادستان خبری نبود و قاضی در جایگاه نماینده دادستان، کیفرخواست را قرائت کرد. به جز خانم فرزانه انصاریفر، مریم و علی کاظمی که وکیلشان خانم تابانیان بود، سایر متهمان از داشتن وکیل محروم بودند. اتهام مطروحه علیه این شهروندان “اخلال در نظم” عنوان شده است.»
جلسات دیگری نیز طی چندین ماه پیش از این دادگاه، برای شرکتکنندگان در اعتراضات بهبهان به اتهامهای «توهین به رهبری»، «مشارکت در اخلال در نظم عمومی»، «برهمزدن امنیت کشور» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی» تشکیل شده است.