زنان کارگر خانگی در جستجوی قوانین حمایتی، عنوان مطلب روزنامه رسالت است که به «جبر فقر» زنان میهنمان در حاکمیت آخوندی اعتراف میکند که «بدون بیمه، مسکن و درآمد کافی» در منازل کارگری میکنند. رسالت در مورد شرایط اسفناک زنان سرپرست خانوار نوشت:
افزایش جمعیت زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست و اجبار به تأمین معاش، گروهی را از سر ناچاری، به ایفای نقش در مشاغل خدماتی متقاعد کرده و آنها را وادار نموده که این شغلها را با چنگ و دندان حفظ کنند.
رسالت با مسامحهگری به آمار دستچین شدهای اشاره میکند و مینویسد: پس از حملات کوبنده و مرگبار کرونا، بازار کار زنان بیشازپیش دستخوش آسیب و تغییرات وسیعی شده است، برای درک بهتر این مضمون، توجه شما را به یک آمار مهم جلب میکنم: از میان ۴میلیون و ۳۲۰هزار زن شاغل در سال۱۳۹۸، حدود ۱۵.۳ درصد از آنان یک سال بعد (۱۳۹۹)، بیکار شدهاند و با افزایش خانوارهای دارای سرپرست زن و رشد ۲۷درصدی تعداد زنان سرپرست خانوار، بر تعداد متقاضیان شغل افزوده شده است…
… سهم زنان از مشاغل خدماتی در یک تقسیمبندی ناعادلانه، بیش از مردان است و میان گروههای گوناگون کارگران غیررسمی، کار خانگی از نظر دور مانده که جزو پایینترین ردههای شغلی است و معمولاً هم با کمترین حقوق و مزایا، نصیب زنان میشود …
… زنها دستچین میشوند؛ با کمترین چشمداشت و با بیشترین فرمانبرداری! بهکارگیری واژگانی چون کُلفت، پیشخدمت و خدمتکار به فرودستی این شغل دامن زده است…
روزنامه حکومتی رسالت با اشاره به گوشهای از استثمار زنان در حاکمیت آخوندی در چکیدهای از مطلب خود افزود: «در پارهای زمانها چنین شرایطی توأم با نادیده گرفتن حقوق اساسی (بهرهکشی، کار اجباری، کار غیرارادی، شرایط سخت کار مانند ساعات طولانی کار، حمل و جابهجایی وسایل سنگین در منزل، امور نظافتی سخت مانند نظافت روزانه ۷۰۰ پله)، نادیده گرفتن حقوق بقا (درآمد ناکافی)، نادیده گرفتن حقوق امنیت (اخراج خودسرانه) و نادیده گرفتن حقوق مدنی (آزادی بیان، گفتگوی اجتماعی) کارگران خانگی است. گویا کار خانگی بهعنوان مسئولیت ذاتی زن دیده شده است، بنابراین ارزش اقتصادی و اجتماعی آن کاهش یافته است» (روزنامه رسالت ۲۱دی).