ایکنا
آیتالله محمود رجبی، عضو جامعه مدرسین حوزه با بیان اینکه هرجایی کمیت زیاد شود از کیفیت کاسته میشود، گفت: عزاداریها دو جنبه دارند، یکی معرفتی و دیگری عاطفی و احساسی و بعد عاطفی هم در سعادت انسان نقش دارد. قرآن کریم درباره اجر و مزد رسالت پیامبر(ص) از واژه «مودت» استفاده کرده است نه محبت.
محمود رجبی تاریخ اسلام پر است از اتفاقات ناگوار و ظلمهایی که بر خاندان رسول خدا رفته. در دوران زندگی کوتاه حضرت زهرا(س) مسائلی مانند سقیفه، فدک و حمله به خانه دختر پیامبر(ص) مواردی هستند که قابل چشمپوشی نیستند، اما در برابر این رویدادها، سوالات و شبهاتی هم مطرح میشود که لازم است به آنها پاسخ داده شود.
از طرفی رونق گرفتن مجالس عزاداری در ایام فاطمیه و ادامه آن گاه به مدت دو تا سه دهه، موجب مطرح شدن مسئله افراط در عزاداری، مناسکگرایی و تضعیف معارف دینی شده است.
برای پاسخ به برخی سؤالات و شبهات در موضوع سیره حضرت زهرا(س) و نیز عزاداری فاطمیه، خبرنگار ایکنا به سراغ آیتالله محمود رجبی، عضو جامعه مدرسین حوزه قم و رئیس هیئت امنای موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) رفته است که متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
ایکناـ مسلم است که شخصیتهایی مانند حضرت زهرا(س) بهترین الگوها برای مسلمانان هستند اما ممکن است این سوال پیش بیاید که با گذشت قرون متمادی از دوران زندگی ایشان، اقتضائات امروز و تفاوت سبک زندگی با صدر اسلام، این الگوگیری چگونه باید باشد؟
الگوبودن مؤلفههایی دارد، برخی الگوها در سطوح پایین، منحصر به زمان و مکانهای مشخصی هستند ولی برخی الگوها از جمله الگوهای معنوی و الهی، دائمی هستند اما این به معنای آن نیست که یک الگویی مانند حضرت زهرا(س) باید مثلا عمری طولانی میداشت و یا همیشه زنده باشد تا الگو باشد بلکه ممکن است کسی مدت کوتاهی عمر بکند ولی رفتار، سیره و تفکر او الگو باشد چنان که حضرت زهرا(س) واجد این ویژگی هستند.
آن حضرت در رفتار با اعضای خانه، در مواجهه با مردم و تبعیت از پیامبر(ص) و امام علی(ع)، در اطعام به فقرا، یتیمان و مساکین و … الگو هستند و این موضوعات در طول تاریخ جزئی از زندگی بشر و قابل الگوگرفتن است. آیا امروز در جامعه یتیم و فقیر و مسکین نداریم، آیا کسانی که سرمایه دارند و میتوانند دست فقرا را بگیرند وظیفه ندارند؟ در قرآن کریم و در سوره انسان به ماجرای اطعام اهل بیت(ع) اشاره شده و این مسئله برای همه زمانها و مکانها قابل الگوگیری است و از جهت اعتبار هم قابل خدشه نیست.
ایکناـ الگوگیری در این ابعاد کاملا درست است ولی مثلا آن زمان بنابر شرایط ظاهر و پوشش زنان با امروز تفاوتهایی داشت، حضرت زهرا(س) فرمودند که بهترین زنان کسانی هستند که نه نامحرم آنها را ببیند و نه آنها نامحرم را ببینند، آیا امروز چنین چیزی برای زنان و دختران مقدور است؟
گاهی شرایط و ضرورتهای اجتماعی وجود ندارد، در چنین شرایطی دلیلی برای اینکه زن بخواهد با نامحرم ارتباط داشته باشد وجود ندارد. آن حضرت هم در دوره پیامبر(ص) در پشت صحنه جنگ نقش داشتند و بعد از وفات پیامبر(ص) هم به دفاع از ولایت پرداختند، اگر در آن شرایط بیشتر صحابه به تعهد دینی خود پایبند بوده و ولایت امام علی(ع) را میپذیرفتند آیا آن حضرت دلیلی برای دخالت در این مسئله میدیدند؟ وقتی صحابه پای کار نیستند آن حضرت وظیفه داشتند که به دفاع از دین و ولایت برخیزند و این نوع فعالیت تنافی با روایات مذکور ندارد، بنابراین تبیین روایت بسته به شرایط خاص هر دوره دارد؛ نه حضور زن در هر شرایطی و نه جلوگیری از حضور اجتماعی زنان به هر بهانه، درست نیست.
شخصی ولو نابینا به منزل پیامبر(ص) آمده و هیچ وجهی نداشته است که آن حضرت بخواهند با او همکلام و همسخن شوند بنابراین در این شرایط قطعا بهترین کار این است که نامحرم او را نبینند و ایشان هم نامحرم را.
مذاق کلی اسلام هم این است که اگر اقتضای وظایف دینی است حتی زن میتواند بدون اذن شوهر احکام دینی را فرابگیرد؛ یعنی دائرمدار وظایف است؛ مثلا اگر امروز تربیت پزشک و پرستار زن اولویت دارد و آنها هم برای این کار باید از منزل خارج شوند، در اینجا حضور زن در فضای اجتماعی ضروری است و امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب همیشه مدافع حضور فعال و سازنده زنان در عرصه اجتماعی بودهاند. این نوع حضور اجتماعی، منافاتی با روایت ندارد. اصلا اینکه از زنان بخواهیم در جایی که اصلا ضرورتی ندارد حضور داشته باشند منطبق با عقل هم نیست زیرا حضور بیوجه زمینهساز فساد است. در مورد زنان پیامبر(ص) هم بیان شده که اگر چیزی میخواهند به کسی داده یا بگیرند از پشت پرده باشد، چون برای رعایت شان زنان پیامبر(ص) و حرمت آن حضرت لازم بوده است.
حضور آن حضرت برای جلوگیری از تباه شدن حق و احقاق ولایت است. این مسئله جای تردید ندارد، به همین دلیل پیامبر(ص) در طول عمر شریفشان شخصیت حضرت زهرا(س) را معیار و میزان برای شناخت حق قرار دادند، فرمودند هر کسی فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده و هر کسی مرا آزار دهد خدا را آزرده است.
ایکناـ برخی سوالی مطرح میکنند به این شرح که در تاریخ اتفاقات تلخی مانند سقیفه، فدک، آزار حضرت زهرا(س) رخ داده است ولی در نهایت حتی خود امام علی(ع) هم تحمل کردهاند و به خلفا مشورت میدادند چرا ما کاسه داغتر از آش باشیم و بعد از ۱۴۰۰ سال مطالبی مطرح کنیم که اختلافات مذهبی را دامن بزند، شما چه پاسخی برای این نگاه دارید؟
جریان فدک، مسئله باز پس گرفتن یک ملک و زمین نیست بلکه فریاد حقطلبی و اعتراض به حق ولایی پیامبر(ص) و امام علی(ع) است. نباید سقیفه، فدک و ماجرای آتش زدن خانه را فقط یک حادثه تاریخی بدانیم؛ مسئله مشروعیت و عدم مشروعیت، حقانیت و عدم حقانیت، دفاع از یک اصل اصیل اعتقادی و دینی است که میتواند زیربنای عقاید دیگر را تخریب کند. ما اگر سقیفه را قبول و در برابر آن سکوت کنیم در حقیقت، سکولاریسم را پذیرفتهایم؛ اینکه خدا و پیامبر(ص) در انتخاب امام و ولی جامعه نقش ندارند، اینکه اصلا تشکیل حکومت اسلامی اولویتی بر حکومتهای دیگر ندارد و اینکه مردم هر کسی را بخواهند حق دارند انتخاب کنند. حضور حضرت زهرا(س) در این ماجرا جهاد فرهنگی است و این نوع جهاد همیشه باید زنده باشد.
حادثه کربلا هم همینطور، یک وقت میگوییم یک حادثهای رخ داده چرا دامن بزنیم ولی واقعیت این است که اگر این حادثه را زنده نگه نداریم اساس دین و توحید و مشروعیتبخشی به حاکمیت طاغوت در میان است. بنابراین درست است که اینها حادثه تاریخی هستند ولی در حقیقت مشخصکننده خط سیر سعادت و شقاوت بشریتاند. بعد از ماجرای حمله به خانه وقتی از آن حضرت سؤال شد فرمودند: فقد النبی و ظلم الوصی. ایشان از کتک خوردن و آتش گرفتن خانه گلایه ندارند زیرا این موضوعات را هزینه دفاع از ولایت میدانند بلکه دغدغه ایشان ظلمی است که به پیامبر(ص) و به امامت صورت گرفته است. ایشان نگران انحراف جدی جامعه در فقدان حاکمیت امام(ع) هستند و این موضوع در فرهنگ دینی، اصلی اساسی است نه مسئله فرعی و حاشیهای.
ایکناـ الان مجالس عزای زیادی برای حضرت زهرا(س) برگزار میشود که قطعا برکات معنوی برای افراد و جامعه دارد، ولی آسیبهایی هم دارد، از جمله اینکه حداقل دو دهه عزاداری گرفته میشود و این کمیت گاهی کیفیت را مخدوش میکند، به نظر شما در این بین چگونه باید تعادل برقرار کرد؟
اگر ایام عزا طولانی و در عین حال معرفتبخشی هم داشته باشد هر چه بیشتر بهتر؛ ولی آسیب در این است که فاقد ویژگیهایی چون هدایتگری، درسآموزی و … باشد. اگر یک سال هم مراسم بگیریم ولی اهداف اصلی اهل بیت(ع) پیگیری نشود ثمر چندانی ندارد.
البته این عزاداریها دو جنبه دارد، یکی معرفتی و دیگری عاطفی و احساسی و بعد عاطفی هم در سعادت انسان نقش دارد. قرآن درباره اجر و مزد رسالت پیامبر(ص) از واژه «مودت» استفاده کرده است نه محبت، زیرا بعد عاطفی صرف برای سعادت کافی نیست. این تحلیل پشتوانه عقلی، روایی و قرآنی دارد؛ پس هم معرفت و هم محبت لازم است. البته روحیات افراد هم مختلف است و برخی جذب وجوه عاطفی و برخی جذب وجوه معرفتی میشوند، عرفا هم دو مسلک داشتند، برخی میگفتند با عشق و محبت خدا میتوان به معرفت او رسید و برخی معتقدند که با معرفت او میتوان محب و محبوب شد.
پس این دو عنصر در کنار یکدیگر مؤثر هستند، البته گاهی کسی با قصد ریا و نیت غیرخدا پسندانه اقدام به عزاداری میکند که خب بهرهای نمیبرد، ولی اگر کسی این نگاه را داشته باشد که ما محبت اهل بیت(ع) و معرفت ایشان را در کنار هم نیاز داریم، قطعا برکات زیادی نصیب او میشود. در اینجا نباید دچار افراط و تفریط شویم؛ برخی میگویند عزاداری فقط باید کسب معرفت باشد و بعد عاطفی را زیر سؤال میبرند و برخی هم منکر بعد معرفتی هستند به نظر بنده هر دو باید همدیگر را کامل کنند وگرنه عزاداری آسیب خواهد دید. البته اقتضاء طبیعی این است که هرجایی که کمیت زیاد شود از کیفیت کاسته میشود ولی به نظر بنده باز ملازمه بین کیفیت و کمیت وجود ندارد.